اسلامگرايي و خاورميانه
بهار عرب
روند دموكراتيزه كردن نميتوانست در تعقيب اهدافش اين خلأ را پر كند و روند استراتژيك هم به خاطر تصلب نهادهاي موجود عملا از كار افتاده بود. بهار عرب به مثابه قيام نسل جديد براي ليبرالدموكراسي شروع شد. اما به زودي كنار گذاشته شد، مختل شد يا شكست خورد. نشاط، فلج شد. نيروهاي موجود سياسي حومه شهر كه در ارتش يا دين تجسم يافته بودند، ثابت كردند كه خيلي قويتر و سازماندهيتر از طبقه متوسطي كه براي اصول دموكراتيك در ميدان تحرير تظاهرات ميكردند، عمل ميكنند. در عمل، بهار عرب به جاي آنكه بر تناقضات دنياي خود و سياستهايي كه براي حل آنها طراحي شده بود، غلبه كند چيزي جز نمايش به نمايش نگذاشت.