بازِ كاغذي!
سارا شيخي
امارات نامتحده عربي يا UAF كه 45 سال قبل (در سال 1971) در پي ترك شبهجزيره عربستان توسط انگليس بنيان نهاده شد مجموعه هفت شيخنشين است كه با فدراسيوني سست و ناپايدار به هم پيوستهاند. از همان ابتدا منازعاتي بر سر ميزان تمركز، تشكيلات اداري (بروكراسي) و نيروهاي مسلح و تركيب بودجه، پيوند اين شيخنشينها را تحت فشار قرار داده و هجوم درآمدهاي حاصله از فروش نفت به داخل اين شيخنشينها منشا طرحهاي توسعه بيشماري است كه به عنوان ويترين غرب عمل ميكند و بسياري از آنها به طور ناقص برنامهريزي شدهاند. اين طرحها ايجاب كردهاند كه تعداد بسياري از كارگران خارجي كه به واقع 90 درصد نيروي كار خارجي (8/7 ميليون از جمعيت 2/9 ميليوني امارات) را تشكيل ميدهند به اين مناطق جذب شوند به طوري كه اتباع بومي، اقليتي از جمعيت اين شيخنشينها را تشكيل ميدهند سياست در اميرنشينها تحت سلطه يك طبقه برگزيده به نمايندگي از سوي خاندانهاي حاكم و همدستان ايشان است و حكومت مطابق سنتهاي قبيلهاي اداره ميشود و اختلافات ميان شيخنشينها رو به افزايش و پس از اخراج نظاميان امريكايي از ايران و خاتمه پذيرفتن نقش كشورمان به عنوان ژاندارم منافع غرب در خليج فارس اين افراد در كنار ديگر نظامياني از ناتو و عمدتا انگليس و فرانسه در كشورهاي منطقه توزيع شدهاند به طوري كه هماكنون امارات به يكي از لنگرگاههاي مهم نظامي امريكا و ناتو در منطقه خليج فارس تبديل شده است. اين كشور داراي چند پايگاه نظامي مهم و مشخصا فرانسه (در ابوظبي با 500 نظامي) و AL Dahfra پايگاه هوايي مخفي امريكا به فاصله يك ساعته از ابوظبي با 3500 نظامي و نيز جمل علي است. اگرچه به ظاهر اسامي شركتها و تاسيسات مهم همچون هواپيمايي امارات عربي هستند اما به واقع شيوخ حاكم و در راس آن خاندان آل نهيان عمده امور سياسي و نظامي را به انگليسيها و امريكاييها سپردهاند به طوري كه اين كشور برخوردار از 240 هزار انگليسي، 50 هزار امريكايي، 150 هزار نفر از ديگر كشورهاي اروپايي و نيز 16 هزار استراليايي يا 40 هزار كانادايي هستند كه مديريت امور را عهدهدار بوده و تنها از مديران و با ظاهر عربي براي پيشبرد امور استفاده ميكنند به طوري كه انگليس در امارات و در تنها كشور جهان همزمان در يك كشور داراي دو سفارتخانه در ابوظبي و دوبي است! اين كشور در حال حاضر تبديل به سكوي پرش و لنگرگاه ارتش امريكا و غرب در منطقه شده و به دليل تداوم خصومتهاي غرب و اسراييل عليه كشورمان از آزادي عمل بسياري برخوردار بوده و خارج از محدوده و توان خود اقداماتي را عليه جهان اسلام انجام ميدهد كه در قد و قواره اين كشور نيست. اين كشور در كنار برادر بزرگ ناتني خود يعني عربستان كه اولين خريدار سلاح در جهان تا (46/6 ميليارد) است كه به چهارمين خريدار سلاح در جهان پس از هند و چين تبديل شده است و طي پنج سال گذشته (2015-2011) خريد تسليحات با 5 درصد افزايش به 21/2 ميليارد (تنها در سال 2014) رسيده است كه عمده اين تسليحات نيز از كشورهاي امريكا، انگليس و فرانسه است و 8 درصد از تسليحات صادراتي امريكا به اين كشور كوچك صادر ميشود. به دليل افزايش خصومتهاي غرب و اسراييل با ايران اين كشور در كنار عربستان، ائتلاف 10 كشور عربي عليه مظلومترين و فقيرترين كشور اتحاديه عرب يعني يمن را عهدهدار بوده و در حالي كه عربستان مسووليت بمباران زيرساختها و كشتار مردم شمال يمن را عهدهدار است امارات نيز در كنار برخي كشورهاي ظالم اتحاديه عرب ديگر سركوب و بمباران جنوب و شرق يمن را با كمكهاي اطلاعاتي و لجستيكي امريكا، انگليس و ناتو عهدهدار است كه البته به دليل ناتوان بودن ارتش فربه و ناتوان اين كشور در نبرد با غيور مردان و زنان يمني اين كشور تاكنون متحمل بيش از يكصد كشته شده است كه تنها در يك مورد حمله يمنيها 45 اماراتي كشته شدهاند به طوري كه روند رو به افزايش تعداد كشتهها و مجروحين اماراتي منجر به فشارهاي داخلي و تهديد و در خطر قرار گرفتن اين حكومت سستپايه كه عمدتا با خانواده آل نهيان اداره ميشود شده است. اقدامات اماراتيها تنها محدود به ارايه پايگاههاي نظامي به غرب و حملات به يمن نشده و اين كشور با جنگندههاي پيشرفتهاي كه امريكا و اروپا در اختيار آنان قرار داده است در حملاتي عليه ليبي (البته با سوختگيري از پايگاههاي امريكا در يونان و ايتاليا) و ديگر برادران عضو اتحاديه عرب خود در آن كشور شركت كرده است به طوري كه بخشي از حملات در كنار مصر بدون هماهنگي قبلي با اربابان امريكايي بوده و اين مساله كه از دوره وزارت خارجه به رياست خانم كلينتون در سال 2011 آغاز شده در مواردي اعتراض وزارت خارجه امريكا در سال 2014 را به همراه داشته است. اين كشور در تداوم همكاريهاي خود با كشورهاي غربي، با اسراييل نيز روابط بسيار نزديكي را برقرار كرده است. به گفته اسراييليها امارات بهترين مكان براي شروع روابط در منطقه بوده و مقامات اسراييلي پنهان و آشكار به دوبي و ابوظبي تردد و مقامات و توريستهاي اسراييلي رفت و آمد خود را از آسيا و آفريقا را اغلب از فرودگاههاي اين كشور انجام و موساد در كنار ديگر سازمانهاي اطلاعاتي غرب در محل فعال بوده و در مواردي به كشتن مخالفان خود و يا اماراتيها فعال ميباشند كه براي نمونه ميتوان به ترور فرمانده نظامي حماس محمود المبوح توسط موساد در سال 2010 و يا قتل فرزند سردار افتخارآفرين سپاه اسلام محسن رضايي (احمد) در دوبي در سال (1391) اشاره كرد. اقدامات امارات محدود به موارد فوق نگرديده و اين كشور يكي از حاميان مالي و تسليحاتي داعش در كنار تعدادي ديگر از شيخنشينهاي منطقه و در راس آن عربستان بوده و بخشي از درآمد روزانه (جابه جايي پول) داعشيها و ديگر گروههاي تكفيري كه روزانه حدود يك ميليون دلار ميباشد از سوي خاندان سلطنتي به صورت پنهان تامين و انجام ميگيرد. دولت غيردموكراتيك امارات كه در امور كشورداري ناپخته و امور را به اربابان انگليسي و آمريكايي واگذار كرده است به سبك سنتي قبايل عرب اداره و رهبران آنان كه بعضي سنشان از استقلال كشور نيز كمتر ميباشد ظلم زيادي را در قبال نيروي كار خارجي كه عمدتا از كشورهاي فقير عربي همچون فلسطين، ليبي و يمنيها و يا از كشورهاي فقير جنوب آسيا همچون پاكستان، هند، بنگلادش و فيليپين ميباشند روا ميدارند و در مقابل اعتراض آنان به شرايط ناسالم كاري با اخراج و يا زنداني و شكنجه شدن مواجه ميشوند كه در اين شكنجهها از شلاق، ضربه زدن با چماقهاي ميخدار و شوك برقي و يا حتي عبور اتومبيل از روي اين كارگران استفاده ميشود كه نوار ويديويي منتشر شده از به كارگيري اين اعمال از سوي عيسي بن زايد آلنهيان فرزند رئيسجمهور سابق در چند سال قبل تنها يك نمونه از اين اقدامات ظالمانه است كه البته به دليل انجام اين جنايات در سايه و به عبارتي هدايت اربابان سنتي با هيچگونه مخالفتي همراه نبوده و شكايات اين افراد و يا اعتراض سازمانهاي حقوق بشري به مجامع بينالمللي با سكوت همراه بوده و به بايگاني راكد سپرده ميشود. امارات و به ويژه دوبي همزمان كه عمده امور دفاعي، سياسي، اقتصادي و فرهنگي و رسانههاي آن توسط شركتهاي غربي و در راس آن انگليسي اداره ميشود همزمان مركز ترافيك و قاچاق زنان منطقه بوده و دولت و به ويژه وزارت خارجه و پليس آن كشور در برخورد و پيگيري اين امر غيرقانوني ناتوان بوده و شخص خلفان نميم رييس پليس شيخنشين دوبي به جاي اينكه به امور مربوط به خود مشغول باشد .
عمده وقت خود را صرف مصاحبه و صحبت در امور سياسي بينالمللي كرده است كه به واقع ميتوان گفت تنها رئيس پليس منطقه و جهان است كه اين سازمان را با وزارت خارجه اشتباه گرفته و بهتر است جاي خود را با عبدالله بن زايد بن سلطان آل نهيان وزير خارجه امارات جابهجا كند.در جمعبندي ميتوان گفت كه مشخص نيست كه سياست داخلي و خارجي امارات كه تحت نفوذ قدرتهاي سنتي و مشخصا انگليس، امريكا و فرانسه است چگونه هدايت ميشود و اميد است كه روزي در اين كشور كوچك نيز مردمسالاري حاكم شود و اگر امريكاييان چنين اجازهاي را به اين كشور دادند اميدواريم به اماراتيها اجازه دهند به جاي دو آرم معروف احزاب جمهوريخواه و دموكرات، نشان ديگري را انتخاب كنند كه اين نشان ميتواند استفاده از سمبل باز و يا شتر براي تشكيل اولين حزب و آغاز دموكراسي در شيخنشينها باشد.