مسكن مهر و مسالهاي به نام انرژي
علي اعطا
يكي از اقداماتي كه با نام دولت گذشته گره خورده، طرح مسكن مهر است كه در اين طرح، تامين مسكن اقشار پايين دست جامعه به صورت وسيع مورد توجه قرار گرفت. چنانكه وزير راه و شهرسازي دولت سابق در سال 92 مطرح كرده بود، از ابتداي دولت نهم، ساخت بيش از چهارميليون و چهارصد واحد مسكوني در سرتاسر ايران آغاز شده بود كه تعداد يك و نيم ميليون واحد تا خرداد 92 تحويل شده و مابقي آن در دولت بعد در دستور كار
قرار گرفت.
روشن است كه تعريف اين تعداد پروژه مسكوني از سوي دولت و تعهد به ساخت آن به خودي خود موضوع سادهاي نيست. مسكن مهر همواره در زمان دولت نهم و دهم از سوي اكثريت كارشناسان محل انتقاد بود و در سالهاي پس از آن نيز با روي كار آمدن دولت جديد، موضوع مسكن مهر علاوه بر كارشناسان، از سوي دولتمردان در دولت تدبير و اميد نيز در معرض انتقاد قرار گرفت. عمده انتقادات كارشناسي در رابطه با مسكن مهر، مسائلي از نقطهنظر مسائل اقتصادي نظير تورم و افزايش قيمت زمين مطرح ميشود، چنانكه بخش قابل توجهي از اين انتقادات نيز، به حوزه برنامهريزي شهري برميگردد و مسائلي نظير فقدان زيرساختهاي لازم، آب، برق، گاز، دسترسيها و نبود خدمات عمومي از قبيل مدرسه و درمانگاه و مسجد و... را مورد بحث قرار ميدهد.
اما به آن ميزان كه كارشناسان از نقطه نظر اقتصادي يا برنامهريزي شهري به مسكن مهر پرداختهاند، اين پروژه از زاويه معماري مورد توجه جدي قرار نگرفته است.
ميشود اينگونه فرض كرد كه احتمالا گفتوگو درباره مسكن مهر در نگاه اهل نظر در حوزه معماري، چندان محلي از اعراب نداشته است، چرا كه اساسا آن را واجد ارزشهاي معمارانه نميديدهاند.
به نظر ميرسد زماني كه پروژهاي در اين سطح و در مقياس ملي، تعريف ميشود و به مرحله اجرا ميرسد و بخش قابل توجهي از سرمايه ملي و نيروي انساني را به خود اختصاص ميدهد، لازم است در مورد چارچوبها و مباني معماري آن گفتوگو شود و مورد ارزيابي قرار گيرد، ولو اينكه اين پروژه در حوزه معماري در سطح نازلي قرار گرفته باشد.
نخستين نكتهاي كه بايد به آن اشاره كرد اين است كه در دنياي امروز، بحث انرژي به يكي از مسائل مهم جوامع تبديل شده و در عرصه ساخت و ساز، زماني كه صحبت از ساخت و ساز در مقياس انبوه است، اين موضوع و استانداردهاي آن بيش از پيش بايد مورد توجه
قرار بگيرد.
مسكن مهر اساسا از دو زاويه نسبت به مساله انرژي بيتوجه بوده است. يك اينكه، ما شاهديم در مسكن مهر نوع معماري واحدهاي مسكوني و ساختمانها در بخشهاي مختلف كشور با شرايط متفاوت اقليمي و آب و هوايي، هيچگونه تفاوت معناداري ندارد و گويي در انبوهسازي مسكن، همچون موارد متعدد بسياري كه متاسفانه در ايران – و البته در بسياري از نقاط جهان – انجام پذيرفته است، توجهي به مسائل اقليمي انجام نشده است. بسياري از پيمانكاران انبوهساز، الگوهاي مسكوني مشابهي را براي مناطق مختلفي به كار گرفتهاند؛ در مسكن مهر هم همين اتفاق افتاده است. مورد ديگر، به ميزان توجه بخشي از سازندگان به كيفيت مصالح و استانداردها در رابطه با مساله انرژي برميگردد. متاسفانه در موارد بسيار به دليل كيفيت پايين ساختوساز و همچنين شتابزدگي در مسكن مهر، مقوله صرفهجويي در مصرف انرژي در اولويت قرار نداشته است، در صورتي كه مسكن مهر فرصتي بود كه ميشد با تدبير بيشتر، نگاه ويژهاي به موضوع صرفه جويي در مصرف انرژي داشت تا اين امر بتواند در ساخت و سازهاي جاري در سطح كشور، به عنوان يك الگو ترويج شود.
ميتوان گفت، در طراحي مسكن مهر، علاوه بر اينكه سعي شده هزينههايي مانند هزينه زمين به حداقل برسد، در مورد طراحي هم – متاسفانه به غلط – اين صرفهجويي انجام شده است. اين پروژه، ميتوانست در بعد طراحي معماري، بخش زيادي از جامعه متخصصين را درگير كند و با توجه به اينكه اساسا هزينه طراحي در مقايسه با هزينههاي ساخت بسيار اندك است، بدون بار مالي قابل توجهي، كيفيت بناي تمام شده به لحاظ معماري ارتقا پيدا كند.