چرا بينش طالقاني؟
طالقاني اگرچه همواره بر قسط و عدالت به عنوان فضيلت پايه در معارف اسلامي تاكيد داشت و ميگفت: «قسط و عدالت عمل و توزيع عادلانه و رساندن حق است كه زيربناي احكام و تحكيم نظام و رشد ايمان و اخلاق و وسيله كمال است و اگر قسط نباشد هيچ اصلي از اصول شريعت پايه نميگيرد». اما در عين حال آزادي، حاكميت مردم و كرامت انسان را گام نخست تحقق فضيلت عدالت در جامعه ميدانست، زيرا فقط در چنين شرايطي است كه انسان در جايگاه طبيعي خود قرار ميگيرد و توزيع عادله قدرت كه پيشنياز توزيع عادله ثروت و عدالت اقتصادي و اجتماعي است امكانپذير ميشود.
طالقاني راهكار تضمين آزادي و حاكميت مردم و زمينهسازي براي تحقق فضيلت قسط و عدالت در جامعه را سپردن كارها به دست خود مردم از طريق برگزاري انتخابات آزاد و سالم ميدانست. طالقاني، در زيرنويس صفحه پاياني كتاب تنبيه الامه و تنزيه المله ناييني (1333)، دستاورد انقلاب مشروطيت در زمينه توسعه فرهنگ و رفتار مدني را به شرح زير مورد تاكيد قرار داده است:
«پيامبران عظام كه كاخهاي استبداد را ويران كردند... تنها از طريق موعظه و نصحيت نبود، مردمي را تربيت كردند و قدرت به دستشان دادند تا با قدرت شمشيرِ عدالت و خداپرستي، قدرت استبداد و شاهپرستي را برانداختند. آن مقاومت و انقلاب و خونريزي امروز به قانون و آراي عمومي (رفتار مدني) تبديل شده، اين حقي است كه ميتواند مستبدين را محدود سازد... امروز اوراق انتخاب بجاي شمشير و تير و كمان انقلاب (خشونتورزي) ديروز است.»
بر اين پايه طالقاني همواره بر اجراي اصل «شورا» در قانون اساسي به استناد معارف قرآني و تجربه بشري تاكيد داشت. با پيگيري طالقاني و ياران او اصول فصل هفتم قانون اساسي تدوين شد اما متاسفانه در عمل كمتر به ضرورت و اهميت آن در چهار دهه پس از انقلاب توجه شده است. برگزاري انتخابات شوراها در سال 1377 گام موثري براي پاسداري از اين اصول قانون اساسي بود و شوراها در چهار دوره اخير، با وجود كاستيها و محدوديتها، نقش موثري در اين راستا داشتهاند. اما عملكرد شوراها و اختيارات پيشبيني شده در قانون براي شوراها نسبت به آنچه در اصول قانوني اساسي پيشبيني شده است و بايد باشد فاصله زيادي دارد. اتفاقا زندهياد طالقاني با شناخت تاريخي خود اين نگراني را در سخنان خود در آخرين خطبه نماز جمعه تهران (شهريور 1358) نيز بيان داشت: «مساله شوراها از اساسيترين مسائل اسلامي است، حتي به پيمبرش با آن عظمت ميگويد، با اين مردم مشورت كن، به اينها شخصيت بده، بدانند كه مسووليت دارند، متكي به شخص رهبري نباشند. ولي نه اينكه نكردند! ميدانم چرا نكردند! هنوز هم در مجلس خبرگان بحث ميكنند در اين اصل اساسي قرآن، كه به چه صورت پياده شود. بايد، شايد يا اينكه ميتوانند.... يعني گروهها و افراد دست اندركار شايد اين طور تشخيص بدهند كه اگر شورا باشد ديگر ما چكاره هستيم؟ شما هيچ!! برويد دنبال كارتان، بگذاريد اين مردم مسووليت پيدا كنند».
از ديگر ويژگيهاي خاص طالقاني و ياران او توجه به ضرورت شكلگيري و تقويت نهادهاي مدني و احزاب سياسي بود و اين امر به گفته مهندس بازرگان حركت انقلابي ديگر طالقاني بود كه وارد حزب و پذيرش انضباط حزبي و مبارزه جمعي با غير روحاني شد. البته بدون توقع رياست و حق وتو و دور از تعصب صنفي. او در سال 1340 كه از پايهگذاران نهضت آزادي ايران بود همراه با ساير ياران خود چون مهندس مهدي بازرگان و دكتر يداله سحابي در جلسات حزبي با حضور اعضاي جوان با قائل بودن فقط يك راي ساده براي خودشان عملا كار شورايي و جمعي را آموزش ميدادند. موارد زيادي اتفاق ميافتاد كه اين بزرگواران پيشنهادي را مطرح و از آن پيشنهاد در چارچوب ضوابط كار جمعي دفاع ميكردند اما موقعي كه نظرشان راي نميآورد خود به تصميم جمع احترام ميگذاشتند و خود براي اجراي آن تصميم قبول مسووليت ميكردند. روحشان شاد و راهشان پر رهرو باد. با مطالعه آثار طالقاني و ساير بيدارگراني كه نقش موثري در نشان دادن راه نجات جامعه و رفع موانع توسعه كشور را داشتهاند؛ با عمل به بينش و گفتمان اين بيدارگران ياد آنان را گرامي بداريم.