عربستان در تمام بحرانهاي خودساخته، شكست خورد
حسين شيخالاسلام
مشاور وزير امور خارجه
تشديد تنشهاي تهران و رياض و اتخاذ سياستهاي خصمانه عليه ايران از سوي عربستان سعودي در حالي صورت ميگيرد كه سياست تنشآميز با ايران را نميتوان رويكرد جديدي از سوي عربستان قلمداد كرد. تا پيش از پيروزي انقلاب اسلامي، ايران و عربستان دو قدرت عمده منطقهاي بودند كه از سرسپردگان امريكا محسوب ميشدند و به نوعي به عنوان نمايندگان امريكا، خواست او را در منطقه تامين ميكردند. با پيروزي انقلاب اسلامي، ايران از بلوك سرسپردگي امريكا خارج شد و با محور قرار دادن دو اصل «دينسالاري» و «مردمسالاري» در بلوك مقابل امريكا و عربستان قرار گرفت. «مردمسالاري» و «دينسالاري» در حالي از سوي ايران مورد توجه قرار گرفت كه واشنگتن برخلاف ادعاهايش در خصوص دموكراسي، هيچگاه براي كشورهاي منطقه خاورميانه آزادي و دموكراسي را خواستار نبوده است زيرا حاكميت مردمسالاري، هميشه به عزتخواهي و سلطهناپذيري منجر شده است و اين موجب ميشود تا خواست و منافع امريكا تامين نشود و به همين خاطر امريكا نه در خاورميانه بلكه در همه دنيا از ديكتاتورها حمايت كرده است. دينسالاري مورد توجه ايران كه ريشه گرفته از اسلام ناب محمدي (ص) بود، موجب شد تا اسلام امريكايي با چالش ماهوي روبهرو شود. اين مسائل موجب شد تا امريكا و عربستان با پيروزي انقلاب اسلامي به وحشت بيفتند و درصدد ساقط كردن نظام ايران يا حداقل منزوي ساختن او و كاهش قدرتش باشند. آنها در اين راستا، پروژههايي مانند كودتاي نوژه، انجام ترورهاي گسترده توسط گروهكهاي ضدانقلاب و از جمله منافقين و در نهايت حمله نظامي صدام حسين را مورد پيگيري قرار دادند. در آن سالها نيز شاهد بوديم كه عربستان ميلياردها دلار به رژيم وقت عراق كمك كرد تا جمهوري اسلامي را ساقط كند اما آنچه در عمل رخ داد، اين بود كه نه تنها به خواست خود نرسيد بلكه مجبور به تن دادن به صلح با ايران هم شد. پيروزي در جنگ با عراق، ايران را در منطقه روز به روز قدرتمندتر و پوياتر كرد. در همين راستا نيز جمهوري اسلامي ايران توانست محور مقاومت را در لبنان، سوريه و فلسطين و به عبارتي، در مرزهاي صهيونيستها تشكيل دهد و به تقويت آن بپردازد. قدرت يافتن محور مقاومت و رويارويي آنها در برابر رژيم صهيونيستي از جمله آزادسازي تمام لبنان از چنگال اسراييل و همچنين به شكست وادار كردن اسراييل در جنگهاي 22 روزه و 33 روزه، موجب شد تا مثلث امريكايي، صهيونيستي و سعودي درصدد تشكيل يك جبهه جديد ضداسلامي و ضدايراني باشند تا اينگونه محور مقاومت را با چالش روبهرو كرده و از بين ببرند. تشكيل گروههاي تروريستي تكفيري مانند داعش و جبهه النصره و صدها گروهك ديگر در سوريه و عراق نيز در همين راستا است كه از ايدئولوژي تروريستي وهابيت- كه در مقابل ايدئولوژي اسلام ناب محمدي(ص) جمهوري اسلامي است- نشات ميگيرد. رياض در همراهي با تلآويو و واشنگتن كوشيد تا آن قدرت از دست رفته پيشين خود را احيا كند اما آنها هماكنون در تمامي بحرانهايي كه ساختهاند، شكست خوردهاند. زماني لبنان بدون عربستان، آب هم نميخورد اما هماكنون مشاهده ميكنيم حزبالله با افتخار به قدرت اول لبنان تبديل شده است و در نهايت نيز آنها به گزينهاي همچون ميشل عون هم تن خواهند داد كه او نيز رييسجمهور پيشنهادي محور مقاومت است. در يمن نيز عربستان با وجود گذشته 18 ماه از حملاتش، نتوانسته كار خاصي بكند. سعودي فكر ميكرد در چند هفته ميتواند بشار اسد را ساقط كند اما هماكنون پنج سال گذشته است و امريكا به توافق آتش بسي با روسيه تن ميدهد كه بشار اسد در محوريت آن است. اين مسائل نشان ميهد كه عربستان در ايجاد پروژه بيثباتي براي مهار و جلوگيري از قدرت ايران ناموفق بوده است و قطعا هم تداوم روشهاي ناكارآمد كنوني فقط موجب ضربه زدن به خودش ميشود.