نگاهي به بايد و نبايدهاي توسعه در چابهار
جنگ سنت و توسعه در چابهار
زهرا روستا
«پس از سرباز و راسك جادهاي در مسير خشك و بيانتها تا چابهار كشيده شده بود و بايد ساعتها طي ميشد تا شايد انساني را ببيني يا به قهوهخانهاي كپري برسي و آب يا چاي نصيبت شود.» اين توصيف يكي از گردشگراني است كه در سال 1350 سفري ماجراجويانه به جنوب شرقي را آغاز كرده و به چابهار رسيده بود. چابهاري كه در آن دوران بسيار ناشناختهتر، دور از دسترستر و مرموزتر از اكنونش بود. فرهاد ورهرام، مستندسازي است كه در سنين جواني عازم اين بندر جنوب شرقي ايران شد و چند سال بعد از اين سفر، چابهار را مقصدي براي ساخت فيلمي درباره شيوههاي صيادي در چابهار انتخاب كرد. او درباره شرايط شهر در سال 1350ميگويد: «چابهار آن روز با كوچههاي ناهموار و پرپيچ و خم و خانههاي گلي و كپرها در ساحل درياي عمان كشيده شده بود. شهر تنها يك خيابان داشت كه به تازگي آسفالت شده بود و بازاري محقر در آن قرار داشت. مسافران به سختي ميتوانستند مكاني براي اقامت يا صرف غذا پيدا كنند، تنها كافه شهر، كافه كوچكي به نام «ننه داوود» بود. در اوايل سال 50 اسكلهاي آهني در چابهار ساخته شد و شركت سازنده بدون مشورت با ناخداها و صيادان، اسكله را در محلي نامناسب احداث كرده بود. روزي تلاطم امواج دريا لنجي را به اسكله ميزند و سر اسكله در آب فرو ميرود. در بندر چابهار مردان و پسران خانوادههاي فقير روزها روي اين اسكله درهم شكسته مينشستند و با قلاب از آب ماهي ميگرفتند. بازار ماهيفروشها بين بازار بندر و فرمانداري كه ساختمان قديمي گمرك انگليسيها بود قرار داشت. چهارديواري گلي با حياطي سيماني و دو سكوي سيماني به موازات يكديگر در دو سوي حياط براي شستن و نمك سود كردنِ ماهيها با سقفي حصيري بالاي سكوها، تمام بازار ماهيفروشان چابهار را تشكيل ميداد كه به آن «ماركت» ميگفتند. آن سالها كار خريد و فروش ماهي در انحصار پنج دلال بود. دو زن و سه مرد.»
او درباره پيشينه اين بندر تاريخي ميگويد: «چابهاريها اغلب صياد بودند يا در لنجها و قايقهاي بادي جاشويي ميكردند. نسل به نسل مردم چابهار روزي شان را از دريا ميگرفتند. چابهار تا سال 1310 بندر معتبري بود و تجار داخلي و خارجي در آن مقيم بودند. هر هفته كشتي باري خارجي وارد ميشد و بار ميآورد و ميبرد. با فعال شدن ديگر بنادر و دگرگونيهاي پديد آمده در كشور، بندر چابهار رونق گذشته را از دست داد. اما با آغاز جنگ تحميلي و نياز روزافزون به استفاده از بنادر دور از منطقه جنگي، چابهار دوباره مورد توجه قرار گرفت.»
چابهار امروز با چيزي كه فرهاد ورهرام از سالهاي دهه 50 توصيف ميكند متفاوت است و براي گردشگراني كه به چابهار ميآيند خريد كردن از پاساژهاي تقريبا لوكس منطقه آزاد چابهار كه اين سالها مملو از كالاهاي چيني، لوازم آرايش، لباس و لوازم خانگي است جايي براي فكر كردن به تاريخ اين بندر نميگذارد. با ايجاد منطقه آزاد، شهر چابهار هم اگرچه با سرعتي كم، اما توسعه پيدا كرد و با ورود مهاجراني از داخل و خارج استان جمعيت آن روز به روز افزايش يافت و امروزه يكي از پرجمعيتترين شهرهاي استان سيستان و بلوچستان است. ورهرام در اوايل دهه 90 بار ديگر براي ساخت فيلمي مستند به چابهار ميرود. چابهار جديد را اينچنين توصيف ميكند: «چابهار امروز با گذشتهاش كاملا متفاوت است. گسترش پيدا كرده و به دوتكه منطقه آزاد و شهر چابهار تبديل شده است. حالا در محل همان اسكله قديمي فروريخته بندرگاهي بزرگ ساخته شده است كه صدها كشتي و لنج ايراني و پاكستاني در آن لنگر گرفتهاند. هنوز بازار خريد ماهي يا ماركت كه توسط دلالها اداره ميشود برپاست ولي به هيچوجه رونق سابقِ خود را ندارد. در واقع از سال 60 كه شيلات چابهار فعال شد و شركت تعاوني صيادي را به راه انداخت فعاليت واسطهها به ركود كشيد. راهي كه آن روزها در ميانه آن به سختي كپري يافت ميشد اكنون مسير جادهاي ترانزيتي براي عبور كاميونها و ديگر وسايل نقليه است كه گاه زنجيروار پشت سر هم ميآيند. چندين پمپبنزين، رستوران و مغازه و شهركهاي جديد به مسافران خدمات ميدهند. صيدگاه بريس كه بندري نامطمئن براي قايقها بود حالا تبديل به بندري بزرگ شده است. بيشتر بلوچهايي كه براي زندگي به چابهار و كنارك مهاجرت كردهاند و در كرانههاي اين بندر ساكن شدهاند زندگيشان را از راه صيادي يا مشاغل وابسته به آن ميگذرانند.»
چابهار زماني بسيار مهجور و دور از دسترس بود. ورهرام ميگويد: «حتي از زلزلهاي كه در سال 58 در يكي از روستاهاي اين شهر رخ داد و من از نزديك شاهد آن بودم خبري در سطح كشور مخابره نشد.»
اما امروز گاه و بيگاه با خبر سفر مسوولان كشوري و استاني در صدر اخبار قرار ميگيرد و طرح توسعه سواحل مكران ورد زبان رسانهها ميشود. احداث كارخانه فولاد، سيمان و مجتمع پتروشيمي در كنار نويدهايي كه براي سرمايهگذاري در بخش گردشگري و توسعه منطقه آزاد داده شده است براي شهري كه شاخصهاي بهداشتي، آموزشي و رفاهي مردمش در پايينترين ردههاي كشور قرار دارد، ميتواند اميدواريهايي را همراه داشته باشد، در صورتي كه اين صنايع شرايط مناسب براي ارتقاي امكانات رفاهي، آموزشي و بهداشتي را فراهم كنند و مردم منطقه در اشتغال و توليد ثروت ناشي از احداث اين صنايع سهيم باشند. معين سعيدي، رييس شوراي شهرستان چابهار از عدم توجه متوليان صنايع و صاحبان بنگاههاي اقتصادي به پيوستهاي اجتماعي طرحهاي توسعهاي ابراز نگراني ميكند و ميگويد: «شالوده توسعه پايدار، اقتصاد، محيط زيست و اجتماع است. اظهارنظر درباره مسائل زيستمحيطي در حوزه تخصص من نيست اما در حوزه جامعه معتقدم بدون توجه به پيوستهاي اجتماعي، توسعه تبديل به ضد خود خواهد شد. برخي معضلات به وجود آمده در شهر چابهار مانند
حاشيه نشيني مربوط به همين طرحهاي توسعهاي بدون توجه به ملاحظات انساني است. اخيرا برخي صنايع در حال تاليف پيوستهاي اجتماعي هستند كه متاسفانه كارايي چنداني نخواهند داشت و تنها به مسائلي جزيي مانند اضافه شدن چند كولر به يك مدرسه محدود ماندهاند.»
مطابق گزارش وزارت كشور از شاخصهاي اجتماعي، فرهنگي، اقتصادي و امنيتي استان سيستان و بلوچستان در سال 93، 2/44 درصد مردم چابهار در بخش كشاورزي و ماهيگيري اشتغال دارند. به گفته رييس شوراي شهرستان چابهار نظام صيد و صيادي، صنعتي است كه مردم چابهار ساليان سال است با آن ارتزاق ميكنند و اجراي نامتناسب بعضي طرحها ظرفيتهاي گردشگري و شيلات را محدود ميكند.
ورود صنايع جديد و به دنبال آن فرصتهاي شغلي جديد نياز به فراهم آوردن بستر آموزشي لازم براي ورود جمعيت جوياي كار به اين بخشها را دارد. از طرفي نرخ باسوادي در چابهار 7/53 درصد است كه در بين شهرهاي بزرگ استان مانند ايرانشهر، زاهدان و زابل پايينترين رقم است. معين سعيدي معتقد است: «توسعه شهر چابهار بدون توسعه شاخصهاي انساني رخ نميدهد. به عنوان مثال چابهار يكي از پايينترين سرانههاي فضاي آموزشي به ازاي هر دانشآموز را داراست. در كل كشور سرانه فضاي آموزشي به ازاي هر دانشآموز 5 متر است كه اين رقم در استان سيستان و بلوچستان 3 متر، در شهرستان چابهار 8/1 متر و در شهر چابهار تنها 50 سانتيمتر است. بدون تربيت نيروي كار، جمعيت بومي چابهار از فرصتهاي شغلي ايجاد شده نميتوانند استفاده كنند. تاكنون نيز اقدامي براي ايجاد مراكز آموزشي مرتبط با اين صنايع صورت نگرفته است.»
سعيدي در خصوص توسعه زيرساختهاي بهداشتي اين شهر ميگويد: «پس از سفر وزير بهداشت اتفاقات خوبي در حوزه بهداشت و درمان رخ داد و زيربناي فضاهاي بهداشتي شهر گسترش قابل توجهي پيدا كرد و طرحهاي مختلف خدمات بهداشتي و درماني در حال اجرا هستند. اما مهمترين مشكل چابهار بحران آب است. شاخص دسترسي به آب بهداشتي در اين شهرستان 23 درصد است و اين بدان معناست كه 77 درصد مردم براي تامين آب بهداشتي دچار مشكل هستند. بنگاههاي اقتصادي بايد براي خود مسووليتي اجتماعي قايل شده و به فكر توسعه اين شاخصها باشند.» چابهار و كنارك در كنار زاهدان شهرهايي هستند كه پذيراي بيشترين مهاجران از خارج استان هستند و عمدهترين دلايل مهاجرت به اين شهر جستوجوي كار و ادامه تحصيل است. با ورود صنايع جديد نرخ اين مهاجرتها افزايش خواهد يافت و نامتوازن بودن توسعه شهري و رشد جمعيت در كيفيت زندگي اين شهروندان مشكلاتي به وجود خواهد آورد.
اما چرا طرح توسعه سواحل مكران با اين شدت در حال پيگيري است. برخي كارشناسان معتقدند، در شرايطي كه دسترسي به آب در فلات مركزي ايران روز به روز محدودتر ميشود، يكي از سياستهاي كلان كشور تشويق مردم به استقرار در كرانههاي جنوبي است. دولت با برنامهريزي و فراهم آوردن امكاناتي مانند شيرين كردن آب دريا ميتواند مناطق جمعيتي پر تعداد را در اين نواحي پشتيباني كند. از ديگرسو چابهار يك مزيت ويژه اقتصادي دارد و آن قرارگرفتن در محوركريدور شمال به جنوب و امكان انتقال سرمايه و كالا از طريق اين بندر به آسياي ميانه و افغانستان است. هندوستان در زمره كشورهايي است كه به دنبال مسير ترانزيتي مطمئن كالا به افغانستان است در حالي كه مرزهاي محدود اين كشور با افغانستان و نيز درگيريهاي رقابتي با همسايهاش پاكستان مسير امني براي مراودات تجاري اين كشور فراهم نميآورد، بندر چابهار به راحتي ميتواند محلي براي انتقال كالا از هندوستان به افغانستان و آسياي ميانه باشد. اين مزيت مورد توجه چين و كشورهاي صنعتي دنيا هم قرار گرفته است كه ميتوانند مبادلات تجاري خود را به جاي مسيرهاي ناامن پاكستان و افغانستان از مسير امني كه همان بندر چابهار است، انجام دهند. معين سعيدي درباره توسعه بنادر چابهار ميگويد: «توسعه بندر يكي از سياستهاي ضروري و بجاي دولت است اما مكان درستي براي اين توسعه انتخاب نشده است. در هيچ كجاي دنيا بنادر در نقطه كانوني شهر قرار ندارند. اما بندر شهيد بهشتي درست در مركز شهر چابهار واقع شده است. توسعه اين بندر تا ظرفيت يك ميليون و هشتصد هزار تن كه تاكنون انجام گرفته است، مزاحمتي براي حريم شهر ايجاد نكرده است اما اجراي فازهاي بعدي توسعه اين بندر نيازمند خشك كردن خليج و تبديل بخشي از شهر به بارانداز است. در صورت اجراي اين طرح چابهار ديگر شهر مناسبي براي زندگي نيست و با تردد كاميونها و ماشينهاي سنگين زندگي شهري و حتي جاذبههاي گردشگري تحتتاثير قرار خواهد گرفت. پيشنهاد مجموعه ما به وزارت راه و شهرسازي، ايجاد بندري بزرگ در شرق چابهار است كه اين پيشنهاد با استقبال وزير نيز روبهرو شد.»
سعيدي معتقد است: «نبايد با مكانيابي نادرست طرحهاي توسعهاي دسترسي مردم به دريا را محدود كنيم. اين موضوع در تضاد با شيوه سنتي زيست مردم و نيز اهداف گردشگري است. وجود بندر، شيلات و دانشگاه علوم دريايي و دريانوردي چابهار دسترسي مردم به دريا را محدود كرده است و اگر قرار باشد خط راه آهن چابهار نيز از نزديكي پارك بهاران كشيده شود اين دسترسي محدودتر خواهد شد. خوشبختانه نگاه فرماندار چابهار و استاندار سيستان و بلوچستان به حوزه مسائل اجتماعي مثبت است و با الزاماتي كه در زمينه مسائل اجتماعي براي صنايع تعيين كردهاند اميدواريم توسعه چابهار با كمترين هزينه براي جامعه و محيط زيست صورت پذيرد.»