عليكم بالمتون
سيد علي ميرفتاح
سايت تابناك، در بخش سياسي نقلقولي از آقاي جعفر شجوني آورده كه به نظرم قابل تامل است: «منظور آقا اين بود كه اگر احمدينژاد ميخواهد كانديدا بشود، در موعد قانوني ثبتنام و فعاليت كند وگرنه منظور ايشان عدم شركت در انتخابات نبوده است.» اين حرف را بيشتر رفقا به شوخي گرفتهاند و براي ادخال سرور در قلب برادرانشان، آن را براي هم
تلگرام كردهاند. شوخي هم نباشد كسي جدياش
نميگيرد. حزباللهي يا ضدانقلاب، هركس اصل خبر را شنيده باشد، ميداند كه چنين برداشتي از ماجرا غلط است، بلكه غلط اندر غلط اندر غلط است. تابناك هم شايد براي شيطنت ژورناليستي چنين نقل قولي را از آقاي شجوني آورده. اما آن چيزي كه من را دعوت به تامل بيشتر ميكند و وادارم ميكند كه به سادگي از اين حرف نگذرم اين است كه اين نوع برداشت از متنهاي خبري، مسبوق به سابقه است و اگر به چند سال قبل برگرديم خيلي جاها ميبينيم كه هر كسي در آيينه اخبار نقش خود را ديده و قضيه را به نفع خود و گروه خود تفسير بلكه مصادره كرده است. در اين قضيه فعلي آنقدر همهچيز روشن و دقيق است كه تفسير آقاي شجوني بيوجه –بلكه خندهدار- به نظر ميرسد اما در خيلي از جاهاي ديگر اينطور نيست و خبرها به اين وضوح و شستهرفتگي نيستند و جا براي تفسيرهاي متناقض و متضاد باز است. وقتي در اين خبر به اين مهمي و روشني آقاي شجوني صد و هشتاد درجه آنطرفي تفسير ميكند، ببينيد در قضاياي ديگر اوضاع از چه قرار است. به طور مثال رهبري به وضوح و به طور علني درباره ديپلماتهاي دستاندركار برجام نظر دادهاند. چند بار به مناسبتهاي مختلف از تيم هستهاي دفاع كردهاند و آنها را
امين دانستهاند. در چند سال گذشته كمتر ديدهايم كه ايشان به اين صراحت افرادي را امين و معتمد بخوانند. با اين همه خيلي از دلواپساني كه ميشناسيمشان با اتكا به شنيدههايي كه غير خودشان كسي آنها را نشنيده، ظريف، صالحي، عراقچي و بقيه را و حتي رييسجمهور را به خيانت متهم ميكنند و درباره آنها كلماتي بهكار ميبرند كه اگر 10 درصدش هم قرين به واقع باشد بايد تيم هستهاي در ملأعام اعدام شوند. آقاي هاشميرفسنجاني به حكم رهبري رييس تشخيص مصلحت نظام هستند. رهبري چندين بار به دوستي طولاني مدت با ايشان اشاره كردهاند و حتي در سال 88 در نماز جمعه ضمن برشمردن سابقه ايشان گفتند كه بر سر اداره مملكت با ايشان اختلاف دارند و اين اختلافها را هم
طبيعي خواندند.
ضمن اينكه ايشان مكرر فرمودهاند كه چيزي پنهاني و يواشكي در كار نيست و در اداره كشور هيچ ملاحظه و محذوري ندارند. با اين همه بعضي از دوستاني كه هم من ميشناسم و هم شما، نقلقولهاي پنهاني ميآورند و آقاي هاشمي را فتنهگر مينامند و براي مرگشان –كه خدا نكند- دعا ميكنند. فيلمي از يكي از همفكران آقاي شجوني منتشر شده بود كه در آن بزرگواري –كه امروز به رحمت خدا رفتهاند- زنده بودن هاشمي را خطري عظيم ميدانستند.
اينكه يك نفر يا چند نفر يا يك طايفه نسبت به آقاي هاشمي يا دولت تدبير بدبين باشند و با آنها سر ستيز داشته باشند چيز غريبي نيست بلكه غريب اين است كه اينها به خبرهايي استناد ميكنند كه از اتفاق ما هم آنها را شنيدهايم اما به هيچوجه نميتوانيم چنين برداشتي از آنها داشته باشيم. اينها به نقل قولهاي پنهاني اشاره ميكنند كه ما از آنها بيخبريم اما گاهي هم نقل قولهايي را ميآورند كه آنها را شنيدهايم اما اينكه چطور از اين خبرها به چنين تحليلهايي ميرسند جزو عجايب است. بگذاريد منظورم را واضحتر بگويم. اكثر دوستان كاري به خبر و متن ندارند بلكه دنبال آن هستند كه كار خود را راه بيندازند. دنبال تاييديه براي قول و فعل خود ميگردند. حتي با قرآن و تاريخ هم همين كار را ميكنند. در واقع دنبال تاييديهاند تا حرف خود را پيش ببرند. در اين قضيه خيلي بين گروههاي سياسي فرقي نيست. هركدام يكجاهايي كارشان گير است كه ميخواهند پيش بروند. اما فعلا عرضم متوجه آقاي شجوني و همفكران ايشان است. نميشود يكجاهايي كه به نفعتان است اطاعت كنيد و يكجاهايي رو به تفسير و تاويل بياوريد. بعضي خبرها آنقدر روشنند كه نميشود با تفسير دورشان زد. به خصوص آنجاها كه مصلحت كشور است و ممكن است هزينه روي دست مردم بگذارد بهتر است كه كركره تفسير و تاويل را پايين بكشيم و فقط به متن توجه كنيم. عليكم بالمتون لا بالحواشي.