ماه مهر، ماه بيمهر
قرار است از اين به بعد پنج- شش روز هفته را تا 12 سال در آن باشند. اگرچه همه كودكان نوآموز كمابيش اين ترسها را دارند ولي اول مهر براي كودكان غيرفارسزبان استرسزاتر از دانشآموزان بقيه مناطق است. براي درك هراس مضاعف نوآموزان دوزبانه بايد بيگانگي با زبان دنياي جديدي به نام مدرسه را بر همه فاكتورهاي استرسزا اضافه كرد. شايد دشوارترين مساله در رويارويي با محيط جديد ناتواني در برقراري ارتباط كلامي باشد.
در كلاس درس، زماني كه كودكان فارس زبان همكلام با معلم خود تكرار ميكنند «گربه بالاي درخت است» كودك غيرفارس زبان واژگاني را تكرار ميكنند كه برايش هنوز بيمعنياند و همزمان با تكرار آواهايي كه معلم ميگويد سعي در درك تك تك كلمات اين جمله چهار كلمهاي دارد. تجربه نشان داده كم نيستند كودكاني كه بهرغم حفظ جملات مربوط به هر شكل از درسهاي نخست كتاب، تكراري از واژگان را طوطيوار انجام ميدهند. و اين گام نخست شكست تحصيلي آنها است. اين گام نخستين شكست بعضا دنيايي پر از ناموفقيت را براي كودكان غيرفارس زبان رقم ميزند. دانشآموزاني كه طبق آمار افت بيشتري را تجربه ميكنند. بخش قابل توجهي از رديهاي سال اول را نيز ميتوان از تبعات آن شمرد. كودكاني كه گاهي بهرغم هوش بالايي كه دارند به خاطر آموزش ناصحيح زبان رسمي از پيشرفت در تحصيل بازميمانند و استعدادهايي كه قبل از شكوفا شدن خزان پاييزي مهر ماه آنها را پرپر ميكند.
طبق آمارهاي غيررسمي بيش از نصف جمعيت دانشآموزان دوزبانهاند؛ به عبارتي بنا بر گفته برخي مسوولان زبان مادري بيش از نصف دانشآموزان ايران غيرفارسي است. اين در حالي است كه پس از حدود چهار دهه از انقلاب اسلامي هنوز شيوه قابل اعتمادي براي فراگيري زبان رسمي كشور براي دوزبانهها شكل نگرفته؛ هنوز روشي آموزشي براي مصونيت از صدمهاي كه آموزش امروزين زبان فارسي متوجه كودكان غيرفارس زبان كرده است تدوين نيافته است و هنوز راهكاري براي تلفيق بهتر دو مقوله سوادآموزي و فارسي آموزي ارايه نشدهاست.
چند مدتي است كه اصل 15 قانون اساسي بيش از گذشته از زبان سياستمردان شنيده ميشود. گامهايي نيز دولت يازدهم در پاسخ به مطالبات فرهنگي اقوام ايران از جمله اجرايي كردن اصل مترقي 15 برداشتهاست. هر چند اين گامها كوتاه هستند ولي با مد نظر قرار دادن حواشي موجود و هياهوهاي جزم انديشان عرصه فرهنگ اين گامها را بسيار ارزشمند ميتوان ديد. اما نبايد فراموش كرد كه اصل 15 اصلي در حوزه فرهنگي-زباني است. نقش فعالين حوزه فرهنگ و آموزش در بيان و اجراي اين اصل بايد پررنگتر و ملموستر از سياستمداران باشد. شايد شرايط موجود را بتوان مبين نگاه سياسي به حوزه زبان و فرهنگ اقوام ايران تحليل كرد در حالي كه با مطالعه بهتر سيستم آموزشي و درك درد نوآموزان در روز نخست بايد فهميد كه اين مساله از مسائلي است كه عدم حل آن در طولاني مدت معضلي را از حوزه زباني به حوزه اجتماعي انتقال خواهد داد و براي حل آن بايد از سياست گذر كرد و با نگاهي فرهنگي-اجتماعي به موضوع دوزبانگي و آموزش زبان رسمي به نسلهاي آينده نگاه كرد.