تهديد اجتماعي يا تهديد خارجي
روزنامه اعتماد
شوراي نويسندگان
آقاي وزير كشور چند روز پيش درباره موضوع مهمي كه كشور را تهديد ميكند به مسائل اجتماعي پرداخت و چنين گفت: «نگران تهديدات خارجي نيستيم، بلكه تهديد اصلي در امور داخلي است.» شايد اين نخستين بار باشد كه يكي از مسوولان كشوري به اين صراحت از اهميت تهديدات داخلي سخن به ميان ميآورد. واقعيت اين است كه بايد از اين ديدگاه دفاع كرد. تهديدات خارجي هرچند هم گسترده و مهم باشند كه هستند ولي با تهديدات اجتماعي خيلي فرق ميكنند. بدترين تهديد ايران جنگ تحميلي و رژيم صدام حسين بود. ولي آن تهديد را ميتوانستيم با مقاومت و حتي در صورت نياز با پذيرش قطعنامه رفع كنيم. بعدها نيز مساله تحريمها و تهديد نظامي به عنوان يك خطر جدي مطرح شد. اينها كمابيش قابل حل است، همانطور كه از طريق برجام چنين هدفي محقق شد. در واقع با طرف خارجي ميتوان گفتوگو كرد، معامله و تفاهم كرد و مشكلات را تخفيف داد. حتي ممكن است موضوعي كه امروز تهديد محسوب ميشود مدت كوتاهي ديگر به نقطه مقابل تبديل شود و برعكس. براي مثال حمله امريكا به عراق ماهيت تهديد رژيم صدام را براي ايران دگرگون كرد. كافي است كه يك اتفاق بيفتد و مسائل به كلي تغيير كند. در حالي كه تهديدات اجتماعي از جنس ديگري هستند. اين تهديدات اتفاقي نيستند، بلكه روندي هستند. مثل طلاق، يك روند رو به رشد را طي ميكند. لذا اگر از ابتدا اقدامي براي حل آنها نشود، به سرعت افزايش پيدا ميكنند و اگر افزايش يافت، بازگرداندن آنها كار بسيار سختي است اگر نگوييم نشدني است. تهديدات اجتماعي يك ويژگي خيلي مهمتري هم دارند و آن اثرات تراكمي و فزاينده آنها است. به عبارت ديگر وقتي يك مشكل يا انحراف اجتماعي پيش ميآيد، اين پديده داراي عوارض و تبعاتي است كه حتي با از ميان رفتن آن پديده اين عوارض به بقاي خود در جامعه ادامه ميدهد. تفاوت ديگر اين است كه با تهديد خارجي ميتوان گفتوگو كرد و از نظرات آن مطلع شد و حتي نظرات خود را به آنان منتقل كرد ولي تهديد اجتماعي يك پديده عام است و طرف مشخصي ندارد و دولت يا هر نهاد ديگري نميتوانند با آن مذاكره كند. به همين دليل مساله اجتماعي بسيار پيچيده و فهم آن مورد اختلاف است. به ويژه كساني كه نخواهند به واقعيت آن تن دهند به راحتي آن را ناديده ميگيرند و زير بار توصيف آن نميروند. مدتي پيش وزير كشور به نقل از مقام معظم رهبري گفت كه در مساله آسيبهاي اجتماعي 20 سال عقب هستيم. يكي از دلايل آن همين انكاري بود كه انجام ميداديم و به قول معروف هر جا مشكل بود ميگفتيم كه انشاءالله گربه است. اگر يك نفر از مسائل اجتماعي فيلم ميساخت متهم به سياهنمايي ميشد. اگر نشريه يا روزنامهاي به موضوع ميپرداخت، ميگفتند براي بيگانگان خوراك درست ميكنند!! كمكم طرح مسائل اجتماعي به تابو تبديل شد. حتي در دولت پيش جلوي برگزاري سمينار در اين زمينه را گرفتند. در مقابل تهديدات خارجي تا دلتان بخواهد برجسته ميشود و به تيتر مطبوعات تبديل ميشود و هيچ محدوديتي هم در اين زمينه نيست، سهل است كه نشريات برجستهكننده آن جايزه هم ميگيرند. نكته بسيار مهمتر اينكه تهديدات خارجي متوليان خاص دارد و بودجههاي گوناگون و كلان به آنها اختصاص داده ميشود و بهطور معمول هر موضوعي كه متولي دارد، بودجه بيشتري هم كسب ميكند. ولي تهديدات اجتماعي فاقد چنين متولياني هستند. بهطور قطع ميتوان گفت كه گردش مالي ارزشمندي در اين زمينه نيست و رانتي هم در آن توزيع نميشود. به همين دليل هزينهاي كه صرف شناخت پديده طلاق يا قاچاق مواد مخدر يا حاشيهنشيني و امثال آن ميشود از كشيدن يك سيم خاردار مرزي كمتر است.
توجه كنيم كه مقصودمان از اين مقايسه كماهميت جلوه دادن تهديد خارجي نيست كه بسيار هم مهم است و بهطور طبيعي هم هزينههاي زيادي بايد صرف آن شود، بلكه هدف از اين مقايسه شكاف عظيمي است كه ميان توجه به اين دو تهديد وجود دارد، در حالي كه اهميت تهديد اجتماعي كمتر از تهديد خارجي نيست اگر بيشتر نباشد. اكنون ميتوان پرسيد كه پس چه بايد كرد؟ در درجه اول بايد امكان طرح مسائل اجتماعي فراهم شود. طرح مسائل اجتماعي به صورت شفاف در رسانهها، فيلم و دانشگاهها بايد طرح شوند. چند سال پيش در دولت قبلي برگزاري سمينار مسائل اجتماعي ايران را در آخرين لحظات مانع شدند ولي تا دلتان بخواهد درباره انرژي هستهاي حرف زدند. در مرحله دوم بايد نهادهاي مدني و مردم در شناخت و ارايه راهحلها و نيز اجراي آن راهحلها فعال شوند. چون مساله اجتماعي با مردم و انسان سروكار دارد. در حالي كه تهديد خارجي با يك كشور ديگر در ارتباط است و افراد درگير در تهديد خارجي به صفت حقوقي با يكديگر گفتوگو ميكنند. در حالي كه اينجا افراد به صفت حقيقي هستند، يك معتاد، يك دزد، كسي كه خانوادهاش دچار ازهمگسيختگي شده، همه اينها يك انسان حقيقي هستند و برخورد با آنها فرق ميكند با وقتي كه دو ديپلمات از دو كشور گوناگون با يكديگر گفتوگو ميكنند. همچنين هرقدر در ارايه آمار و اطلاعات اجتماعي محدوديت ايجاد كنيم به همان ميزان نشان دادهايم كه دنبال حل مسائل اجتماعي نيستيم. شفافيت ركن اصلي مبارزه با مسائل اجتماعي است. نمونه آن فساد است. تا وقتي شفافيت را به عنوان يك اصل نپذيريم ممكن نيست قدمي موثر در مبارزه با فساد برداشته شود. چرا بسياري از مسوولان با ديدن فيلم ناهنجاريهاي اجتماعي متاثر ميشوند؟ براي اينكه در گذشته امكان توليد و انتشار آنها نبوده و چون منتشر نميشد، آنان مطلع نميشدند و چون مطلع نميشدند گمان ميكردند كه مشكلي نيست، فقط وقتي كه مساله خيلي گسترده شد و امكان پوشاندن يا انكار آن نبوده، به يكباره از واقعيت مطلع ميشوند. اميدواريم موضع اخير وزير كشور و ساير مسوولان موجب تحرك بيشتري براي حل مسائل اجتماعي شود.