وقت حساب
علي عالي
دبير گروه ورزش
1- تاريخ در حال تكرار شدن است؛ بيتوجهي مقامات ارشد ورزش ايران به موضوع تطبيق اساسنامه فدراسيونها با اساسنامه فدراسيونهاي جهاني و كميته بينالمللي المپيك، ورزش ايران را دچار بحران تازهاي كرده است؛ بحراني كه البته از مديريت عالي ورزش به بدنه تزريق ميشود و مشخص نيست چه تبعات و هزينههايي به ورزش ايران وارد ميشود. احتمالا مثل «شوخي (!)» وزارت ورزش با ورزشكار پارالمپيكي تبديل به بحراني عجيب در فضايي اجتماعي ميشود و مثل همين ديروز، ديدار صميمانهاي با ورزشكار برگزار ميشود و جز «گل و بلبل» و تعريفهاي بيسابقه، عايدي ديگري ندارد. وقت وزارت ورزش قطعا نبايد اينگونه بگذرد؛ آنهم «مديريت علمي» بر حوزه ورزش. حالا بهترين وقت براي متهم كردن ديگران به «سياسيكاري» در قبال اين بيتوجهيهاي آگاهانه است.
2- صورت مساله روشن است. وزارت ورزش و جوانان اساسنامهاي را براي تاييد به كميسيون اجتماعي دولت فرستاده است كه دستِ دولت را براي دخالت در امور فدراسيونها بازميگذارد. اساسنامهاي كه البته از دستور كار خارج شد و مشخص نيست وزير ورزش كه در روز راي اعتماد مجلس از برنامههايش براي «اصلاح اساسنامه فدراسيونهاي ورزشي با رويكرد استقلال فني و مديريتي بر اساس قوانين كشور، منشور المپيك و اساسنامههاي فدراسيونهاي بينالمللي ورزش» گفته بود، به طور مثال چگونه دخالت دولت در امور فدراسيونها را با جايگزيني مديركل استانها بهجاي رييس فدراسيون براي رياست مجمع استاني توجيه ميكند؟ اوليهترين بازتاب چنين تصميمات خلقالساعهاي تضعيف فدراسيونهاي ملي و هياتهاي ورزشي خواهد بود كه باتوجه به تجربيات تلخ ورزش ايران از دوران دولت گذشته به تعليق فدراسيونهايي نظير فوتبال، قايقراني، دوچرخهسواري و ديگر رشتهها ختم شد، برخوردهايي از سوي مراجع بينالمللي را بهدنبال خواهد داشت كه گويي براي مقامات ورزش ايران بياهميت است.
3- پرسش مهم اينجاست. چرا بسياري از مقامات عالي ورزش نسبت به موضوعات بينالمللي بياهميت هستند؟ رابطهاي بين اين جمله وزير ورزش كه گفته بود: «بدون اينكه بخواهم بگويم انسان خوبي هستم عرض ميكنم كه بنده با سفرهاي خارجي و ورزشي خودم و هر مسوول ديگري كه آوردهاي براي كشور نداشته باشد، مخالف هستم.» و بيتوجهي به اين نامه كميته بينالمللي المپيك كه رسما نوشت انتخابات فدراسيونهاي المپيكي تا پيش از تصويب اساسنامه مستقلشان توسط فدراسيون جهاني متبوع به تاخير بيفتد، وجود دارد؟اين «بيتوجهيِ آگاهانه» چرا بايد دامان ورزش ايران را بگيرد تا امروز شاهد عدم رسميت انتخابات فدراسيون جودو از سوي كميته بينالمللي المپيك باشيم؛ همان انتخاباتي كه كميته ملي المپيك هيچ نمايندهاي را براي آن به مجمع نفرستاده بود. حاشيههاي ورزش ايران به اينجا خلاصه نميشود و با ابلاغ رسمي ديوان عدالت اداري مبني بر ابطال انتخابات فدراسيون تيراندازي، حالا چالش ديگري پيش روي ورزش ايران باز شده كه علاوه بر اين فدراسيون، تعليق ايران نگرانكننده است.
4- در حالي كه دولت تدبير و اميد از سوي مجامع جهاني به بهترين شكل مورد احترام است و درهاي دنيا به روي ايرانيان بعد از برجام باز شده است، صلاح نيست با «بيتوجهيهاي آگاهانه»، چهرهاي دوگانه از كشور در حوزه ورزش بهنمايش گذاشته شود؛ اتفاقات تلخي كه در دولت گذشته شاهدش بوديم و آغازش با همين «بيتوجهيهاي آگاهانه» بود.