ناصر ايماني در گفتوگو با «اعتماد»:
اصولگرايانميخواهند انتخابات 96 را به دور دوم بكشانند
مريم وحيديان
«احتمال اينكه اصولگرايان با دو يا سه كانديدا در انتخابات حاضر شوند زياد است.» اين گفته ناصر ايماني، تحليلگر و فعال سياسي اصولگرا است كه معتقد است با اين مدل اصولگرايان ميتوانند انتخابات رياستجمهوري سال 96 را به دور دوم بكشانند. همچنين اين فعال سياسي اصولگرا اشاره ميكند كه چهرههاي تراز اول اصولگرا براي حضور در انتخابات 96 تمايل چنداني ندارند و براي حضور در اين انتخابات ريسك نميكنند. چرا كه امكان پيروزي رييسجمهور مستقر بيش از ديگر نامزدها است. او البته اين پيشنهاد را به جريان سياسي متبوعش نيز دارد كه با توجه به تجربه انتخابات 94 اصولگرايان بايد بيشتر به شاخصه راي آوري نامزدها توجه كنند.
آيا اصولگرايان بايد مدل انتخابات 94 را در سال 96 براي رسيدن به وحدت اجرايي كنند يا بايد تفاوتهايي را در آن لحاظ كنند؟
نفس مدلي كه در سال 94 به كار گرفته شد مدل مناسبي بود. چهرههاي مختلف جريان اصولگرايي هم اعلام كردند كه تلاش ميكنند به همان مدل برسند. مدلي كه همه طيفهاي مختلف جريان اصولگرا گرد هم بيايند؛ تصميمگيري كنند؛ اين تصميمات به تاييد جامعتين برسد و بعد از ميان راهكارهاي موجود و طبق همان مدل 94 بتوان راهكار حضور در انتخابات رياستجمهوري را تعيين كرد و نهايتا با استفاده از همين راهكار به مصاديق برسند. اين فرآيندي است كه در حال حاضر نيز در اردوگاه اصولگرايي در حال طي شدن است.
اصولگرايان چه اشتباهاتي را نبايد در اين انتخابات تكرار كنند؟
عمده نقدي كه وجود دارد نه به مدل انتخابات 94 بلكه به آنچه در عمل اتفاق افتاد، مربوط ميشود. اصولگرايان در انتخابات آتي بايد به شاخص محبوبيت و مقبوليت مردمي توجه بيشتري كنند. صرفا نبايد افراد را بر اساس معيارها و شاخصههايي مطابق با گفتمان و هويت اصولگرايي انتخاب كنند بلكه علاوه بر اين نكته بايد به مساله مقبوليت و راي آوري كانديداي مورد حمايت اصولگرايان توجه شود.
در انتخابات رياستجمهوري اصولگرايان بايد چهرههاي جديدي را در انتخابات معرفي كنند؟
نميتوان گفت كه حتما بايد چهره جديدي معرفي شود يا حتما فردي كه در ادوار پيشين نامزد انتخابات رياستجمهوري شده است. ليكن بايد به اين نكته توجه داشت كه به طور طبيعي چهرههاي جديد داراي راي آوري بيشتري در بين مردم هستند. آنها اين حُسن را دارند كه در مقابل انظار مردم نبودهاند. از اين رو چون مردم با پديدهاي جديد مواجه ميشوند، توجهشان بيشتر به آن فرد جلب ميشود. در سال 76 و 84 انتخابات رياستجمهوري نيز چنين اتفاقي را شاهد بوديم. چهرههاي جديدي آمدند كه انتظاري نبود كه بتوانند پيروز شوند اما آنها توانستند آراي مردم را جلب كنند. من فكر ميكنم چهرههاي جديد اين مزيت را دارند اما اين به اين معنا نيست كه حتما بايد چهره جديدي معرفي شود. فقط معتقد هستم كه چهرههاي جديد در جلب راي مردم يك قدم جلوتر از چهرههاي قديمي هستند.
آيا بايد چهرههاي تراز اولي از سوي اصولگرايان در انتخابات معرفي شود يا بايد با نامزدهاي رده دوم يا سوم در انتخابات شركت كنند؟
لزومي به شركت چهرههاي تراز اول در انتخابات نيست. اتفاقا گاهي ميبينيم چهرههاي كاملا نو قدرت جلب راي بيشتري دارند تا چهرههاي قديمي كه در دورههاي قبل در انتخابات نامزد شدهاند. كسي كه مسووليت داشته ممكن است اشتباهاتي را در كارنامه خود داشته باشد كه يك نكته منفي براي او محسوب ميشود. شايد با چهرههاي جديد هم بتوان در انتخابات 96 پيروز شد. درست است كه تجربه ما در كشور اين بوده كه روساي جمهور دو دورهاي بودهاند اما به اين معنا نيست كه در اين دوره هم لزوما چنين اتفاقي رخ خواهد داد. شايد با چهرههاي جديدي كه حرفي براي گفتن داشته باشند بهتر بتوان به نتيجه رسيد.
فرض كنيد در جريان اصولگرايي چهرههايي مدنظر باشند كه به نظر مجموعه اصولگرايي راي بالايي بتوانند كسب كنند. آيا اصولگرايان بايد اين نوع چهرهها را براي انتخابات 1400 نگه دارند يا خير؟
معمولا چنين چهرههايي كه تراز اول هستند و مقبوليت بالايي دارند ترجيح ميدهند در انتخابات ميان دورهاي ريسك نكنند و در انتخابات حاضر نشوند. صرف نظر از اين موضوع كه در انتخابات ميان دورهاي كه احتمال پيروزي رييسجمهور مستقر بالا است، ممكن است با چهرهاي جديد يا چهرهاي كه يك حرف تازه در عرصه انتخابات دارند بتوانيم پيروز شويم. اين سنت نيز در چنين حالتي ممكن است شكسته شود.
چقدر احتمال ميدهيد اصولگرايان در انتخابات 96 با چند نامزد وارد عرصه شوند؟
تصور ميكنم احتمال اينكه اصولگرايان با دو يا سه كانديدا در انتخابات حاضر شوند زياد است. براي اينكه با چند كانديد احتمال شكستن راي آقاي روحاني بيشتر ميشود. راي آقاي روحاني در انتخابات پيشين شكننده بود. اگر اصولگرايان بتوانند به نحوي انتخابات را به دور دوم بكشانند شانس آقاي روحاني كم خواهد شد.
اصولگرايان با چه تدابيري بايد براي عدم تكرار تجربه 92 و تمكين نكردن نامزدها به انصراف اقدام كنند؟
در حال حاضر اصولگرايان تلاش ميكنند تا تدابيري براي همين موضوع بينديشند. براي اينكه افراد از تصميمات جمعي اصولگرايان تمكين كنند. البته اصولگرايان تجربه خوبي از انتخابات مجلس دهم دارند و آن اينكه واقعا توانستند مخالفت درون اردوگاه خود را كاهش دهند. بنابراين با اتكا به آن تجربه تلاش ميكنند در سال 96 افراد را به انصراف از كانديداتوري راضي كنند. البته اين مشكلي است كه همه جناحهاي سياسي به دليل نبود حزب فراگير و پايدار در كشور با آن مواجه هستند.
پيشنهاد شما به عنوان يك فعال اصولگرا براي حركت موفق اصولگرايان در سال 96 چيست؟
به نظر من اصولگرايان نبايد در بند معروفيت افراد به عنوان يك چهره اصولگرا باشند بلكه بايد به افراد گمنامتر ميدان دهند. كافي است كه معيارهاي اصولگرايي را در افراد بسنجند. همچنين مساله راي آوري نامزدي كه اصولگرايان معرفي ميكنند بسيار اهميت دارد و اصولگرايان بايد به مقبوليت مردمي توجه بيشتري كنند.
اگر به هر دليلي اصولگرايان باز هم در انتخابات 96 موفق نشوند چه آيندهاي پيش روي اين جريان سياسي خواهد بود؟
آينده بسيار روشني در انتظار اصولگرايان است. اصولگرايان در حال حاضر نيز در مجلس دهم حرف جدي براي گفتن دارند و دور بودنشان از صحنه سياسي رياستجمهوري در 4 سال گذشته براي آنها تجربيات خوبي را به وجود آورده است. يك جناح سياسي همواره نبايد در قدرت باشد. خيلي وقتها ميتواند در زماني كه از قدرت دور است به بالندگي و توسعه خود كمك كند.