وقتي حاشيه بر متن ميچربد!
علي شكوهي
هميشه معتقد بوديم كه اطلاعات حكومتي و نهادهاي عمومي بايد به صورت شفاف در اختيار مردم و افكارعمومي گذاشته شود و علاوه بر نهادهاي نظارتي بايد رسانهها نيز دسترسي به اين اطلاعات و اخبار داشته باشند. در برخي از كشورهاي داراي نظام سياسي مستقر و نظام اداري جاافتاده بهگونهاي عمل ميشود كه دولتها در كنار خودشان «دولت سايه» داشته باشند و همه تصميمات دولتي از طريق اين دولت سايه در معرض قضاوت و ارزيابي و در صورت نياز نقادي قرار بگيرد. اعضاي دولت سايه را وابستگان حزب رقيب حزب حاكم تشكيل ميدهند تا از قبل همه مديران دولتي بدانند كه جريان رقيب رسما بر كارشان نظارت دارد و هر گونه تخلف احتمالي را هم به نهادهاي نظارتي گزارش ميكند و هم با مطرح كردن آن در ميان مردم و افكار عمومي، به پايگاه حزب حاكم ضربه وارد ميكند. با اين سازوكار، همه حواسها جمع است تا تخلفي صورت نگيرد و اين خودش گامي براي شفافسازي همه تصميمات سياسي و مديريتي دولت و نهادهاي حاكم است. در واقع مديران دولت و حكومت در يك جامعه داراي سازوكار شفاف، خود را در «خانه شيشهاي» احساس ميكنند كه هيچ چيزي را نميتوانند پنهان كنند و همگان از بيرون بر كارشان در درون اين خانه شيشهاي اشراف و نظارت دارند. اين امر از وقوع فساد در حكومت تا حد زيادي جلوگيري ميكند و اعتماد مردم به مسوولان را افزايش ميدهد.
در كشور ما نيز ظاهرا اين امر پذيرفته شده است و همگان قبول دارند كه مردم ولينعمت مسوولان و حاكمان هستند و بايد همهچيز را به اطلاع مردم رساند. در همين راستا در قانون اساسي اصولي مورد توجه قرار گرفته و قانون آزادي اطلاعات هم در مجلس تصويب شده و حتي تلاش براي پنهان كردن اطلاعات مورد نياز مردم را جرم تلقي كرده است. با وجود اين تمهيدات، مسوولان ما عادت كردهاند كه خود را در «برج عاج» احساس كنند كه از چشم اغيار پنهان است و مردم و رسانهها و نهادهاي نظارتي در آن راهي ندارند. اين نگرش موجب شده است كه در بسياري از امور ما شفافيت لازم را شاهد نيستيم و پنهانكاري رواج دارد. به همين دليل مردم باور كردهاند كه هميشه «كاسهاي زير نيمكاسه است» و «پشت پرده خبرهايي هست» و به همين دليل هر روز منتظرند تا «خبرهاي تازه» بشنوند. شايد مردم ما از نادر مردمي در جهان باشند كه در احوالپرسي خود پرسشهايي مانند «تازه چه خبر؟» يا «ديگه چه خبر؟» را تكرار ميكنند و اتفاقا هم خبرهاي تازه براي ردوبدل كردن در اختيار دارند.
براي درمان اين رويه غيرشفاف، به تقويت جايگاه احزاب سياسي و نهادهاي مدني در اداره كشور و تدوين قوانين مورد نياز براي افزايش شفافيت عملكرد مديران و حمايت از رسانهها براي انتشار اخبار و اطلاعات نياز داريم. در بسياري از كشورها اين رويه جاري است و نقش بازدارنده در ارتكاب فساد مالي و اداري دارد اما در كشور ما هنوز نهادينه نشده است. البته ما هم در مواردي شاهد عملكرد افشاگرانه رسانهها و دستگاههاي ناظر هستيم ولي «غلبه حاشيه بر متن» نشان ميدهد كه ما هنوز در ابتداي كاريم. منظور من از غلبه حاشيه بر متن نوع برخوردي است كه با افشاكنندگان ميشود به جاي آنكه با متخلفان و مجرمان برخورد شود. اين واقعيت تلخ را نميتوان انكار كرد كه عموم افشاكنندگان و شفافسازان، سروكارشان به دستگاه قضا و دادگاه ميافتد و بايد پاسخگوي كاري باشند كه قانونا مجاز به انجام آن هستند و در درازمدت به اصلاح اجتماعي و تقويت اعتماد مردم منجر ميشود.
مدتي قبل ياشار سلطاني به عنوان يك فرد رسانهاي به انتشار يك سند از تخلفات شهرداري تهران مبادرت كرد. طبعا مهمترين موضوعي كه بايد مورد رسيدگي قرار ميگرفت محتواي اين اسناد بود تا اگر كساني تخلف كردند مورد مواخذه قرار بگيرند و اگر در معرض تهمت قرار گرفتند از آنان دفاع شود. در حالي كه هنوز كساني به صورت جدي وارد رسيدگي به اين ماجراي متن نشده بودند، يكباره شاهد وقوع چندين و چند ماجراي حاشيهاي شديم كه اصل ماجرا را به فراموشي برده است. اكنون ياشار سلطاني در زندان است و شاكيان هم خود را پنهان ميكنند. صدها روزنامهنگار در دفاع از وي به مسوولان قضايي نامه مينويسند. بر اساس اعترافات سلطاني پاي يك عضو شورا هم به بازجويي باز ميشود تا معلوم شود كه آن اسناد از چه طريقي در اختيار سلطاني قرار گرفته است. مسوولان قضايي اجازه آزاد شدن سلطاني را حتي با توديع وثيقه نميدهند و بازداشت وي ادامه مييابد. برخي سازمانهاي مردمنهاد وارد ماجرا ميشوند تا از ماجراي املاك نجومي گزارش تهيه كنند ولي اين كار هنوز نتيجه نداده است. صدها مقاله در دفاع از سلطاني نوشته ميشود و... اما اصل ماجراي افشاشده همچنان در هالهاي از ابهام قرار دارد و كسي آن را براي مردم روشن نميكند. اين همان غلبه حاشيه بر متن است.
يك معلم قرآن در ارتباطاتش با شاگردان كمسن و سال متهم به تخلف اخلاقي ميشود و خانوادههايي شكايت ميكنند و بعد از گذشت حدود 5 سال هنوز هيچ حكمي عليه متخلف به اجرا در نميآيد. با گذشت زمان و عدم اجراي عدالت، برخي از شاكيان دست به افشاگري ميزنند و به تدريج ماجرا بالا ميگيرد و همه مجبور به اعلام نظر ميشوند. اصل ماجراي متن همان است كه گفتيم يعني بايد به اقدامات خلاف آن فرد رسيدگي شود اما اكنون ماجراهاي حاشيهاي متعددي در اين باره مطرح شده كه اصل را به فراموشي برده است. اكنون اقدام قضايي عليه شاكيان به دليل مصاحبه با رسانههاي آن سوي مرز مطرح است موضوع پيگيري نكردن و دفاع از جامعه قرآني كشور و موضوعات حاشيهاي.
به اميد روزي كه حاشيه بر متن نچربد و اصل ماجراها در اين جنجالها فراموش نشود.