دايرهالمعارف تلگرامي زندگي
محمد زينالي اُناري
پژوهشگر فرهنگ عامه
ديروز به فروشگاه عطاري مراجعه كرده و تست غذايي به مشاور فروشگاه ميدادم كه شنيدم به يكي از مشتريها كه زيره سبز درخواست ميكرد ميگويد: «اينها رو تو تلگرام خوندين و اصلا براي دوران حاملگي شما مناسب نيست و وزن بچه رو هم كم ميكنه!»... در نتيجه مشتري هم طبق توصيه ايشان تقاضاي خريدش را عوض كرد و با راهنمايي ايشان اسانس غذايي مناسب اين دوران را خريد و من همچنان منتظر بودم مشتريهاي متفرقه بروند تا اطلاعات مربوط به نفخ كردن معدهام را به ايشان بدهم، چرا كه چندين بار با نوشيدنيهايي كه ايشان به من تجويز كرده بود، حساسيتها و ناراحتيهاي مقطعي بنده بهتر شده بود. اما بيتوجهي به آن و زندگي بر اساس اطلاعات دوست و آشنا هميشه كار دستم داده است.
مروري بر اطلاعات مورد مطالعهام در اين يك سال و خردهاي، در تلگرام يادآور تذكر ايشان بود كه تلگرام در وضعيت فعلي مرجع مشاوره خوبي نيست و نويسندهها هيچ مسووليتي در قبال اين اطلاعات ندارند. لابد هر كسي كه احتمال ميدهد غذايي يا رژيمي براي او مناسب بوده يا حتي نكتههاي روانشناسي كارگر بوده، بايد به ديگران توصيه كند. اين نوعي صلاحديد سفارش براي زندگي است كه مردم به يكديگر ميكنند و رفتهرفته با اين ابزارهاي جديد به يك موج خروشان برنامه زندگي تبديل خواهد شد. شايد اين موضوع بيشتر از جايگزين شدن تلگرام با گفتوگوهاي خانوادگي باشد، ولي كسي به آن دقت نميكند.
تلگرام، هنوز مكان تفريح و گفتوگوهاي متفرقه است و كمتر مورد توجه سازمان اجتماعي براي شكل دادن به بحثهاي اجتماعي و علمي و ساختن پايگاههاي توسعه دانش بوده است. هم عمر آن كم است و هم چالشهاي خانوادگي و سياسي متفرقهاي را به همراه داشته است كه هنوز به نظر سياستمداران ما در اولويت هستند. اما رفته رفته تبديل به دايرهالمعارف زندگي شده و دست روزنامهنگاران، سياستمداران، اقتصاددانان، جامعهشناسان، روانشناسان، پزشكان و پرستاران، داروسازان و حتي صنعتگران را از پشت خواهد بست. با رواج دادههاي بيهويت و كج كاركرد ناشي از آنها در زندگي روزمره مردم، بيم آن ميرود فجايع خيلي بيشتري از آنچه در مورد كم شدن ساعت گفتوگو در خانه ملاحظه ميشود رخ دهد. در نتيجه دست كم گرفتن هويت مطالب امكان ميدهد اين ابزار بسيار مفيد به زودي موجب به هجو كشيدن زندگي و ايجاد شرايط كميك و بدبختانهاي در زندگي روزمره مردم ايران شود.
سكوت انجمنهاي علمي در ايران يك اتفاق جديد نيست و در برابر نابسامانيهاي جامعه اعم از زندگي روزمره و سياستهاي زندگي ساكت هستند. شايد براي آنها محوريتهاي آكادميك و صنفي و ارجحيت امتيازات علمي و مالي در اولويت باشد، نوشتن مسوولانه در تلگرام هيچ امتيازي ندارد و چه بسا كمي هم مخاطرهجويانه به نظر برسد. اگرچه همه مردم ما اهل خير و مشاركتهاي مالي هستند، اما كسي به فاجعههاي انساني كه در گوشه و كنار اين فضاهاي جديد رخ ميدهد وقعي نمينهد تا به مشاركتهاي گفتوگويي در اين فضا بپردازد. گاهي با ژست برخي تحصيلكردهها هم مواجه ميشويم كه وقتشان را در اين فضا هدر نميدهند و به زندگي چسبيدن را انتخاب كردهاند. دنيا مثل ما نيست، فعالان علمي جهان با ساختن ويكيپديا سعي كردهاند اينترنت را هم از محل ارجاعات عمومي بيپايه سوا كنند تا اين فضا به كج كاركرد و آنارشيسم اطلاعات تبديل نشود. اما در مورد تلگرام كه بيشتر اختصاص به ايرانيها دارد، ابتكار عمل در توليد اطلاعات زندگي بيش از آنكه در دست كارشناسان مسوول باشد، در دست عموم مردم مهربان و مدعي ولي غيرمتخصص است. آيا از اين محبت عمومي و توصيههاي دلسوزانه مرض حاصل نخواهد شد؟
به صورت پايلوت، برخي فارغالتحصيلاني كه در حوزه جامعهشناسي فعاليت ميكنند در چند ماه اخير به صورت متعهدانه و بدون امتيازات علمي و مادي سعي كردهاند در اين فضا به صورت علمي و با هويت حقيقي خود حاضر شوند تا طرح مسائل اجتماعي را در اين فضا جدي گرفته باشند و به آن محوريت علمي دهند. مخاطبان نيز از اين فعاليتها استقبال كرده و با نويسندگان كانالهاي مربوط ارتباط برقراركردهاند و گوياي اين است كه فعاليتهاي مسوولانه علمي در اين فضا ميتواند ثمربخش باشد. با توجه به اينكه اكثر رشتههاي علمي بيشتر جنبه صنفي دارند، شايد اين نوع تعهد در مورد آنها به اين زودي ديده نشود چراكه تا حالا نشده است و چه بسا تلگرام به محلي براي بازاريابي محصولات شبه علمي و اقتصادي هم تبديل شده است. لذا توجه وزارت علوم يا معاونت علمي رياستجمهوري براي در نظر گرفتن فعاليتهاي انجمنهاي علمي در فضاهاي جديد بايد به صورت جدي پيگيري شود و اميد است در اين خصوص دقت شود.