افزايش مخاطب
سروش صحت
هفته پيش دوستم مسيج داد «يادداشت اين هفته تاكسيات را گذاشتهاند تو خبرآنلاين» با خوشحالي دويدم جايي كه اينترنت داشته باشم و رفتم توي كانال خبرآنلاين، اما بعد از نوشته من آنقدر خبر آمده بود كه نيم ساعت طول كشيد تا توانستم يادداشتم را پيدا كنم. به دوستم زنگ زدم و گفتم: «تو خبرآنلاين اينقدر تندتند خبر اومده كه اصلا نوشته من رفته اون ته مه ها گم و گور شده.» دوستم گفت: «بدبخت تو بايد يه جوري بنويسي كه هر هفته نوشتهات را خبرآنلاين بذاره.» گفتم: «آخه چي بنويسم؟» دوستم گفت: «چه ميدونم... يه چيز باحال.» نشستم به فكر كردن. فايده نداشت. سوار تاكسي شدم و به حرف مسافرين گوش كردم. فايده نداشت. آخر سر رفتم همان ايستگاه تاكسي هفته قبل و سه چهار ساعت ايستادم تا بالاخره همان تاكسي و همان راننده را پيدا كردم، سوار شدم و به راننده گفتم: «هفته پيش من سوار تاكسي شما شدم شما به من گفتيد روزها همشون مثل هم هستند ولي هيچ كدوم هم مثل هم نيستند، بعد من پرسيدم بالاخره اين يا اون؟ شما هم گفتيد: هم اين، هم اون» ميشه اين هفته هم يه چيز اين مدلي براي من تعريف كنيد؟ راننده نگاهم كرد و خنديد. پرسيدم: «چرا ميخنديد؟» راننده گفت: «براي اينكه مغزت تعطيله.» گفتم: «نه، لطفا يه چيزي بگيد كه دوباره خبرآنلاين بذاره تو صفحهش.» راننده گفت: «همين را بنويس، ميذارن.» به دوستم زنگ زدم و پرسيدم: «به نظرت دوباره حرفهاي همون راننده را بنويسم خبرآنلاينيها ميذارند تو صفحهشون؟» دوستم گفت: «دعا كن اين هفته نذارن.»