امريكا غيرقابل پيشبيني بودنش را تثبيت كرد
علي بيگدلي
استاد دانشگاه شهيد بهشتي
سياليت و غيرقابل پيشبيني بودن جامعه امريكا بار ديگر خود را با انتخاب دونالد ترامپ نشان داد. اين كشور با وجود گستردگي زياد و هويتي به ظاهر ساده، از يك نظام سياسي پيچيده و يك افكارعمومي سيال و غيرقابل پيشبيني برخوردار است كه موجب ميشود دستكم هر هشت سال يك بار، با شگفتي روبهرو باشيم.
اگر هشت سال پيش، امريكاييها باراك اوباماي سياهپوست را راهي كاخ سفيد كردند، آنها روز سهشنبه با رايهاي خود فردي با ويژگيهاي صددرصد متضاد را انتخاب كردند و به عبارتي، امريكاييها در اين انتخابات بار ديگر اين ويژگي خود را تثبيت كردند. با اين حال، اين سوال مطرح است كه چه كساني به ترامپ راي دادند؟ به نظر ميآيد كساني كه ترامپ راي دادند كه در يك سال گذشته به دور از نظرسنجيها و جنجالهاي رسانهاي انتخاباتي، در حاشيه مبارزات انتخاباتي قرار گرفته بودند و به دور از هياهو، مسائل و اخبار انتخاباتي را رصد ميكردند.
اين گروه بسيار عظيم در هيچ نظرسنجياي شركت نميكرد و البته مطالباتي داشت كه اين مطالبه در چارچوب تبديل امريكا به قدرت برتر نظام جهاني مبتلور ميشد. در اين راستا، آنها به دنبال اين بودند كه گرد انفعالي كه به زعم آنها در دوران باراك اوباما، امريكا به آن گرفتار شده را از كشورشان پاك كنند و اعتبار از دست رفته پيشين را به دست آورند.
در چنين فضايي، ترامپ به سادگي مطالبات اين قشر رو به رشد كه جوانان و افراد سالخورده را شامل ميشد، درك كرد و از روز نخست به سخن گفتن با آنها پرداخت. او در مبارزات انتخاباتي ميگفت ميخواهد اقتدار، افتخار و بزرگي را به امريكاي رنجور امروز بازگرداند. از سويي، ترامپ در كمال سادگي و با طرحهاي ابتكاري تلاش ميكرد مبارزات انتخاباتياش را پيش ببرد در حالي كه هيلاري كلينتون، رقيب دموكرات او در اين مدت، به گونهاي ديگر عمل ميكرد. او با گرد آوردن ستارههاي ورزشي و هنري و آوردن آنها در ميتينگهاي انتخاباتياش فكر ميكرد ميتواند آراي مردم را جذب كند در حالي كه نتايج انتخابات، نشان از تحليل اشتباه ستادهاي انتخاباتي كلينتون است.
البته عدم محبوبيت كلينتون امر نامشهودي نبود. هنگامي كه برني سندرز در مجمع ملي حزب دموكرات شركت كرد و از حاميان خود خواست به نفع هيلاري كلينتون راي بدهند، جوانان او بسياري بر او خرده گرفتند و گفتند كه كلينتون نميتواند مطالبات آنها را دنبال كند. از سويي، ترامپ در اين مدت، با دور شدن از سوپرپكها و سرمايهداران بزرگ سعي كرد خود را فردي مستقل نشان دهد كه توانسته است روي پاهاي خود بايستد اما برخلاف او، ستاد انتخاباتي هيلاري كلينتون وابستگي شديدي به سرمايهداران بزرگ و محافل يهودي و عربي داشت. روزانه اخبار بسياري منتشر ميشد كه هيلاري كلينتون از يك اميرنشين عرب پول دريافت كرده و با اندوختههاي آنها كار خود را جلو ميبرد كه اين موجب ميشد تا مردم امريكا از اين كار او ناراحت شوند و احساس كنند كه با رياستجمهوري كلينتون، امريكا بيش از پيش به كشورهاي ديگر وابسته ميشود.
همچنين با آنكه هم هيلاري كلينتون و هم دونالد ترامپ آلوده به اتهاماتي بودند، جنس متفاوت اين دو اتهام موجب شد تا امريكاييها از نامزد دموكراتها فاصله بگيرند؛ به عبارت ديگر، اتهام ترامپ، زنآزاري بود ولي او از اقدامات پيشين خود فرار نكرد.
او عذرخواهي كرد و قول داد اين دست از كارها را ديگر تكرار نكند ولي اتهامات هيلاري كلينتون، سواستفاده از مقام دولتي و افشاي اسرار امريكا و به خطر انداختن امنيت كشور بود. كلينتون اين اتهامات را نپذيرفت و از پاسخ دادن به اين اتهامات نيز طفره ميرفت.