ترامپ برخورد سياسي
با اسد را دنبال ميكند
قاسم محبعلي
مديركل اسبق خاورميانه وزارت امور خارجه
دونالد ترامپ، رييسجمهور منتخب امريكا در نخستين گفتوگوي خود با روزنامه والاستريت ژورنال، به تشريح بخشي از سياستهاي خود در مسائل مختلف از جمله سوريه پرداخته است. ترامپ در اين گفتوگو، تمركز سياست دولت خود را بر مبارزه با داعش و نه تغيير رژيم سوريه و كنارهگيري بشار اسد عنوان كرده است. با وجود چنين سخناني از سوي ترامپ، در رابطه با سياستهاي احتمالي دولت آتي امريكا درخصوص سوريه بايد مبتني بر واقعيات سخن گفت. با پيروزي ترامپ در انتخابات رياستجمهوري، كل دولت امريكا در اختيار حزب جمهوريخواه قرار گرفته است و در حزب جمهوريخواه نيز در رابطه با سياستهاي مدنظر ترامپ، اجماعي صددرصدي وجود ندارد. ما شاهد هستيم كه رهبران اين حزب در كنگره، سخناني متفاوت از ترامپ درباره سوريه ميگويند و حتي نسبت به سياستهاي اوباما درخصوص اين بحران انتقاد ميكنند. هماكنون آنچه در مساله سوريه براي امريكا اهميت يافته، خطري است كه از جانب تروريسم داعش احساس ميكند. البته امروزه كشورهايي مانند عربستان و تركيه نيز همانند امريكا نسبت به داعش احساس خطر ميكنند ولي نسخه آنها براي مبارزه با داعش متفاوت از نسخه كنوني دولت امريكا است. در اين راستا، تركيه و عربستان،
بشار اسد و داعش را در كنار يكديگر ميبينند و به همين خاطر خواستار حمله مستقيم امريكاييها به سوريه هستند در حالي كه امريكا به دلايل تجاربي كه از جنگ افغانستان و عراق به دست آورده، ديگر حاضر نيست آن هزينهها را در سوريه پرداخت كند. البته امريكا درباره سوريه، سياست حمله غيرمستقيم را در دستوركار خود قرار داده و با حمايت از گروههاي مسلح درصدد است تا هم با داعش و هم با بشار اسد مبارزه كند. البته اين سياست در دوران جرج بوش تعريف شده بود كه بر آن اساس، دولت امريكا بايد از گروههاي مخالف براي سرنگوني مخالف خود در منطقه حمايت كند. در چنين شرايطي، ترامپ چارچوبي كه درباره سوريه ارايه ميدهد، متفاوت با روش پيشين امريكاست و به همين خاطر او درصدد است تا از سياست حمايت از گروههاي مخالف در جهت استفاده براي تغيير رژيم صرفنظر كند زيرا معتقد است كه امريكا از كساني حمايت ميكند كه شناختي از آنها ندارد و چه بسا آنها خود منبع تروريسم باشند. در اين راستا، او اعتقاد دارد اگر امريكا در بهار عربي از حسني مبارك حمايت ميكرد، شايد مصر به وضعيت ناامني كنوني گرفتار نميشد يا آنكه اگر امريكا در حمله به ليبي و عراق شركت نميكرد، داعش در آنجا قدرت نميگرفت. پس آنچه براي ترامپ در سوريه اهميت دارد، استقرار امنيت در چارچوب مبارزه با داعش است و نه تغيير و سرنگوني بشار اسد و به همين خاطر از نظر ترامپ، در دولت او مبارزه با داعش در اولويت قرار ميگيرد. با اين وجود، اين نوع رويكرد در قبال سوريه در حزب جمهوريخواه خريدار چنداني ندارد و ميدانيم كه رهبران اين حزب در كنگره امريكا همانند سناتور جان مككين ميگويند دولت بشار اسد خود عامل شكلگيري گروههاي تروريستي در سوريه است. به عبارت ديگر، رهبران حزب جمهوريخواه بشار اسد و داعش را بخشي از مشكل به هم پيوسته ميدانند و معتقدند كه بدون بركناري رييسجمهور كنوني سوريه، داعش از بين رفتني نيست. اين همان نظري است كه تركها و سعوديها درباره بحران سوريه دارند. اين تفاوت ديدگاه در ميان رهبران حزب جمهوريخواه و دونالد ترامپ موجب ميشود تا افق روشني درباره سياست احتمالي دولت آتي امريكا نداشته باشيم. حد واسط اين دو نيز رويكردي مشابه سياست كنوني اوباما خواهد شد كه ترامپ با آن مخالف است ولي احتمال دارد كه امريكا در دولت آتي خود در كوتاهمدت، سياست برخورد با داعش را در پيش بگيرد و نه رييسجمهور سوريه و درصدد باشد برخوردهاي سياسي با بشار اسد را به جاي برخورد نظامي دنبال كند. مساله ديگري كه در خصوص سياست احتمالي آتي امريكا درباره سوريه مطرح است، همكاري احتمالي با روسيه براي مبارزه با تروريسم است. ترامپ چه در گفتوگو با والاستريت ژورنال و چه ماقبل آن گفته بود كه مسكو و تهران و حتي دولت سوريه در حال مبارزه با داعش هستند و عدم حضور امريكا موجب قدرتمند شدن آنها شده است. در اين باره نيز يك پارادوكسي وجود دارد. ترامپ در نخستين نطق خود پس از پيروزي در انتخابات گفته بود ما با كساني كه با امريكا همكاري ميكنند، همكاري خواهيم كرد. روي ديگر اين سخن، به معناي آن است كه امريكا اول است و او اعتقادي به همكاري بينالمللي نخواهد داشت. بهعبارتي، در مسائل جهاني اين امريكا است كه تصميمگيري ميكند؛ حالا ديگران يا همكاري ميكند يا خير. جرج بوش نيز اين سخن را به گونهاي ديگر ميگفت: هر كس با ما است، دشمن تروريسم و هركس با ما نيست، خود تروريسم است. حالت سومي در اين ميانه وجود ندارد. ترامپ هم اگر از همكاري با روسيه در سوريه سخن ميگويد به معناي شراكت ميان دو قدرت همتراز نيست بلكه به اين خاطر است كه روسها در صحنهاي حضور دارند كه بايد امريكا هم در آن شركت بكند. در اين رويكرد، روسيه و ايران به خاطر عدم حضور امريكا قدرتمند شدهاند و به عبارتي، او روسيه را شريكي دسته دوم تلقي ميكند. اين براساس همان ضربالمثل امريكايي است كه ميگويد دشمنِ دشمن من، دوست من است. اينكه روسها بخواهند با چنين نگاهي با امريكا همكاري كنند، خود جاي سوال است. با اين وجود، هرگونه قضاوت درباره سياست احتمالي ترامپ درباره سوريه هنوز زود است. او از يك طرف با سند ملي حزب جمهوريخواه مصوب در كنوانسيون ملي اين حزب روبهرو است كه خواستار بركناري فوري بشاراسد است. از طرفي، بايد منتظر ماند و ديد تيم سياست خارجي و امنيت ملي او را چه كساني تشكيل ميدهند. بيترديد اگر افرادي نظير باب كوركر، نيوت گينگريچ يا رودي جولياني در اين تيمها حاضر باشند، ما بايد شاهد بازگشت به سياستهاي راديكالي نئوكانهاي رياستجمهوري باشيم.