برجام، ترامپ و مسووليت بينالمللي كه نميتوان از آن فرار كرد
مهرداد پشنگپور
پژوهشگر حقوق بينالملل
پيروزي سلطان نيويورك؛ فردي باهيچ پيشينه سياسي بر همشهري شهير خود كه در سياست صاحب جاه و مقام و پيشينهاي است، موجب بهت تمام كشورهاي دنيا شد. اين انتخاب از جهات گوناگون براي كشورها موجب پريشاني و اضطراب و بلاتكليفي شد اما اين وضعيت در مورد ايران كاملا به شكل منحصر به فردي متمايز است. در تمام طول مدت دوران پس از انقلاب هيچ رابطه سازمان يافته ديپلماتيك بين ايران و ايالات متحده امريكا وجود نداشته و تنها در برخي موارد به شكل موضوعي ارتباطاتي بين اين دو كشور به وجود آمده و با پايان يافتن ضرورت، آن رابطه نيز اختتام يافته است. بنابراين ماهيت روابط اين دو كشور نيز با آمدن روساي جمهور، جمهوريخواه يا دموكرات، تغيير شگرف و بنياديني نكرده است. انتخاب دونالد ترامپ نيز به عنوان رييسجمهور، تا جايي كه مربوط به نظام و سيستم حكومتي و سياسي ايالات متحده امريكا است، وضعيت خاصي را براي ايران به وجود نخواهد آورد، اما روي ديگر سكه ترامپ به عنوان فردي كه سابقهاي در سياست ندارد و نيز به عنوان يك فرد غيرقابل پيشبيني وضعيت را كمي تغيير يا حداقل تحت تاثير قرار ميدهد به ويژه آنكه وجود برجام اين وضعيت را حساستر كرده است.
ماهيت حقوقي برجام و لغو پرهزينه آن
برجام يك توافق بينالمللي چند جانبه است كه ايالات متحده امريكا تنها يك عضو آن است. بنابراين ورود و خروج اعضا از يك توافق بينالمللي تابع قواعد خاص و مشخصي است. برجام از حيث اطراف، موضوع و تاييد شوراي امنيت با وجود آنكه يك معاهده بينالمللي نيست، اما توافقي هم نيست كه بتوان به سادگي از آن خارج شد يا تعهدات آن را ناديده گرفت. در بخش مقدمه و مقررات عمومي برجام جز اينكه به قصد طرفين براي يك توافق بلندمدت تاكيد شده، اين موضوع نيز مورد تاكيد قرار گرفته كه تمام اطراف اين توافق بايد بر اساس احترام متقابل، در فضايي سازنده، تعهدات را بر اساس حسن نيت به انجام رسانده و از هر اقدامي كه مخالف روح و مفاد برجام باشد اجتناب كنند. شيوه حل اختلاف نيز در برجام كاملا روشن و صريح پيش بيني شده است. تمام طرفهاي اين توافق نيز مشخصا و مصرحا تعهدات را در قبال اقدامات ايران پذيرفتهاند از جمله ايالات متحده امريكا. بر اساس قواعد حقوقي- بينالمللي اين تعهدات منشا اثر حقوقي بوده و تاكنون با وجود كاستيها، نتايج قابل توجه و مهمي را هم براي طرفين و هم جامعه بينالمللي ايجاد كرده است. با كمي احتياط ميتوان چنين ادعا كرد كه آثار برجام به دليل آنكه تحت رژيم حقوقي حقوق بينالملل قرار دارد و قطعنامه شوراي امنيت سازمان ملل متحد به آن عينيت داده است، از زمره مواردي است كه در برگيرنده تعهد به نفع ثالث (جامعه بينالمللي) است. بنابراين تخديش تعهدات برجام عملا ناديده انگاشتن حقوق ثالث نيز خواهد بود. به زبان ساده ذينفع برجام فقط چند كشور عضو دايم شوراي امنيت سازمان ملل متحد و آلمان و ايران و اتحاديه اروپا نيست. اين واقعيت جز در مواقع تعارفات يا مجادلههاي ديپلماتيك كه تاكنون كمتر به طور صريح و برجسته طرح و مورد توجه قرار گرفته، در حالي كه بيشك تضمين مناسبي است براي بقا، برجام و استمرار آثار اين توافق بينالمللي.
هيچ توافقي با پاره كردن از ميان نميرود
ساز و كار مشخصي جز آنچه در خصوص بروز اختلاف در برجام آمده، براي خروج از اين توافق در نظر گرفته نشده است. اما اين سخن به اين معني نيست كه طرفهاي اين توافق نميتوانند هرگز از آن خارج شوند. چنان كه نميتوانند به سادگي هم از آن خارج شوند. به طور كلي با رعايت شرايط و تشريفاتي امكان خروج از هر توافق بينالمللي چه آنكه معاهده باشد يا مانند برجام فقط يك توافق بينالمللي، امكانپذير است و مهمترين نكته به هنگام خروج اين است كه متقاضي خروج بايد تمام تعهدات خود را كه به موجب قرار داد نسبت به آن متعهد شده، اجرا كند. وحدت ملاك بين معاهدات بينالمللي و توافقات، مبتني بر كنواسيون حقوق معاهدات به خوبي اين ادعا را به اثبات ميرساند. بنابراين دولت امريكا يا هر كشور ديگري از طرفهاي اين توافق ميتواند از آن خارج شود اما بديهي است نميتواند آن را لغو كند يا به تعبير رييسجمهور منتخب ايالات متحده آن را پاره كند. به بيان صحيح حقوقي هيچ توافقي با پاره كردن از بين نميرود بلكه براي پايان دادن يك تاسيس حقوقي حتي در عرصه بينالمللي بايد بر اساس قواعد حقوقي عمل كرد و پاره كردن يك توافق هرگز راه مناسبي براي پايان دادن آن نيست كه اگر چنين بود بايد قرارداد الجزاير با پاره كردن صدام حسين، خاتمه پيدا ميكرد وانگهي اصل جانشيني دولتها تعهدات دولت سابق را به دولت سلف منتقل و تحميل ميكند بنابراين آنچه در قالب برجام توسط دولت ايالات متحده پذيرفته و تعهد شده بيكم و كاست در زمره تعهدات دولت آتي نيز خواهد بود. برجام تاكنون نشان داده كه توانسته آنچه از آن انتظار ميرفته را برآورده كند. اگرچه تحقق صددرصدي هر اقدامي اگر ممكن باشد و نه ايدهآل نياز به يك بازه زماني مناسب دارد. مسالهاي كه متاسفانه به دليل عدم تبيين درست از سوي دولت و متصديان امر برجام، توقعات خارق العاده از نسبت به آن بروز و ظهور كرد، به همين دليل امكان خروج از آن بدون طي كردن مسيرهايي قانوني مندرج در برجام و موجود در عرصه بينالمللي، كاري زيانبار و پر هزينه خواهد بود. دليل اين ادعا اظهارات باراك اوباما در كنفرانس خبري موگريني و وزراي اتحاديه اروپا، بسياري از كارشناسان و صاحبنظران بينالمللي، حتي شاهزاده سعودي (تركي الفيصل) كه توصيه حفظ برجام را به ترامپ داشتند، است. ضمن آنكه در هر حال نبايد از اين واقعيت مسلم غافل بود انتخاب دونالد ترامپ به دليل آنكه وي امكان ايجاد اجماع عليه ايران را بر خلاف رقيب خود ندارد عملا ظرفيت بالقوهاي را به نفع ايران فراهم آورده، كه زمينه اعمال و استفاده از آن نيز از طريق و مجري برجام ممكن است. در حقيقت ميتوان اين موضوع را از جمله آثار تاخيري برجام قلمداد كرد كه در صورت هوشياري دستگاه ديپلماسي ميتوان با همپيماني ساير اطراف توافق هم اخلال در اجراي برجام را مديريت كرد و هم هزينه خروج يا لطمه به آن را براي طرف خاطي غيرممكن يا بسيار بالا برد.
مسووليت بينالمللي و خروج از برجام
خروج يك جانبه از يك توافق بينالمللي چندجانبه به ويژه آنكه اين توافق به تاييد شوراي امنيت سازمان ملل هم رسيده باشد بدون شك موجب مسووليت بينالمللي آن كشور خواهد بود. در نتيجه آنچه از ماجراي ادعاي لغو بر جام توسط آقاي ترامپ ميتوان به دست داد را ميشود اين گونه خلاصه كرد؛ نخست، ادعاي لغو برجام به دليل آنكه فاقد هرگونه مبناي حقوقي است صرفا يك رجزخواني مرتبط با دوران انتخابات بوده و تنها كاركرد انتخاباتي داشته و دارد. دوم، خروج از برجام بر اساس قواعد حقوقي بدون ملاحظه اصول حقوقي امكانپذير نيست و نتيجه خروج غيرقانوني، ضمان است. مانند آنكه قتل ديگري از حيث قوانين امكانپذير نيست، اما اين جرم در اقصي نقاط دنيا هر روزه رخ ميدهد و عامل نيز به مجازات ميرسد. سوم، عدم امكان خروج از برجام يك مانع قانوني است نه مادي، مانند مورد قتل، پس خروج از اين توافق صرفا مبتني بر قواعد مادي است كه ميتواند حسب مورد حتي به زور غيرقانوني هم تعميم پيدا كند، ولي در هر حال خلاف قواعد منشور ملل متحد و اقدامي مسووليت آور خواهد بود. پنجم، بال و پر دادن به ادعاي ترامپ در حالي كه هنوز در مسند قدرت نيامده و بسياري از سخنانش را پس از پيروزي اصلاح كرده يا پس گرفتند، تنها آب به آسياب حريف ريختن است.