«روشنفكران رذل و مفتش بزرگ» به روايت داريوش مهرجويي
مهرجويي با محور قرار دادن رمان مشهور «برادران كارامازوف» و همچنين پيگيري تفكرات اين نويسنده در ديگر آثارش مثل «جنايت و مكافات» يا «جنزدگان» به تحليلي از شخصيتها در آثار داستايوفسكي ميرسد؛ شخصيتهايي كه با اتكا به احساس مصلحتجويي و هريك بهزعم خود با انديشه سعادت بشري و ضمنا با توهم برگزيده بودن، دست به جنايت ميزنند. مهرجويي در تحليلهاي خود به نوعي اين سوال را برجسته ميكند كه آيا يك روشنفكر، به صرف تفكرات روشنفكرانه و البته انساني خود، مجاز به تصميمگيريهاي جنايتگونه است يا خير؟