روسيه نميتواند جايگزين اروپا براي تركيه باشد
در حالي كه اروپا و تركيه با هم به تنش جدي رسيدهاند و همين تنش نيز به نوعي ميان آنكارا و واشنگتن قبل از برگزاري انتخابات وجود داشت، اردوغان در روزهاي پس از انتخابات اين كشور بهشدت از دونالد ترامپ حمايت كرده است. آيا سرنخي يا تحليل اوليهاي در خصوص نگاه امريكا به نقش منطقهاي تركيه، عملكرد اردوغان و دولت وي وجود دارد؟
تركيه پس از پيروزي ترامپ در انتخابات امريكا، ابراز خوشحالي و اميدواري براي بهبود مناسبات كرد ولي اين اقدام، در رفتار سياسي تركها مسبوق به سابقه است. اگر هيلاري كلينتون نيز پيروز انتخابات امريكا ميشد، تركها از پيروزي او استقبال ميكردند. تركيه هميشه طرف فرد پيروز را ميگيرد. هشت سال پيش من در تركيه بودم. در انتخابات سال 2008 هنگامي كه باراك اوباما در مقابل جان مككين، پيروز شد، اردوغان از پيروزي او حمايت كرد و همين رفتار امروز را انجام داد. آنها به گونهاي برنامهريزي و رفتار كردند تا اوباما در نخستين سفر به خاورميانه، ابتدا به تركيه بيايد كه البته رييسجمهور امريكا براي شركت در كنفرانسي ابتدا به قاهره رفت و سپس به استانبول آمد.
نوع نگاهي كه ترامپ نسبت به تركيه امروز دارد، چيست؟
من فكر ميكنم عملكرد ترامپ در خاورميانه در كلان تغيير ماهوي چنداني با عملكرد اوباما نداشته باشد. در اين مدت نيز اظهارنظر چنداني از سوي رييسجمهور منتخب امريكا درباره تركيه مشاهده نكرديم. اظهاراتي كه از سوي ترامپ توسط منابع تركي منتشر ميشود، قابل اعتنا نيست. اين اظهارات زماني قابل توجه و ارزشمند است كه منابع امريكايي آنها را بيان كنند. برقراري تماس و تبريك پيروزي هم امري عادي و معمول است ولي چيزهايي كه رسانههاي ترك از قول ترامپ اعلان كردهاند، نبايد مبناي تحليل ما باشد. با اين وجود، استقبال اردوغان از ترامپ در واقع زمينهسازي براي بهبود روابط ميان آنكارا و واشنگتن نسبت به دوره اوباما و بهتر شدن مناسبات است.
اردوغان چندي پيش تهديد كرد كه تركيه بايد پس از اين همه سال انتظار از پشت درهاي بسته اتحاديه اروپا برخاسته و به پيوستن به نهادهاي متعلق به بلوك شرق مانند شانگهاي فكر كند. تا چه اندازه اين سخنان را ميتوان جدي و در آستانه اجرا دانست؟
تركيه تكهاي از غرب است و نميتواند از غرب جدا بشود. درك راهبردي ما نشان ميدهد كه اقتصاد تركيه در روابط با غرب تعريف شده است. بيش از 50 درصد از صادرات و واردات تركيه با اتحاديه اروپا است. بازار اصلي كالاهاي ترك، كشورهاي اروپايي است. آنها عضوي از ناتو هستند و اين مساله، امري نيست كه از ديد مسكو يا پكن دور بماند. طرح رفراندوم، جدايي از ناتو و عدم عضويت در اتحاديه اروپا و... بيشتر بلوفهاي سياسياي هستند كه براي امتيازگيري بيشتر و تنظيم بهتر مناسبات مطرح ميشوند. پيمان شانگهاي از نظر اقتصادي و سياسي سنخيتي با ساختارهاي تركيه – كه براساس روابط و مناسبات با غرب تعريف شده – ندارد. تركيه با دو قدرت بزرگ پيمان شانگهاي يعني روسيه و چين، اختلافاتي راهبردي و كلان دارد. ديدگاه آنها درباره كريمه و اوكراين همپوشانيهاي بسياري با اتحاديه اروپا و امريكا دارد و با روسها متفاوت است. درباره مسائل ايغورها نيز اختلافات عمدهاي با چينيها دارند.
تا چه اندازه نزديكي آنكارا و مسكو ميتواند با توجه به رابطه پرتنش روسيه با اروپا به ضرر اروپاييها تمام شود؟
نزديكي مسكو و آنكارا به واسطه نيازهاي متقابل به يكديگر است. تركيه به واسطه مشكلات كنوني، حجم بالاي اقتصاد خود را وابسته به روسيه كرده است. آنها به گاز روسيه به عنوان كالايي استراتژيك وابسته شدهاند. بازار اصلي وارداتي روسيه نيز تركيه است. يكي از بازارهاي صادرات محصولات كشاورزي تركها، روسيه است. روسها در ماجراي اوكراين توسط اروپا و امريكا تحريم شدهاند و براي رفع نيازها به تركيه نياز دارند. اين نيازهاي متقابل، توجيهكننده مناسبات كنوني دو كشور است اما اين مناسبات و آن نزديكي نميتواند بر اختلافات اصلي تركيه و روسيه با يكديگر در موضوعاتي مانند كريمه و اوكراين خط بطلان بكشد. تركيه عضو ناتو است كه پيام مهمي به روسها است. در بحران سوريه شاهد روياروييهاي طرفين هستيم. شرايط امروز در روابط با تركيه و روسيه را نبايد پايدار بدانيم و نبايد آن را با روابط تركيه با امريكا و اتحاديه اروپا قياس كنيم و فكر كنيم مسكو ميتواند جايگزين واشنگتن و بروكسل براي آنكارا باشد. اساس سياست خارجي تركيه نيز سياست خارجي واقعگرايانه مبتني بر منافع است كه چند وجهي است كه رويكرد و وجه اصلي آن، حفظ و گسترش مناسبات با امريكا و اتحاديه اروپا است ولي در آن روابط با مسكو و پكن نيز تعريف شده است. در اين چارچوب، آنكارا با هر كشوري كه بتواند منافع تركيه را تامين كند، رابطه برقرار خواهد كرد.