محمد ابراهيم ترقي نژاد| آيا ايران، روسيه و تركيه ميتوانند با نشست امروز در مسكو، طرحي نو يا عزمي تازه براي پايان بحران در حلب و در سطح كلانتر سوريه بيابند؟ پرسشهايي از اين جنس را با داوود هرميداس باوند، استاد روابط بينالملل و تحليلگر ارشد مسائل سياست خارجي در ميان گذاشتيم:
ولاديمير پوتين، رييسجمهور روسيه پس از آزادسازي نسبي حلب از گروههاي مخالف بشار اسد، طرح جديدي را براي صلح در سوريه ارايه كرده است. اين طرح مبتني بر چه اساسي است؟
طرح اخيري كه توسط ولاديمير پوتين براي حل و فصل بحران سوريه ارايه شده است، مبتني بر موفقيت روسها در برقراري آتشبس در حلب و خارج ساختن گروههاي مخالف بشار اسد از آنجا است. آنچه در حلب رخ داد، اين بود كه شكست گروههاي مخالف بشار اسد حتمي بود ولي اين شكست هم براي مخالفان دولت سوريه و هم موفقيت براي موافقان بشار اسد همراه با هزينههاي بسياري بود. از سويي، ارتش سوريه و موافقان او يعني ايران و روسيه نيز مصمم به خارج ساختن كنترل حلب شرقي از دست مخالفان بودند. در اين راستا، يك توافقي ميان طرفين بر اين مبنا كه تركيه، نقش واسطه و ميانجي را ميان گروههاي مخالف با طرف مقابل به سركردگي روسيه ايفا كند تا اينگونه زمينه براي خروج اين گروهها و نيروهايشان از حلب مهيا شود، صورت گرفت. تركيه قبلا طرحهاي ديگري در سوريه داشت و به دنبال بسط نفوذ منطقهاياش و تشكيل يك دولت پيرو و همراه را داشت ولي اكنون طرحهايش با ناكامي روبهرو شده و ميداند كه آن طرحها با وجود روسيه و ايران در سوريه شدني نيست. آنها ميخواهند در دولت آتي سوريه ذينفع باشند و به همين خاطر هم به ميانجيگري و واسطه شدن روي آوردهاند. مسكو هم براي راضي كردن تركها موافقت كرده است تا آنكارا نقش واسطه را ايفا كند. از رهگذر اين موفقيت، روسيه درصدد است تا همين تجربه را كه در حلب رخ داد، به ديگر مناطق سوريه گسترش دهد و يك نوع آتشبس سراسري را در اين كشور ايجاد كند. اين همان توافقي بود كه مسكو و واشنگتن هم چند ماه پيش به آن دست يافته بودند كه به دليل شكست آتشبس، نيمهكاره باقي ماند. با استقرار آتشبس و گسترش دادن آن به سراسر سوريه، پوتين درصدد به راه انداختن مذاكرات صلح، تسريع در مبارزه با گروههاي تروريستي مانند داعش، شكلگيري دولت انتقالي ائتلافي كه بشار اسد هم ميتواند در آن ايفاي نقش كند و در نهايت، برگزاري انتخابات است. در شرايط كنوني، همگان قبول كردهاند تا بشار اسد حداقل در فرآيند دولت انتقالي نقشآفرين باشد.
با توجه به افزايش اختلافات ميان واشنگتن و مسكو درباره سوريه و عدم مشخص بودن رويكرد دولت ترامپ، اين طرح تا چه اندازه قابليت اجرايي دارد؟
با اين وجود، دستيابي به هرگونه توافق درباره سوريه منوط به تفاهم رسيدن روسيه و امريكا است. در شرايطي هم كه دولت اوباما در روزهاي پاياني است و توان چنداني نيز براي تصميمگيريهاي كلان و حياتي ندارد، مسكو ميكوشد از شرايط به وجود آمده كمال استفاده را بكند و دست خود را براي چانهزنيهاي آينده بيشتر از پيش بكند تا اينگونه بتواند از برگه برنده سوريه براي پايان بخشيدن به ساير مشكلاتش با غرب و به ويژه امريكا استفاده كند. او با حضور در سوريه، توانسته است از انزوايي كه در ماجراي اوكراين گرفتار شده بود، خارج شود و با نقشآفريني جدي در سوريه، نهتنها توانسته است به بازيگري اساسي و تاثيرگذار در خاورميانه تبديل شود بلكه جايگاه خود را در نظام بينالملل افزايش دهد. درخصوص دولت آتي امريكا هم بايد بگويم كه ترامپ اعلام كرده بود كه نظر مثبتي براي همكاري با روسيه در سوريه دارد. وزير امور خارجهای هم كه معرفي كرده است، ميگويند روابط ويژهاي با پوتين دارد. اگر ترامپ به سخنان انتخاباتياش پايبند باشد، من فكر ميكنم روسيه حاضر خواهد بود تا آوانسي را هم به ترامپ بدهد، تا توافق مسكو و واشنگتن درباره سوريه جوش بخورد. از رهگذر توافق اين دو بازيگر درباره سوريه، منافع بسياري نصيب مسكو خواهد شد كه البته ايران هم از آن ميتواند منتفع باشد.
گفتيد پوتين درصدد اجرايي كردن همان توافق پيشين ميان روسيه و امريكا است؛ توافقي كه به دليل مخالفت قدرتهاي منطقهاي با شكست روبهرو شد. فكر ميكنيد در شرايط كنوني اين بازيگران با طرح پوتين همراه خواهند شد؟
وضعيت امروز سوريه با ديروز بسيار متفاوت است. قدرتهاي منطقهاي و فرامنطقهاي تمام اميدشان اين بود تا حلب به دست دولت سوريه و حاميانش نيفتد. بازپسگيري حلب اتفاق مهمي بود كه موجب پر شدن دست دولت سوريه و شكست مخالفان او شد. در واقع، اين قدرتها نميخواستند حلب به دست بشاراسد بيفتد تا قدرت چانهزنيشان كاهش نيابد. هياهوهاي كنوني درباره سوريه هم به خاطر از دست دادن حلب است مگرنه همگان يعني هم موافقان بشار اسد و هم مخالفان او معتقد هستند كه بحران در سوريه بايد پايان بپذيرد. سوريه ويران شده و چيزي ديگر براي تخريب ندارد. صدها هزار نفر كشته و مجروح شدند و ميليونها آواره راهي اروپا و كشورهاي پيرامون سوريه مانند تركيه، اردن و لبنان شدهاند. در اين شرايط، تركيه تلاش ميكند از اين نمد براي خود كلاهي بگيرد. بنابراين تركها به روسها نزديك شدهاند. قطر و عربستان و ديگر كشورهاي عربي مخالف بشار اسد هم انتظاراتشان با ناكامي روبهرو شده است و ديگر طرحي ندارند؛ بنابراين بدشان نميآيد آبرومندانه مساله سوريه حل شود، به خصوص آنكه ترامپ هم خواستار مبارزه با ترويسم در سوريه است.
به هر حال در ماجراي حلب، اختلافات طرفين روزبهروز در حال افزايش يافتن است. با توجه به اين اختلافات تا چه اندازه فضا براي آغاز مذاكرات صلح مهيا است؟
مذاكرات صلح گريزناپذير است و احتمالا فضاي ايجاد آن در دولت بعدي امريكا ايجاد خواهد شد. دولت اوباما، دولت مستعجل است. تصميماتي هم كه درباره سوريه اتخاذ ميكند و ادعاهايي که مبتني بر تحريم روسيه و افزايش فشار بر تهران و مسكو مطرح ميسازد، موقتي است. من آنها را بيشتر يك ژست ميدانم تا شكست و ناراحتي خود را پوشش دهند. اروپا هم بيشتر از هر بازيگر ديگري مايل به پايان بحران در سوريه است چون پيامدهاي بحران در سوريه و آسيبهاي ناشي از آن متوجه اروپا است. صدها هزار آواره سوري به اروپا رفتهاند. ميليونها پناهجوي سوري در تركيه هستند كه آنكارا از آنها به عنوان ابزار فشار در مقابل اروپا استفاده ميكند. به همين خاطر رايزنيها و تلاشهايش را با بازيگران منطقهاي افزايش داده است. اگر امروز اختلافي هم رخ داده، به دليل ناكامي در حلب است كه نتوانستند ارتشهاي روسيه و سوريه را متوقف كنند. به هر حال بسياري از نيروهاي مورد حمايت آنها در حلب حضور داشتند. واكنشها هم احساسي است چون نميخواستند دست بشار اسد و حاميان او در مذاكرات آتي سنگينتر شود.
در چنين شرايطي فشارهاي سياسي روز به روز به مسكو و تهران درباره حلب و بحران سوريه در حال افزايش يافتن است. سقف مقاومت ايران و روسيه در اين باره تا كجاست؟
ايران در آزادسازي حلب در كل در بحران سوريه، مشاركت جدي داشته است. ايران و روسيه ميدانند كه فشارهاي موجود احساسي و موقتي است. با اين وجود، بازيگران اصلي براي حل بحران در سوريه، امريكا و روسيه هستند. در صورتي كه ترامپ درصدد حل بحران در سوريه و همكاري با روسها باشد، اين احتمال وجود دارد كه مسكو بخواهد تهران را در حاشيه قرار دهد. البته از توافق ميان روسيه و امريكا، ايران هم ميتواند نفع ببرد ولي نفع اصلي را روسيه خواهد برد چون تلاش ميكند از كارت سوريه براي حل ديگر مشكلاتش با غرب در مناطقي همچون اوكراين استفاده كند.
تركيه در ماجراي حلب نقشي دوگانه ايفا ميكند. از يك طرف رايزنيهايش با ايران و روسيه را افزايش ميدهد و ميانجي ميشود و از طرف ديگر، تظاهراتهايي را در برابر نمايندگيهاي اين دو كشور سامان ميدهد. با توجه به تحولات ميداني رخ داده در سوريه، تركها چه نقشه راهي دارند و چه رويكردي را در پيش گرفتهاند؟
به هر حال شكست حلب، شكست سنگيني براي مخالفان بشار اسد بود. بسياري از گروههايي كه در حلب بودند، گروههاي نزديك به بشار اسد محسوب ميشوند. طبيعي است كه با بازپسگيري حلب، ايران و روسيه در سوريه توفيقاتي را كسب ميكنند. تظاهراتي كه در تركيه در مقابل سفارتخانه ايران در آنكارا يا كنسولگري ايران در استانبول شد، حتما با موافقت دولت تركيه بوده است تا بگويد پيروزي حلب بدون هزينه هم نيست و اينگونه از ارزش آن پيروزي بكاهد. با اين وجود، تركها ديگر مانند قبل، طرحهايشان را در سوريه دنبال نميكنند چون ميدانند نخستين نتيجه حاصل از سقوط بشار اسد، چيزي جز روي كار آمدن داعش در سوريه و ديگر احتمال تشكيل يك دولت كردي در شمال سوريه نيست. هماينك نيز مهمترين دغدغه آنها در سوريه مساله كردي است. در شرايطي هم وضعيت ميداني تحول يافته و دست بشار اسد پرتر از گذشته شده است، آنها ميخواهند نقش محوري را ايفا كنند و از نمد ايجاد شده در شرايط كنوني، كلاه بدوزند. من فكر ميكنم، تنها كشورهايي كه دستاورد چنداني در آينده سوريه نخواهند داشت، قطر و عربستان و ديگر مخالفان جدي بشار اسد و موافقان داعش هستند ولي همان بازيگران نيز به اين رهيافت رسيدهاند كه بحران سوريه پايان يابد.
ايران و روسيه در سوريه رويكرد تقريبا همساني دارند ولي رويكرد تركيه متفاوت از اين دو كشور است. تا چه اندازه رويكرد تركيه در رايزنيها با ايران و روسيه و افزايش گفتوگوهاي دو طرف تعديل يافته است؟
مهمترين دليل نزديكي تركيه به شرق و به صورت مشخص ايران و روسيه، به دليل افزايش تنشهايي است كه ميان آنكارا با اتحاديه اروپا صورت گرفته است. آنها به اين مهم رسيدهاند كه احتمالا مذاكراتشان با اروپا به نتيجهاي نميرسد. به همين خاطر و براي فرار از تنهايي، سعي ميكنند خود را به ايران و روسيه نزديك كنند. مهمترين اختلاف تركيه با روسيه و ايران هم در سوريه بوده است. دست مسكو و تهران در سوريه نيز نسبت به گذشته پرتر شده است. از آنجا كه تركيه ميخواهد در آينده سوريه ذينفع باشد، اصلاحاتي هم در نظراتش در سوريه ايجاد كرده است. احتمالا رابطه تركيه با شرق مانند چين و روسيه هم بيشتر از زمان كنوني شود.
ايران، روسيه و تركيه در نشست مسكو چه توافقات سياسي را ميتوانند اتخاذ كنند؟
توافقات سياسي اين نشست، بيشتر درخصوص توسعه آتشبس ايجاد شده در حلب به ساير مناطق سوريه خواهد بود. از طرفي، چون طرح گروههاي افراطي مخالف بشار اسد با شكست روبهرو شده است، آنكارا تلاش ميكند تا گروههاي مخالفي كه هماينك در تركيه حضور دارند، به عنوان معارضان ميانهرو به ايران و روسيه بقبولاند و احتمالا توافقاتي نيز در اين باره صورت خواهد رفت. مواضع خصمانه تركيه درخصوص دولت سوريه بيشتر تعديل ميشود. اگر هم درباره دولت انتقالي ائتلافي تصميمگيري شود، دولت تركيه تلاش ميكند حداكثر نيروهاي مورد حمايتش را در آن دولت قرار دهد.
همزمان با نشست وزراي امور خارجه، وزراي دفاع ايران، تركيه و روسيه هم در مسكو درباره سوريه نشست مشتركي خواهند داشت. معناي اين نشست چه ميتواند باشد؟ تصميمات آنها تا چه اندازه ميتواند بر صحنه ميداني سوريه اثرگذار باشد؟
نشست وزراي دفاع، جنبه ظاهري كار است و من فكر نميكنم نتيجه خاصي داشته باشد. ارتشهاي اين سه كشور مجري تصميمات سياسي وزراي امور خارجه خواهند شد. از طرفي، اگر وزير دفاع تركيه بخواهد نظراتش را به صورت كمال و تمام مطرح كند، اين نظرات به صورت صد در صدي مورد موافقت ايران و روسيه قرار نميگيرد. تركها مواضع غيردوستانهاي درباره كردها دارند در حالي كه بازيگراني همچون ايران و امريكا چندان با آن موافق نيستند. تركها هماينك در سوريه حضور نظامي پيدا كردهاند كه چندان باب ميل دولت سوريه نيست. ايران و روسيه با ارتش سوريه ميتوانند تا حدي همسو شوند ولي اگر كمال نظرات آنها را بپذيرند، اشتباه است.
همزمان با نشست مسكو، قرار است نشستي هم در قزاقستان با ميان معارضان بشار اسد برگزار ميشود. نشستهاي متعددي نيز در ژنو با معارضان صورت گرفته است ولي به نظر ميآيد معارضان سوري از اختلافات دروني شديدي رنج ميبرند. تا چه اندازه روسيه قادر است اين اختلافات ميان معارضان را كاهش دهد و زمينه مذاكرات سازنده آنها با دولت سوريه را فراهم كند؟
مسكو از حدود دو، سه سال پيش تلاشهايي را براي برقراري ارتباط با معارضان آغاز كرده است. به نظر ميرسد در نشست قزاقستان تلاش خواهد شد تا تعريف جديدي از معارضان ارايه شود. در اين راستا، تركيه ميتواند نقش مهمي را ايفا كند. به نظر ميرسد تركيه درصدد است تا گروههاي وابسته خود را به عنوان معارضان ميانهرو معرفي كند.