براي ورود به بحث خوب است كه تعريفي از مفهوم افكار عمومي داشته باشيم، به نظر شما افكار عمومي چيست و چه نسبتي با سياست دارد؟
افكار عمومي به اشكال گوناگون تعريف شده است. از جمله اينكه گفته شده افكار عمومي در اصطلاح به نظر، روش و ارزيابي مشترك گروهي اجتماعي در رابطه با يك موضوع مورد توجه و علاقه همگان گفته ميشود كه در لحظه مشخص بين تعدادي از افراد يك قشر يا طبقه يا سراسر اجتماع به طور نسبي عموميت پيدا كرده است. البته برداشت شخصي من آن است كه افكار عمومي هرچند به نوعي هويت مستقل از خود نشان ميدهد و هدايتپذيري آن به ظاهر دشوار است اما در هر حال ماهيت انفعالي داشته و با مديريت برداشت هوشمندانه ميتوان بر جهتگيري آن تاثير گذاشت. سياست محيطي است كه افكار عمومي در آن نقش برجستهيي دارد به ويژه هر چه تعاملات در آن بيشتر باشد از خصلت دموكراتيكتر برخوردار است.
به خصلت دموكراسي اشاره كرديد، به طور كلي افكار عمومي در چه نظامهاي سياسي نقش پررنگتري دارد؟
همانطور كه گفتم در نظامهاي دموكراتيك كه نوعي از بازاريابي سياسي در آن مرسوم است و راي تودهها نقش جدي در گزينش مقامات ارشد و تصميمگيرنده دارد، موضوع افكار عمومي از حساسيت و اهميت بيشتري برخوردار است و اساسا افكار عمومي يك شاخص در ارزيابي موفقيت افراد و جريانها در جذب اجتماعي به شمار ميرود. طبعا از سوي ديگر هرچه در يك نظام سياسي از نقش مردم در انتخاب كاسته شود، نقش افكار عمومي از فاعليت در تصميمگيريها كمرنگتر شده ولي به اشكال ديگر به ويژه به صورت موج پنهان اعتراضي در صحنه منشا اثر ميشود.
قدرتهاي سياسي چطور ميتوانند جهتگيري افكار عمومي را تشخيص دهند؟
نظرسنجيها و نگرش سنجيهاي عمقي و در واقع نوعي گمانه زني در مورد جهتگيريهاي افكار عمومي با ضريب صحت ميتواند موثر و قابل قبول باشد.
نقش افكار عمومي در سياست روز ايران چيست و اين نقش چطور ايفا ميشود؟
تاثير افكار عمومي در سياست ايران برخلاف تصور بعضي افراد بسيار زياد است و تا آنجا كه حتي نوعي عوامزدگي را هم مشاهده ميكنيم. به گمانم توجه به افكار عمومي خوب است ولي هيچ حكومتي در جهان منفعل محض با افكار عمومي برخورد نكرده و نوعي تعامل دوسويه ميان جهتگيري اجتماع و نهادهاي رسمي سياسي وجود دارد. در ايران اين تعامل به صورت تلاش حكومتي براي تاثيرگذاري ديده ميشود ولي تا حدودي تند، خام و مكانيكي است. هر چند نميتوان تاثيرگذاريهاي آن را هم به كلي ناديده گرفت.
آيا در ايران عموما نظام سياسي حاكم هدايتكننده افكار عمومي است يا به عكس، اين افكار عمومي جامعه است كه اقدامات سياسي را هدايت ميكند؟
برخلاف تصور موجود كه فكر ميكنند دستگاه حاكم بر ايران توجهي به افكار عمومي ندارد شواهد برخلاف اين، نوعي جوزدگي را نشان ميدهد به گمانم سيستم بايد به سمت بهرهگيري از مدرنترين روشهاي مديريت برداشت در امر حكومتداري برود. در اين صورت هم حاكمان و هم تودهها احساس رضايت بيشتري خواهند داشت.
نسبت ميان جهتگيريهاي عمومي و رسانهها چيست و رسانهها چطور بر افكار عمومي تاثير ميگذارند؟
رسانهها نقشي كليدي در ساماندهي جريانهاي فكري دارند و با تغذيه فكري جامعه در فرآيند مديريت برداشت تاثيري جدي دارند. رسانهها بايد ضمن شفافسازي فضاي سياسي از تحريك دايمي افكار عمومي خودداري كنند چرا كه به خسته شدن و زدگي آنها ميانجامد. در صورت تحريك دايمي افكار عمومي، اعتبار رسانه مخدوش و از ضريب نفوذ آن كاسته ميشود.
ارتباط ميان افكار عمومي و رسانههاي جمعي در ايران چطور است؟
رسانههاي ايران چه رسانههاي مدافع و چه رسانههاي منتقد فعالند ولي فاقد استراتژي و نقشه راه مشخص هستند. رسانهها بهشدت فعالند ولي به گمان من به نوعي سردرگمي در فعاليت آنها ديده ميشود. حكومت نيز از برنامه روشني در قبال رسانهها برخوردار نيست، رويكرد كنترلي در اقدامات حكومت ديده ميشود اما استراتژي ژرفي ندارد.
امروز رسانههاي جمعي نسبت به گذشته تنوع و تكثر بيشتري دارند، اين تغييرات چه تاثيري بر رابطه ميان افكار عمومي و رسانهها داشته است؟
من تكثر زيادي اما تنوع كمي در رسانههاي ايران ميبينم. تاثيرگذاري رسانهها هم به خاطر مشابهت پيامها چندان عميق نيست.
مواردي مانند تاثير افكار عمومي در جلوگيري از اعدامها به نوعي از نقش اين مفهوم در تحولات خبر ميدهد، نظر شما در اين رابطه چيست؟
من اصولا موافق جوزدگي در اجراي احكام قانوني با فرض عادلانه بودنشان نيستم، قضاوت بر اساس جو حاكم چه به لغو اعدام بينجامد چه به اعدام، نشاني از غيرعادلانه بودن حكم و بي مبنا بودن آن است.
با توجه به جهتگيريهاي هر رسانه و منافع صاحبانش و همچنين تاثير انكارناپذير رسانهها بر جهتگيري افكار عمومي چطور ميتوان از اصالت نظر اعضاي جامعه درخصوص موضوعي خاص مطلع شد؟
اساسا در فضاي جو زده اصالت رنگ ميبازد و واقعيت در هياهو گم ميشود. وظيفه آرماني هر رسانه انكشاف از واقعيت است و نه ساختن واقعيتهاي مجازي و غيرواقعي در جهت منافع صاحبان و گردانندگان آن.
نظر شما راجع به دستكاري افكار عمومي به ويژه در مسائل سياسي چيست و چطور ميتوان با آن مقابله كرد؟
زماني كه عقلانيت در جامعهيي وجود نداشته باشد يا در تعاملات سياسي و اجتماعي رنگ ببازد و احساس كور جايگزين آن شود عرصه براي فريبكاري باز ميشود و افكار و طيفهاي فرصت طلب هم بر كرسي قضاوت خواهند نشست و حقيقت قرباني دورويي خواهد شد. مبارزه با فريبكاري تنها يك راه دارد و آن هم بازگرداندن تودهها به مسير صحيح عقلانيت و خردگرايي است.
به نظر شما سوگيري افكار عمومي در ايران بر سياستهاي داخلي و خارجي دولتها تاثيرگذار بوده است؟
به گمان من تاثير آن در برخي موارد از حد معقول هم ميگذرد، شواهد آن نيز در دسترس است.
شبكههاي اجتماعي در سالهاي اخير رشد زيادي داشته، با توجه به اين مساله جايگاه امروز مطبوعات ايران كجا است؟
نقش مطبوعات در هدايت افكار عمومي در مقايسه با رسانههاي ديداري و شنيداري چندان كليدي نيست، هر چند تاثيرات خود را دارد ولي از حد انتظار پايينتر است. اين مساله بايد آسيبشناسي شود.
برش
هيچ حكومتي در جهان منفعل محض با افكار عمومي برخورد نكرده و نوعي تعامل دوسويه ميان جهتگيري اجتماع و نهادهاي رسمي سياسي وجود دارد
در فضاي جو زده اصالت رنگ ميبازد و واقعيت در هياهو گم ميشود
رسانههاي ايران چه رسانههاي مدافع و چه رسانههاي منتقد فعالند ولي فاقد استراتژي و نقشه راه مشخص هستند
رسانهها بهشدت فعالند ولي به گمان من به نوعي سردرگمي در فعاليت آنها ديده ميشود