• ۱۴۰۳ چهارشنبه ۹ خرداد
روزنامه در یک نگاه
امکانات
روزنامه در یک نگاه دریافت همه صفحات
تبلیغات
صفحه ویژه

30 شماره آخر

  • شماره 3705 -
  • ۱۳۹۵ چهارشنبه ۸ دي

درباره كتاب «چطور زندگي كنيم؛ زندگي مونتني در يك سوال و بيست جواب» نوشته سارا بيكول

توصيه‌هايي متفاوت در باب زندگي بهتر

عليرضا كيمياقلم

 

به زعم خيلي‌ها پاسخ به اين سوال كه «چطور زندگي كنيم؟» را بايد در انبوه كتاب‌هاي روانشناسانه سفارشگر در باب زندگي بهتر جست‌وجو كرد و تا آنجا پيش رفت كه توصيه‌ها در اين باب به تعريف‌هايي از خود تعبير شود كه با توجيه و توضيح رفتارهاي امروزي انسان در فضاهاي واقعي و مجازي همراه است.
 از اين منظر هر گونه اظهارنظري درباره خود شبيه آينه‌اي است كه مردم را وادار مي‌كند تا در آن وجه انساني خود را ببينند و كشف كنند. آيا چنين هست يا نه بماند، اما سابقه چنين تفكري از كجا آمده است؟ برخلاف بسياري از ابداعات فرهنگي مي‌توان اين ايده را تنها به يك فرد نسبت داد: «ميشل اكم دو مونتني»، يك نجيب‌زاده و دولتمرد كه از سال 1533 تا 1592 ميلادي در منطقه‌اي در جنوب غربي فرانسه به نام پريگور زندگي مي‌كرد. تلاش او براي ابداع چنين شيوه‌اي در حقيقت انجام توصيه‌هايي بود كه براي زندگي بهتر داشت و نه چيزي بيشتر. او، برخلاف بسياري از شرح‌ حال‌نويسان زمان خودش، از اين شيوه نوشتن براي ثبت موفقيت‌ها و دستاوردهاي شخصي استفاده نمي‌كرد و همين امر منجر به كتابي شد از مجموعه نظرات شخصي او در باب زندگي. مونتني كتابش را در سال‌هايي نوشت كه جنگ‌هاي مذهبي و داخلي كشورش را به نابودي كشيد. او كه متعلق به نسلي محروم از ايده‌آليسم اميدبخش بود با تمركز بر زندگي خصوصي‌اش خود را با بدبختي‌هاي جامعه وفق داد. او به همين بهانه نوشتن مقالاتي درباره دوستي، نام‌ها، بي‌رحمي‌ها، تغيير رويه و... را شروع كرد. نتيجه
صد و هفت مقاله بود در پاسخ به اين پرسش اخلاقي كه انسان چطور بايد زندگي كند. واقعيت اينكه مونتني هم مثل هر انسان ديگري با معضلات عمده زندگي با سوال‌هايي از جنس چطور با ترس از مرگ مقابله كنيم يا چطور بايد مرگ فرزند يا دوستي را تحمل كرد روبه‌رو بود اما براي او در اين ميان پرسش‌هاي ناچيزتري مثل اينكه چطور مي‌توان از جروبحث بيهوده با همسر يا خدمتكار خانه جلوگيري كرد يا بهترين روش محافظت از خانه چيست هم مهم بود. كتاب «چطور زندگي كنيم؛ زندگي مونتني در يك سوال و بيست جواب» توسط مولف آن سارا بيكوِل بر اساس همين پاسخ‌هاي مونتني تاليف شده است.
مونتني در عوض جواب‌هاي انتزاعي، در اين كتاب در جايگاه نويسنده‌اي است كه به ما مي‌گويد چه كرده و در آن زمان چه احساسي داشته و به تمام جزيياتي كه براي تجسم اين جواب‌ها براي زندگي نياز داريم، اشاره مي‌كند. نگران مرگ نباشيد، توجه كنيد، متولد شويد، زياد مطالعه كنيد، از عشق و فقدان جان سالم به در ببريد، از ترفندهاي كوچك استفاده كنيد، همه‌چيز را زير سوال ببريد، صميمي باشيد و با ديگران زندگي كنيد، با ميانه‌روي زندگي كنيد، كاري كنيد كه هيچ‌كس قبلا نكرده است، كارتان را خوب انجام دهيد ولي نه زياد خوب و بگذاريد زندگي جواب خود باشد و... نمونه‌هايي از پاسخ‌هاي مونتني به سوال «چطور زندگي كنيم» است.
«يكي از امور كوچك ولي بي‌نهايت مهم و از اين رو موثر كه علم بايد بيش از امور بزرگ نادر به آن توجه كند حسن‌نيت (Wohlwollen) است. منظورم آن حالات و گرايش‌هاي دوستانه در روابط متقابل است، آن خنده‌اي كه در چشم‌ها موج مي‌زند، آن قلاب شدن دست‌ها به يكديگر و آن آسودگي‌اي كه معمولا همه اعمال انساني را در بر مي‌گيرد. هر معلم و هر كارمندي اين جزو سازنده را به چيزي كه وظيفه خود مي‌پندارد، مي‌افزايد. تجلي مداوم انسانيت ما كه به عبارتي، همه‌چيز در پرتو آن رشد مي‌كند همين است... خوش‌ذاتي، صميميت و خوش‌قلبي... بسيار بيش از مظاهر بسي مشهورتر اين نيروي محركه كه دلسوزي، عمل خير و ايثارناميده مي‌شود به اعتلاي فرهنگ ما ياري رسانده است.»
بيكول در اين كتاب به بهانه توصيه‌هاي مونتني براي زندگي بهتر زندگي خود او را هم مرور مي‌كند‌ و آن را بر اين توصيه‌ها انطباق مي‌دهد، اتفاقات سياسي در زمانه مونتني را ورق مي‌زند و از اطرافيانش مي‌گويد و...
همين روايت‌هاي گزارش‌گونه از زندگي مونتني بر جذابيت كتاب افزوده است: «ترفند مورد علاقه مونتني براي تضعيف خودبيني در انسان‌ها نقل حكاياتي از حيوانات بود، از آن دست حكاياتي كه توجه فلوريمون دو رمون را جلب مي‌كرد- كه بسياري از آنها متعلق به پلوتارك بودند. علت علاقه او به آنها اين بود كه ضمن سرگرم‌كننده بودن، هدف جدي داشتند. حكايات هوش و حساسيت نسبي حيوانات اثبات مي‌كرد كه توانايي‌هاي انسان به هيچ‌وجه استثنايي نيست و در واقع حيوانات بسياري از كارها را بهتر از انسان‌ها انجام مي‌دهند... حيوانات ثابت مي‌كنند كه از لحاظ اخلاقي هم حداقل به اندازه انسان‌ها شريفند. در ندامت و پشيماني چه كسي مي‌تواند به پاي فيلي برسد كه از كشتن فيلبان در حال عصبانيت آنقدر دچار غم و اندوه مي‌شود كه عمدا گرسنه مي‌ماند تا اينكه بميرد؟ يا مرغ ماهيخوار ماده‌اي كه وفادارانه يار زخمي‌اش را حتي اگر لازم باشد براي همه عمر روي شانه‌هاي خود حمل مي‌كند؟ اين مرغان ماهيخوار مهربان از شمي قوي در فناوري هم برخوردارند: آنها از استخوان‌هاي ماهي‌ها وسيله‌اي مي‌سازند كه هم لانه است، هم قايق و هوشمندانه قبل از به آب انداختن آن را در نزديكي ساحل امتحان مي‌كنند تا نشتي نداشته باشد.»
شايد وجود نمونه‌هاي بي‌شماري از اين دست (در توصيف خود يا نگاه به جهان بيروني) در نوشته‌هاي مونتني باعث شده كه همواره توصيه‌هاي زيادي در خواندن آن هم وجود داشته باشد. ويرجينيا وولف خواندن كتاب مونتني را چيزي شبيه به ديدن يك گالري مي‌داند يا آندره ژيد درباره آن مي‌نويسد: «آنقدر شبيه من به نظر مي‌رسيد كه انگار خود من بود.» اما بخشي از اين توصيه‌ها هم شايد به شيوه نوشتن مونتني اشاره داشته باشد. اين همان ترفندي بود كه مونتني در زمان خودش براي نوشتن مقاله، عنواني كه شايد براي خواننده امروزي دربرگيرنده محتوايي كسل‌كننده است، باب كرد.
 مقالات مونتني معناي چنداني ندارند و بحث خاصي را پيش نمي‌كشند. در حقيقت مونتني به افكارش اجازه مي‌دهد سرازير شوند و نگران اين نيست كه در صفحه‌اي به نكته‌اي اشاره كند و بلافاصله يا چند صفحه بعد در تضاد با آن جمله ديگري را بنويسد. شايد بهترين راهكار براي خواندن اين مقالات و كتابي كه به بهانه آنها تاليف شده اين توصيه از فلوبر باشد براي دوستش كه از او پرسيد چطور بايد مونتني را خواند؟ «سعي نكنيد مانند بچه‌ها او را براي سرگرمي يا مانند جاه‌طلبان، براي ياد گرفتن بخوانيد. او را براي زندگي كردن بخوانيد.»
 اين همان موضوعي است كه بيكول در تاليف اين كتاب به آن توجه داشته است. او تحت تاثير فلوبر سوال چطور زندگي كنيم را در مقالات و پاسخ‌هاي مونتني جست‌وجو كرده است: «سوال در تمام كتاب همان است، ولي فصل‌هاي كتاب در قالب بيست پاسخ مطرح شده‌اند- پاسخ‌هايي كه فرضا مونتني ارايه داده است. در واقع او به هر سوال با رگباري از سوالات ديگر و حكايات فراوان جواب مي‌داد كه هر يك به جهتي متفاوت اشاره داشتند و به نتايجي متضاد منتهي مي‌شدند. اين سوال‌ها و حكايات جواب‌هاي او يا راهي براي حل مساله بودند. بيست پاسخي كه در اين كتاب آمده در قالبي حكايت‌گونه بيان شده است: حكايتي برگرفته از مقطع يا مضموني از زندگي مونتني يا زندگي خوانندگان او.
 راه‌حل‌هاي دقيقي وجود ندارد ولي پاسخ‌هاي اين بيست «مقاله» استراق سمع چكيده‌هايي از گفت‌وگوي طولاني مونتني و همراهي با خود او را براي ما امكان‌پذير مي‌سازد- او خوش‌مشرب‌ترين مخاطب و ميزباني است كه تا به حال ديده‌ايد. » مونتني در كتاب پيش رو هم واقعا همين‌طور است.

 

 

ارسال دیدگاه شما

ورود به حساب کاربری
ایجاد حساب کاربری
عنوان صفحه‌ها
کارتون
کارتون