طرح نام بشار اسد، روند صلح در سوريه را متوقف ميكند
رحمان قهرمانپور
تحليلگر مسائل تركيه
به نظر ميآيد پس از اجلاس مسكو و همچنين توافق آتشبسي كه با ميانجيگري آنكارا و مسكو ميان دولت و معارضان سوريه ايجاد شده است، شرايط نيز به نفع تركيه در سوريه تغيير كرده و تركها تلاش ميكنند از اين شرايط استفاده بكنند. تركيه تا پيش از اجلاس مسكو و تا همين چند ماه پيش، بازيگري بود كه در بحران سوريه حاشيهنشين شده بود و بسياري از بازيگران منطقهاي و فرامنطقهاي مورد قبول واقع نميشد و حتي متهم به وخيمتر كردن بحران در سوريه بود اما در شرايط كنوني جامعه جهاني دولت آنكارا را به عنوان يك ميانجي در سوريه مورد شناسايي قرار داده، كشورهاي غربي نيز در دوران گذار در امريكا و خلأ به وجود آمده، بدشان نميآيد كه تركيه به نمايندگي از آنها و ائتلاف ناتو در بحران سوريه نقشآفريني كرده و تا حدودي منافع آنها را تامين كند. با توجه به اين مساله، مذاكرات صلح سوريه در آستانه تا كمتر از سه روز ديگر برگزار ميشود. تركيه در كنار ايران و روسيه از پايهگذاران اين نشست محسوب ميشود. آنچه درخصوص اولويت تركيه در اين اجلاس استنباط ميشود اين است كه آنكارا در آستانه به دنبال آن است روند صلح موقتي كه در سوريه آغاز شده، ادامه پيدا كرده و شرايط را در سوريه به گونهاي تغيير دهد كه روند تغيير نظام پارلماني به نظام رياستي با آساني بيشتري انجام شود. در واقع، اردوغان در نقشآفريني اخير تركيه در بحران سوريه بهدنبال افزايش محبوبيت است. او هماكنون در تركيه با مساله كاهش محبوبيت روبهرو است كه يكي از علل آن، بحران سوريه است. احزاب و جريانهاي مخالف بهطور مداوم دولت تركيه را متهم ميكنند كه آنكارا در باتلاق سوريه گير افتاده و لشكركشيهاي تركها به شمال سوريه نيز موفقيتي به همراه نداشته است. با اين حال، پس از ايجاد آتش بس در سوريه، برگ به سود دولت تركيه تغيير يافته و اردوغان احساس پيروزي ميكند. در اين راستا، او به دنبال استمرار بخشيدن اين موفقيت از طريق مخالفان و در راس آنها، ارتش آزاد سوريه است و البته اين كار همزمان با تضعيف داعش از طريق همكاري با روسها است. به همين خاطر نيز آنكارا و مسكو در هفته گذشته براي انجام عملياتهاي مشترك با يكديگر به توافق رسيدند و نخستين عمليات آنها چهارشنبه گذشته انجام شد. همه اين اتفاقات، موقعيت تركيه را در سوريه بهبود ميبخشد كه مهمترين نتيجه آن ميتواند ترميم چهره اردوغان و قاعدتا پيروزي او در همهپرسي آتي براي تغيير نظام پارلماني به رياستي باشد. البته مساله كردها نيز از ديگر اولويتهاي مهم تركها است. تركيه در اجلاس آستانه درصدد آن است تا گروههاي كردي استقلالطلب را به چالش بكشد كه اين كار با عدم دعوت از آنها براي حضور صورت گرفته است. اين كار نه تنها ميتواند جايگاه گروههاي كردي را تضعيف بكند بلكه به حاشيه رفتن آنها، افزايش امنيت تركيه و كاهش قدرت PKK هم منجر خواهد شد. با اين وجود، آينده بشار اسد همچنان يكي از گرههاي بحران در سوريه است. آنكارا تا پيش از اجلاس مسكو به صورت مداوم كنارهگيري بشار اسد از قدرت را يكي از پيششرطهاي صلح معرفي ميكرد ولي اكنون آنها كمتر به اين مساله ميپردازند. البته اين مساله نميتواند مويد اين مساله باشد كه نظر تركيه نسبت به آينده بشار اسد تغيير كرده است بلكه آنكارا احساس ميكند روند كنوني در سوريه كه از زمان آتشبس آغاز شده و در آستانه ادامه مييابد، در نهايت ميتواند به كنارهگيري مسالمتآميز بشار اسد از قدرت منجر شود. به خاطر همين مساله دولت تركيه دليلي نميبيند كه با اصرار بر كنارهگيري بشار اسد از قدرت روند موجود صلح را متوقف كند. حتي اگر ادامه روند موجود به كنارهگيري بشار اسد از قدرت منجر هم نشود و نتيجه آن به باقي ماندن رييسجمهور سوريه در قدرت منتهي شود، اردوغان به اين مساله راضي است چرا كه اگر از روند موجود، تقويت ارتش آزاد سوريه و گروههاي اهل سنت و متمايل به اخوانالمسلمين هم بيرون بيايد، اردوغان آن را موفقيت خود احساس كرده و احساس ميكند كه اين دستاوردها ميتواند تقويتكننده منافع تركيه باشد. پس در مجموع ميتوان گفت كه موضوع آينده بشار اسد در شرايط كنوني براي تركيه ديگر مانند سابق اولويت نخست و ضروري نيست، نه آنكه از دستور كار دولت آنكارا براي هميشه خارج شده باشد. سكوت موجود درباره احتمالات آينده نظام سوريه نيز ناشي از آن است كه اردوغان فكر ميكند روند موجود به نفع تركيه است و اگر او بخواهد مساله بشار اسد و آينده او را پيش بكشد و مطرح سازد، اين مساله ميتواند به ضرر تركيه منجر شود و روند كنوني اتفاق افتاده در سوريه را متوقف سازد. اين مساله نبايد عقبنشيني تعبير كرد. اردوغان به درستي متوجه شد كه سياست قبلي تركيه درخصوص سوريه و پيششرطگذاري براي حل بحران مبني بر ضرورت كنارهگيري بشار اسد جواب نداده است. او ميتوانست همان سياست پيشين را در ادامه دهد ولي نتيجهاي هم كسب نميكرد و ميتوانست به ضررش هم باشد. به همين خاطر نيز تركيه در مقطعي راهبرد قبلي خود در سوريه را تغيير داده و با ايران و به ويژه روسيه وارد همكاري شدهاند. در پي اين همكاري نيز نتايجي براي دولت تركيه به دست آمد و توانست منافع آنكارا و شخص اردوغان را تامين كند. نكته ديگري در اين خصوص بايد گفته شود، همكاريهايي است كه با تغيير راهبردها و تاكتيكهاي تركيه درخصوص سوريه ميان تهران و آنكارا ايجاد شده است. در ماههاي گذشته، همكاريها ميان طرفين بيشتر شده است. هماكنون دو كشور در چند مساله همنظر هستند: نخست، حفظ تماميت ارضي سوريه. دوم، مبارزه با گروههاي كردي و سوم، حفظ ثبات و صلح در سوريه كه هم تهران و هم آنكارا خواستار آن هستند. اين مساله و در كنار رويكرد جديد تركيه موجب همسويي ميان ايران و تركيه شده است. البته دو كشور هنوز اختلافاتي با يكديگر دارند ولي اين همسويي موجب شده همكاري تهران و آنكارا درباره سوريه با يكديگر شده است. با اين حال بايد ديد كه همكاري كنوني تا چه اندازه ميتواند تامينكننده منافع دو كشور شود چراكه اين مساله ميتواند به همكاريهاي آتي دو كشور در سالهاي آتي موجب شود.