آخرين سانحه غير مترقبه
حافظ حكمي
اعتبار كلمات به معنا و محتواي قراردادي است كه به آنها روح دادهاند و خارج كردن آنها از آن قالب محتوايي عاقبتي جز لوث شدن آن مفهوم و صدمه به اعتبار محتوا نخواهد داشت. «سانحه غيرمترقبه» يعني رويدادي كه قابل پيشبيني نبوده و امكان پيشگيري از آن فراهم نباشد. هيچ گروه و سازماني نميتواند به صرف «به يكباره رخ دادن» اتفاقي آن را غيرمترقبه بنامد و پشت آن سنگر بگيرد. حادثه دلخراش پلاسكو آخرين حادثه غيرمترقبه در اين ابعاد است و به مثابه انذار و زنگ خطري براي مسوولان امر است. كمااينكه همين سانحه نيز بارها از طرف تيمهاي كارشناسي پيشبيني و نسبت به عواقب خطرناك آن هشدار داده شده بود. تا به كي شاهد اين آمد و شد بايد بود؟ تا به كي شاهد فرسايش خود بايد بود؟ كدام مسوولي ميتواند حادثه احتمالي بعدي در يكي از دهها مركز تجاري قديمي و غيرامن تهران را «غيرمترقبه» بخواند؟ چنين غافلگيريهاي خسارت باري يعني ما نيمي از مديريت بحران را كه مربوط به پيش از بحران است انجام ندادهايم كه دست بر قضا آن نيم ديگر كه مربوط به تجهيزات و امكانات و آمادگيهاي پس از سانحه هست را نيز به درستي مهيا نكردهايم. اينكه شهر 12 ميليوني تهران بالگرد آتشنشاني ندارد كه ديگر «غيرمترقبه» نيست! اينكه پس از سانحه چند سال قبل خيابان جمهوري، تجهيزات مربوط به ساختمانهاي مرتفع ابتياع نشده كه ديگر قابل كتمان نيست! وقتي نهادي براي ساخت يك ساختمان مرتفع مجوز مخصوص تراكم صادر ميكند در طول مراحل صدور مجوز دقيقا كدام مسائل را بررسي ميكند؟ فضاي سبز كافي را؟ امكانات آموزشي كافي را؟ امكانات ايمني متناسب را؟ اساسا چگونه ممكن است در محلهاي كه ايستگاه آتشنشاني آن امكانات كافي براي اطفاي حريق ساختمان مرتفع را ندارد مجوز برجسازي صادر شود يا براي ايستگاه آتشنشاني كه در حوزه استحفاظياش ساختمان مرتفع قرار دارد امكانات لازم فراهم نشود؟ آنچه كه در ساختمان پلاسكو رخ داد ما را با مفهومي فراتر از «مديريت بحران» به نام «بحران مديريت» آشنا ميكند. پر واضح است كه تهران در مقابل سوانح اينچنيني بيپناه است و صادقانه بايد گفت گناه مردم و مسوولان در اين امر دوشادوش يكديگر است. نگاه فانتزي به اقدامات پيشگيرانه از سوانح هم در ميان مردم رواج يافته است و هم در ميان متوليان امر. مهجور ماندن اقدامات زيربنايي در حوزه ايمني ميتواند معلول عدم پيگيري رسانهها هم باشد. اگر شبكههاي اجتماعي و رسانهها همچنان كه وضعيت ترافيك و آلودگي هوا را- به دليل ملموس بودنشان- زير ذرهبين قرار دادهاند، نسبت به وضعيت ايمني و قدرت پيشگيري در قبال سوانح نيز حساس باشند و در نقش يك پرسشگر ظاهر شوند طبعا شاهد جنب و جوش بيشتري از سمت متوليان امر خواهيم بود.