گزارشي از پشت صحنه«پيكسل»، نخستين سريال تعاملي محمد حسين لطيفي
سريال ديدن با تلفن همراه
ورديج بيخ گوشمان است اما براي رفتن به اين روستاي شگفتانگيز گويي بايد مقدمهچيني طولاني داشته باشيم! تنها يك ساعت رانندگي لازم است تا به گوشهاي دنج و خوش هوا رسيد و با خيال راحت نفس كشيد. بهانه ما براي رفتن به ورديج، اينبار تفرج نيست و هدف اصليمان اطلاع از زير و بم سريال محمد حسين لطيفي است: «پيكسل». سريالي كه براي پخش روي گوشي موبايل و به شكل تعاملي ساخته ميشود.
بعد از يكي دو بار جابهجا شدن، بالاخره وقتمان با گروه سازنده «پيكسل» هماهنگ ميشود. لوكيشن، جاده ورديج است و براي ما هم فال است و هم تماشا. ساعت 10 صبح نيمه دي ماه، اتوبان تهران-كرج خلوت است و زودتر از موعد به محل قرار ميرسيم. حالا فرصت خوبي است كه در اين روستا دل به هنرنمايي طبيعت بدهيم و غرق تماشاي در مجسمههاي بادساخته شويم. كمي بعد همهمهاي به گوش ميرسد و كار «پيكسليها» شروع ميشود.
حاجيلي غرق در خون
خيلي طول نميكشد كه متوجه ميشويم نخستين صحنه مربوط است به تصادف ماشين اميد حاجيلي. او گريم شده و پشت فرمان مينشيند. كمي رانندگي ميكند و محمد حسين لطيفي كات ميدهد. قسمت سخت سكانس امروز، تصادف حاجيلي است. لطيفي تصميم ميگيرد صحنهاي ديگر را ضبط كند و حاجيلي زير دست گريمور ميرود. مدتي بعد با سري شكسته و لباسي پر از خون آماده رفتن جلوي دوربين است.
خوانندهاي كه نميخواهد بازيگر بماند
تا صحنه آماده شود سراغ اين خواننده ميرويم تا از انگيزههايش براي ورود به بازيگري بدانيم: « اصولا وقتي خوانندهاي بازيگر يا بازيگري خواننده ميشود، مردم در برابرش گارد ميگيرند. اين طبيعي است چون به هر حال آن هنرمند را در جايگاهي كه هست قبول كردهاند. قطعا من هم از اين قاعده مستثني نيستم و دربرابرم گارد گرفته خواهد شد. اما تجربهاي بود كه دوست داشتم اتفاق بيفتد. اميدوارم نتيجه كار آنقدر خوب باشد كه منتقدين من را هم راضي كند. » حاجيلي ميگويد بازيگري اولويت او نيست و چه بسا ديگر آن را تكرار نكند: « فكر نميكنم فرصت اين كار را پيدا كنم، چون در دنياي موسيقي آنقدر مشغوليت دارم كه وقت كم ميآورم و از طرفي در فضاي سينما غريبه هستم و نميتوانم خيلي در آن حضور داشته باشم. مخصوصا وقتي مجبوري چهار يا پنج ساعت سر صحنه بيكار باشي خيلي برايم دشوار است. البته موقعي كه جلوي دوربين هستم از اين كار لذت ميبرم. »
حساسيت صحنه آنقدر بالاست كه كارگردان ترجيح ميدهد ابتدا چند پلان سادهتر بگيرد و بعد سراغ سكانس تصادف برود.
سريال ديدن با تلفن همراه
اين سريال قرار است در فضاي اينترنت و روي تلفن همراه پخش شود. نخستين بار وقتي سريال «قلب يخي» براي شبكه نمايش خانگي توليد شد، عنقا فيلمنامهنويس آن به اين فكر افتاد كاري در حوزه ويديو رسانه وقتي توليد ميشود بايد تفاوتهايي با ديگر مديومها داشته باشد. در آن سريال سعي شد كه از فضاي اينترنت تا حدي بهره برده شود. همين رويه هم در ساخت سريال «پيكسل» وجود داشت، فقط قرار نبود مدياي پخش عوض شود. از آنجايي كه عنقا به حوزه گيم و بازيهاي اينترنتي علاقه داشت، در شيوه نوشتن سناريوهاي گيم پليها را دنبال ميكرد و به نتيجه رسيد كه ميتواند از فضاي مجازي و حاملهاي مخابراتي براي توليد يك سريال استفاده كند.
موبايل بهجاي تلويزيون
تجربههاي قبلي نهيبمان ميزند كه نبايد منتظر ضبط سكانس تصادف باشيم. ميدانيم كه چنين صحنههايي زمانبر است و نياز به تكرار فراوان دارد. خاصه آنكه در ورديج باشي و هوس گشت و گذار رهايت نكرده باشد. محمد حسين لطيفي يك دست گوشي و يك دست چاي، گوشهاي ايستاده. لطيفي علاقه خاصي به تجربه فضاهاي جديد دارد كه ساخت سريال براي پخش در فضاي مجازي و از طريق گوشي همراه تازهترين نمونه است: « اين روزها تمام روزمرّگي و دنياي ما براساس فضاي مجازي و اينترنت است و شكل ارتباطات همه تغيير كرده است. هميشه در ذهنم بود كه چيزي بسازيم كه بشود به راحتي در همه جا عرضه شود. اما زرنگتر از من كسي بود كه آن را عملي كرد و وقتي به من پيشنهاد شد قبول كردم. چون شخصا معتقدم خيلي خوب ميشود كه تماشاگر در ساخت سريال تعامل داشته باشد. ساختاري كه پيكسل دارد در هر صورت بيننده را درگير خواهد كرد به شرطي كه پا در بازي بگذارد. اين ماجرا بر ميگردد به بحث مخاطبشناسي. » او نقبي به ژانر سريال هم ميزند: « مردم ژانر معمايي را دوست دارند. اما راستش زماني كه كار من به عنوان كارگردان در اين سريال شروع شد، به حامد عنقا گفتم اگر يك جدول سودوكو به من ميدادي كه حل كنم راحتتر بود چون تماما در هم تنيده است و بايد خيلي تميز به بيننده ارايه شود كه گيج نشود و آن حالت معمايي سر جايش باشد. چون اگر من گيج شوم، بيننده هم گيج ميشود. »
فقط اعتماد كردم
مسوول تيم بدلكاران از همه ميخواهد صحنه را ترك كنند. اميد حاجيلي دوباره گريم شده و آماده است كه جلوي دوربين براي ضبط سكانس تصادف برود. فرصت چنداني نداريم و چنددقيقهاي با بازيگران «پيكسل» هم صحبت ميشويم. سحر قريشي پيش از اين قرار بود در «ساخت ايران» محمدحسين لطيفي بازي كند اما در آخرين لحظه اين همكاري شكل نميگيرد. از او درباره رجوع دوبارهاش به سريال ميپرسيم و ميخواهيم درباره «پيكسل» بيشتر توضيح دهد: « اگر پيشنهاد خوبي باشد براي من سينما و سريال فرقي ندارد. به نظر خودم «پيكسل» دومين كار جدي سريالي من پس از «دلنوازان» است كه البته در مديومي قرار دارد كه اصلا با هيچ كاري قابل مقايسه نيست.» قريشي ادامه ميدهد: « ابتدا واقعا دچار يك نوع گنگي شده بودم چون هيچ تصويري نميتوانستم در ذهنم از اين مجموعه بسازم تا بتوانم براساس آن تعريف، پيش بروم. اما به حامد عنقا اعتماد كردم، چون به نظرم بسيار قلم زيبايي دارد. از طرفي يك اتفاق جديد و نو در حال شكلگيري بود و براي من بسيار جذاب بود كه در كاري حضور داشته باشم كه ممكن است كمتر براي هر بازيگري پيش بيايد. به همين دليل نخستين بازيگري بودم كه با اين پروژه قرارداد بستم.»
ترسي از جنس قهوه تلخ
«نخستين بار قرار است در فضايي غير از تلويزيون و شبكه خانگي سريالي عرضه شود. من تجربه نخستينها را داشتهام، ترس و دلهرهاي كه سر «قهوه تلخ»وجود داشت اين جا هم هست اما در اين تيم آدمهايي وجود دارند كه ميتوان به تجربه و توانشان اتكا كرد.» اين جملهاي است كه برزو ارجمند روي آن تاكيد دارد و معتقد است به زودي سريالسازي در شبكه مجازي گسترش پيدا خواهد كرد. ارجمند اشارهاي به فيلمنامه «پيكسل» هم ميكند و آن را برگ برنده سريال ميداند: «در سينمايي كه همهچيز براساس واقعيت پيش ميرود و تو ميتواني سند و مدرك بياوري كه در فلان تاريخ و فلان مكان يك اتفاقي افتاده و براساس آن داستان پيش ميرود و خيال، فكر و روياپردازي از ساختههاي ما دور شده، حامد عنقا دقيقا دارد برعكس اين را انجام ميدهد و اين براي من خيلي جذاب است. من از اول هم مطمئن بودم «پيكسل»كار درست و حسابي ميشود. چون ايده درخشاني دارد. » طبق آخرين خبر تصويربرداري سريال «پيكسل» ادامه دارد و به زودي زمان پخش آن مشخص ميشود. سرنوشت سريالسازي در مديوم جديد چه خواهد بود؟
آدم خفه ميكنم!
ديگر بازيگري كه با او گفتوگو ميكنيم، نرگس محمدي است. او درباره همكارياش با پيكسل توضيح ميدهد: «در ابتداي پروژه فيلمنامه كاملي در اختيار نداشتيم، به همين دليل من فقط به حامد عنقا اعتماد كردم و او يك چارچوب اوليه را براي من تعريف كرد. اما حالا واقعا از ايشان ممنون هستم، چون يكي از متفاوتترين نقشهايي است كه تا به حال بازي كردم.» محمدي نقشي عجيب در اين سريال دارد كه طي آن دست به قتل ميزند! از او ميپرسيم چقدر نقشتان در «پيكسل» به روحياتتان نزديك است. از اين پرسش كه با چاشني طنز توام است خندهاش ميگيرد: «كارهايي مثل قتل، خفه كردن يك آدم ديگر و... كه اگر نرگس محمدي واقعي دهها بار بميرد و دوباره به دنيا بيايد در دنياي واقعي اين كارها را نميكند. اصولا كاراكتر عجيبي بود. تجربه كردن اين نقش براي من خيلي عزيز بود. » اين بازيگر ميگويد هميشه به ژانر معمايي علاقهمند بوده و در كنار فيلم ديدن دوست داشته اين ژانر را تجربه كند: «من هميشه به ژانر معمايي علاقه داشتم البته كه براي همه داستانهاي معمايي جذاب است. از كارهاي تاريخي كه بخواهم سوار اسب بشوم و در زمان خيلي قديم زندگي كنم خيلي خوشم نميآمد.» او كه مدتي پيش با «معماي شاه» روي آنتن شبكه يك بود جملهاي تكمله گفتههايش ميكند: «البته سريال معماي شاه كه تاريخي بود كار كردم، اما تاريخ معاصر بود و من دوستش داشتم.»
قاتل درون
جواد يحيوي كه در سالهاي اخير تمركزش را بر بازيگري گذاشته هم درباه پيكسل ميگويد: «فكر ميكنم ممكن است در هر يك از ما يك جواد قاتل زندگي كند، همانطور كه يك جواد قديس زندگي ميكند. اتفاقا بد نيست كه هر كدام از ما خودمان را در اين شرايط متصور شويم. من به اين فكر نكردم كه اين قصه ممكن است به نام من لطمه بزند و قصه خوشنامي براي جواد يحيوي نيست. اينكه خيلي از كارهايي كه در زندگي واقعي نكردهام، با فيس، لحن و ادبيات خودم دارم تجربه ميكنم و اين بسيار برايم لذت بخش است.»
روايت ديگر بازيگران
حميد گودرزي درباره حضورش در پيكسل اين طور ميگويد: «من به دليل حضور محمدحسين لطيفي و حامد عنقا به اين پروژه پيوستم و واقعا از همكاري دوباره با اين دو نفر بسيار راضي هستم. نقشم منفي نيست، انشاءالله كه خير است. آقاي لطيفي معتقدند كه همه ما اينجا منفي هستيم. در قصه همه نقش خودمان را بازي ميكنيم.» پوريا پورسرخ هم توضيح ميدهد: «در سريال پيكسل» شرايط كاملا فرق ميكند. ما به فهم و درك تماشاچي نيازمنديم. شايد هم براي اين است كه با اسمهاي خودمان بازي ميكنيم كه بيننده بتواند در هزار پيچ قصه بهتر ما را دنبال كند. ليلا اوتادي هم از اينكه در نخستين سريال تعاملي بازي كرده خوشحال است: «خيلي دوست دارم، همه مخاطبان در گروه مخاطبين شخص من باشند. هم در حوزه كارهاي هنري و هم در حوزه كارهاي تجاري. من هميشه در نخستينها شركت داشتم و حالا در پيكسل به عنوان نخستين سريال اينترنتي هم حضور دارم.» مهراوه شريفينيا هم ميگويد: «پيكسل هم مثل قلب يخي، قصه جالبي دارد و نميتوانيم حدس بزنيم كه چه اتفاقي قرار است بيفتد. اين براي من جالب بود البته كه همه نوشتههاي حامد عنقا براي من جذاب هستند. وقتي اسم حامد عنقا به ميان ميآيد يك نوع اعتماد هم همراه خودش ميآورد. از طرفي محمدحسين لطيفي و عنقا آنقدر همديگر را خوب ميشناسند و زبان همديگر را ميفهمند كه كار با آنها بسيار لذتبخش است.»
قهرمان را خودت انتخاب كن
در دنيايي كه هر روز شاهد ظهور نوعي از تكنولوژي هستيم، عجيب است اگر سريالسازي در ساختار كلاسيك باقي بماند. اين روزها گوشيهاي موبايل و مشتقاتش مهمترين ابزاري است كه دم دست مردم قرار دارد و كارهاي يوميهشان را با آن انجام ميدهند. پس چرا ابزاري براي عرضه سريال نباشد؟ حامد عنقا آن طور كه ميگويد چند سال به اين مساله فكر ميكرده كه چطور ميشود از گوشي موبايل به عنوان مديوم جديد ارايه سريال استفاده كند. او ميگويد براي رسيدن به اين ايده، ترجيح داده از ساختار كلاسيك سريالسازي عبور كند و نتيجه اينكه «پيكسل» فرمتي نو و متفاوت دارد. به اين ترتيب كه مخاطب خودش در تعيين سرنوشت قهرمان دخالت دارد. داستان قسمت اول كه تمام ميشود شما انتخاب ميكني كه داستان كداميك از دو قهرمان را پي بگيري. در قسمت بعد اتفاقات جديد رخ ميدهد و قهرماني تازه به داستان اضافه ميشود. در پايان باز هم بيننده دو گزينه براي ادامه قصه، پيش رو دارد و اين گونه تعامل شكل ميگيرد. قرار است جزييات تعامل مخاطبان با داستان «پيكسل» و قهرمانهايش در آستانه توزيع اطلاعرساني شود ولي كليت ماجرا همين است كه خوانديد. شايد ذهن شما هم با خواندن اين چند سطر به سمت گيمهايي رفته كه سرنوشت قهرمان را گيمر تعيين ميكند. (در دنياي گيم به اين گونه بازيها اصطلاحا «Interactive Drama» ميگويند) در زمينه سريالسازي چنين تجربهاي در جهان نمونه ندارد و «پيكسل» پيشگام است. پيچيدگياي كه بازيگران در طول مصاحبه به آن اشاره ميكردند به خاطر همين ساختار است. محمدحسين لطيفي ميگويد: «زماني كه طرح به من داده شد، گفتم اگر به من جدول سودوكو ميداديد راحتتر بود.» حامد عنقا به عنوان طراح داستان اما عقيده ديگري دارد: «به نظرم اين پيچيدگي زماني معني پيدا ميكند كه ميخواهيم يك چيزي را بسازيم. همه ما در هر مقطع سني و با هر موقعيتي، يك لپتاپ و موبايل هوشمند دستمان است كه به سادگي با آنها كار ميكنيم. اما در پشت اين، خالق اين وسيله و اپليكيشنهاي آن، بسيار كار سختي انجام داده. پيچيدگي ساخت و توليد نبايد مخاطب را درگير كند. اتفاقا همه سختياش براي ما در اين است كه همهچيز براي بيننده ساده و در دسترس باشد.»