نگاهي به فيلمهاي روز دوم جشنواره
از «شماره 17 سهيلا » تا «دعوتنامه»
ونداد الونديپور
منتقد سينما
سهيلاي خيابان 17؛ عاري از محافظهكاري
برخي مسائل در سينماي ايران به تابو بدل شده و با اينكه مبتلا به جامعه است، هيچگاه در هيچ فيلمي شاهد پرداختن به آنها نبوديم. فيلم «سهيلا خيابان 17» (ساخته محمود غفاري)، اما از فيلمهايي است كه به يكي از اين مسائل مهم پرداخته است؛ آن هم به شكلي صريح و عاري از محافظهكاري.
مساله بالا رفتن سن ازدواج خانمها و اثرات منفي رواني-غريزي كه اين امر بر آنها ميگذارد؛ همچنين، مساله بالا بودن نرخ طلاق و خانوادههاي متلاشي شده حاصل از آن. پرسوناژ اصلي فيلم (با بازي زهرا داوودنژاد)، زني 40 ساله است كه به يكي از مراكز همسريابي ميرود تا همسري مناسب پيدا كند؛ جايي كه امثال او كم نيستند. نماهاي فيلم اكثرا طولاني و پلان - سكانس هستند و حركات دوربين سهم مهمي در روايت داستان دارد؛ حركاتي كه در عين پويايي، گاهي حس رخوت به داستان ميدهند؛ رخوتي كه در روان شخصيت اصلي ريشه دوانده و او به دنبال فرار از آن است.
هدرومهاي بلند بر تنهايي او و ساير شخصيتهايي كه در فيلم ميبينيم، تاكيد ميكنند. فيلم، در كل اثري جذاب و ديدني است و بايد اميدوار بود در هنگام اكران عمومي (اگر مشكلي در اكران ايجاد نشود)، تيغ مميزي آن را
تار و مار نكند.
چراغهاي ناتمام؛ تناقض
فيلم چراغهاي ناتمام (ساخته مصطفي سلطاني) درباره نويسندهاي خسته و درمانده (با بازي مجيد صالحي) است كه سعي دارد سفارشي كار نكند زيرا آن را خلاف انسانيت ميداند. در اين ميان ناگهان مسير داستان عوض ميشود و به او پيشنهاد ميشود درباره گرداني كه همه نفرات آن شهيد شدهاند داستان بنويسد و او قبول ميكند. فيلم سپس از منظر پرسوناژ اصلي، به داستان عشقي يكي از نفرات گردان ميپردازد. داستان عشق زن و مردي جوان در يك روستا. مرد بعد از ازدواج، به جبهه ميرود و در گردان ذكر شده مستقر و در نهايت شهيد ميشود. به نظرم در اين فيلم يك تناقض عمده روي داده است: از يك طرف، فيلمساز افرادي را كه سفارشي كار ميكنند، به درستي، محكوم ميكند و از طرف ديگر، خود فيلمي سفارشي ميسازد!
در پايان بايد به بازي كوتاه اما بسيار اغراقآميز و اعصابخردكن آقاي داريوش ارجمند، كه پيشتر بازيهاي بعضا خوب يا بسيار خوبي از او ديده بوديم، اشاره كنم؛ بازيگري كه اگر آلوده سفارشكاري نميشد، ميتوانست سرنوشت بهتري
داشته باشد.
دعوتنامه؛ بازيهاي وحشتناك
فيلم دعوتنامه (ساخته مهرداد فريد)، فيلمنامهاي كليشهاي دارد كه البته كمي خلاقيت فرمي درباره آن صورت گرفته و ميتوانست يك فيلم معمولي سفارشي باشد؛ (البته در جاهاي معدودي اشارات خوبي دارد نظير اشاره به اختلاس سه هزار ميلياردي يا غيب شدن دكل نفتي) اما بازيهاي اكثر بازيگران مبتدي فيلم (و نه بازيگران حرفهاي) فاجعهآميز است و اساسا به فيلم ضربه زده است. درباره اين فيلم چيز بيشتري نمينويسم...