110 سال پس از تصويب اولين قانون مطبوعات
شفافيت را بازگردانيم
علي اكبر قاضيزاده
وقتي اولين قانون مطبوعات ايران در مجلس شوراي ملي تصويب شد، روزنامههاي آن دوران پرچم عزا برافراشتند و از تحديد شدن گفتند. حتي روزنامه «مساوات» به سردبيري محمد مساوات، يك ويژهنامه هشت صفحهاي براي اين اتفاق منتشر كرد و در هشت صفحه سرتاسر دشنام و توهين را روانه مجلس و نمايندگان كرد. واقعيت اين است كه در آن دوران، روزنامههاي ايران هيچ حد و مرز لفظي براي خود نداشتند و همه را از خود ميراندند. «حبلالمتين»، «صوراسرافيل» و... همزمان هم به شاه دشنام ميدادند، هم مجلسيون، هم زمينداران و اشراف و هم حتي نظاميان. هيچ دوست و آشنايي براي خود باقي نگذاشته بودند و درواقع فضاي آزاد شده توسط مشروطه را فضايي بيحد و حصر ميدانستند و همين شد كه اكثريت جامعه قدرتمند ايران در اولين ماهنگ، نخستين قانون مطبوعات را تصويب كرد تا مطبوعات، قانوني كنترل شود. رفتار روزنامهنگارها و حكومتيها در دورههاي بعدي هم همين بود؛ بعد از آمدن رضاشاه، فرار رضاشاه، ملي شدن صنعت نفت و... در هر دورهاي كه اندكي اسمي از آزادي و تغيير آمد، روزنامهنگاران دچار اشتباه تاريخي بزرگي شدند. آنها بدون درنظر گرفتن جامعه سنتي ايران و دستهاي پيدا و پنهان، از هر فرصتي براي قدمهاي بيپروا و ناگهاني استفاده كردند و همين شد كه از هفت يا هشت قانون مطبوعاتي كه ما داريم و در مجلس به تصويب رسيده، اكثريت اين قوانين همچنان با استخوانبندي همان قانون اوليه و با روحي محدودكننده تصويب شدند. تنها در دورهاي كوتاه و در سال 1330 و نخستوزيري مصدق، قانون مطبوعات تصويب شده اندكي به نفع روزنامهنگاران و رسانهها بود. اما بعد از اينهمه سال و با گذشت اينهمه اتفاق، اهالي مجلس، دولتمردان و حكومتداران بايد بدانند كه با كنترل رسانههاي رسمي براي رسيدن به توسعه با مشكلات اساسي روبهرو ميشويم. هرچقدر كه فضاي جامعه شفافتر، روشنتر و با اطلاعات تروتازه باشد، راههاي جلوگيري از فساد، كجروي و سوءاستفاده بسته ميشود. درواقع بايد بعد از اينهمه سال، تصويب قوانين مختلف، روح محدودكننده قانون مطبوعات اول را براي جامعه و دوراني كه بسيار بسيار تغيير كرده، حذف كنيم و امكاني براي شفافتر شدن محيط فراهم بياوريم.