ادامه از صفحه اول
ترس از ترسو خطاب شدن
زيرا آنان در صورت اجراي تصميم مشابه، خود را از امتيازاتي محروم ميكردند كه به ضررشان بود.
حال ممكن است بپرسيم كه آيا وزارت امور خارجه و مسوولان آن متوجه اين نكات نبودند؟ اگر نبودند، چرا و اگر بودند، پس چرا چنين تصميم نادرستي را اتخاذ كردند؟ پاسخ تحليلي بنده اين است كه آنان متوجه اين مسائل بودهاند و با وجود آنها چنين تصميمي را گرفتهاند.
به اين دليل كه ميترسند در داخل كشور از سوي برخي نيروها متهم به ترسو بودن شوند و لذا براي پرهيز از چنين اتهامي تن به تصميمي ميدهند كه ظاهرش نمايانگر نوعي شجاعت و قاطعيت است ولي در واقعيت ماجرا ريشه در همان ترس بيموردي دارد كه از برخي نيروهاي داخلي دارند. اين ترس مانع جدي در اتخاذ تصميمات درست و تامينكننده منافع ملي ميشود.
چند پرسش درباره سياستهاي شهرسازي در تهران
بدون پاسخ دادن به اين اتهام، نميتوان به هيچ مساله ديگري پرداخت. اين حد از تخلف در ساختمانسازي كه به طور معمول در چند منطقه محدود شهر (1، 2، 3 و 6) اتفاق ميافتد، بار سنگين بر خدمات شهري و حملونقل و نيز تامين امنيت آن از جمله امن بودن در برابر آتشسوزي وارد ميكند كه نمونه آن را هماكنون ميتوان در مناطق 1 و 3 تهران به روشني ديد.
اميدواريم كه شهرداري تهران با پاسخهاي دقيق و كامل به اين ادعاها گامي به سوي اعتمادسازي بردارد و اين پرسشها را نيز انگيزهشناسي نكنند، چون همه ما شهروند و ساكن تهران هستيم، طبيعي است كه نسبت به اين موارد حساس باشيم.