همدلي ملي؛ نياز ايران
مجتبي حسيني
الگوي انقلاب اسلامي هنوز بهترين و كارآمدترين الگو براي سياست ورزي است. وقتي امام خميني (ره) پرچم انقلاب را بر دوش گرفت تمامي مخالفان و منتقدان رژيم پهلوي تحت تاثير كاريزما و محبوبيت بينظير ايشان گرد او جمع شدند. چپ و راست، كارگر و روحاني و بازاري و دانشجو همان حرفي را ميزدند كه از گلوي خميني كبير بيرون ميآمد. همان وحدت كلمهاي كه امام تا واپسين روزهاي حيات بابركتش مدام تكرار ميكرد تا مبادا مردم و مسوولان چند دسته شوند و دشمن از اين تفرقه بهرهاش را ببرد. جريانهاي سياسي داخلي هم اگرچه گاهي فراموش ميكردند همه در يك كشتي نشستهاند اما كموبيش حرف پير و مرادشان را پيش چشم ميگذاشتند تا فراموششان نشود، اگر امروز جمهوري اسلامي تشكيل شده به مدد همان وحدت كلمه است. اين روزها در حالي به استقبال طليعه پيروزي ميرويم كه از ميان ياران صديق امام و رهبري معظم انقلاب، هاشميرفسنجاني هم راهي ديار باقي شده و يك جريان سياسي كه دغدغهاش اصلاح از درون با مشي معتدل و عاقلانه است بزرگترين پشتوانه درونحاكميتي خود را از دستداده است. اما اصلاحطلبان بسيار زودتر از آنچه تصور ميشد خود را بازيافته و تلاشهايشان را براي كاستن از خلأ سخت و ثقيل نبود هاشمي به كار گرفتند. ايام پيروزي انقلاب خاصه در سالهاي اخير هميشه با جرقههاي كوچكي همراه بود كه دم از لزوم وحدت ملي ميزد. امسال اما اين خواسته بدل به يك مطالبه جمعي از سوي نيروهاي سياسي جريان اصلاحات شد. آنها خيلي زود فهميدهاند كه كشتي انقلاب اگر قرار است راه به ساحل اميد ببرد جز با تدبير و تعامل با راهبر مدبرش حاصل نميشود. همين است كه از رهبر اصلاحات تا تئوريسينهايي نظير حميدرضا جلاييپور تاكيد بر نقش بيبديل رهبري معظم انقلاب در شكلگيري آشتي ملي دارند. اصلاحطلبان اميدوارند با پاسخي از سر مهر و دلسوزي مواجه شوند. پاسخي كه شايد نشانههايش براي نشانهشناسان سياست در ايران بروز كرده است. فراخوان حضور در راهپيمايي ملي 22 بهمن و اظهارات شفاف و صريح سيد محمد خاتمي ميگويد كه فصل تازهاي در راه است. فصلي كه در سرماي بهمن ماه ميتواند با بهار انقلاب آغاز شود و همه ياران خميني كبير را بار ديگر گرد هم آورد. چه آنكه امروز هيچ كسي نيست كه بر اين اعتقاد نباشد كه علل موجده انقلاب، علل مبقيه انقلاب است. اين همان چيزي است كه هم امام خميني و هم آيتالله خامنهاي در مقام رهبران ايران اسلامي بارها به آن تاكيد كردهاند. علل مبقيه انقلاب اسلامي همان چيزي است كه امام خميني بيش از ٣٥٦٥ بار تحت عنوان «همه» و «ملت» به آن اشاره كرده است. ٣٧ سال پيش ايرانيان نتيجه با هم بودن را چشيدند و توانستند خواست خود را بر رژيمي كه به اصالت مطالبات مردم توجهي نداشت، تحميل كنند. راهحل ساده است. كافي است تا رنگ واقعيت به مطالبات مردم پاشيده شود و ديدباني رهبري معظم انقلاب در عرصههاي مختلف سياسي، بينالملل، اقتصادي و اجتماعي به منصه ظهور برسد. بايدها و نيازهاي امروز ايران و ايراني هماني است كه رهبري نظام و رييس دولت ميگويند و دنبال ميكنند. در عرصه سياسي رفاقتهايي همچون رفاقتهاي ١٢ بهمن ١٣٥٧ بايد احيا شود و جاي تخاصمها و تنازعها را بگيرد. «انشقاق و انشعاب» بايد جاي خود را به «اتحاد و اتصال» بازيگران و مديران كشور دهد. قلوب و اذهان كارگزاران و سياستمداران امروز همچون ذهن و قلب مبارزان ديروز انقلاب بايد با هم باشد نه بر هم. «اقتصاد مقاومتي» و «تعامل اقتصادي با جهان» براي پيشبرد اهداف انقلاب اسلامي در عرصه بينالملل و چرخيدن چرخ زندگي مردم در داخل كه همانا به افزايش اعتماد مردم به حاكيمت منجر ميشود يك ضرورت غيرقابل انكار است. حالا در همين ايام فجر بزرگ ملت ايران و در اوج يخزدگي اقتصاد ملي، با توجه به ادراك مشتركي كه همه بازيگران سياسي و مديران ارشد كشور به آن رسيدهاند، ميشود طرحي نو درانداخت و رفاقتهاي ١٢ بهمن ١٣٥٧ را با وجود فقدان بسياري از اعضاي شوراي انقلاب همچون آيتالله هاشميرفسنجاني و آيتالله موسوي اردبيلي احيا كرد و چه كسي با بازتوليد رفاقتهاي انقلابيِ انقلابيون، همانهايي كه امروز اصلاحطلب و اصولگرا شدهاند و ميخواهند مطالبه رهبري و مردم را عملياتي كنند، مخالف است؟براي رسيدن به ساحل امن آرامش و عبور از پيچهاي تند و تيز مصايب و مشكلات كافي است سرها را به عقب برگرداند و سي و هشت سال شيرين و تلخي كه پشت سر گذرانده شده را يك بار با رمز برادري و سر منافع ملي مرور كرد. امروز همه از چپ و راست و ميانه ميتوانند با ديدباني و راهبري راهبردي ايشان همان راهي را بروند كه پيش از اين با بنيانگذار انقلاب رفتهاند. اين راه را مجدد ميشود رفت به شرط آنكه مهر و محبتهاي آسيب ديده گذشته انقلابيون رو به نقطه بهمن 57 بازگردانند. آشتي ملي پيش نياز همزباني و همدلي ملي براي عملياتي كردن اهداف نظام جمهوري اسلامي و منافع و مطالبات ملت ايران است.