محمد هاشمي:
هاشمي رفتار صدا و سيما را نقد ميكرد
گروه سياسي| با درگذشتش سوالهاي زيادي را بيجواب گذاشت؛ سوالهايي كه اكنون بسياري از خبرنگاران پاسخش را از نزديكانش جستوجو ميكنند. از وصيتنامه آيتالله تا نماز جمعهاي كه بعد از تير ماه 88 ترك گفته شد. بيشك هيچ كس به اندازه آيتالله هاشمي نميتوانست به اين سوالها پاسخ مبسوط و كامل دهد اما او در بسياري از مواقع سكوت را به گفتن ترجيح داد. محمد هاشمي، برادر كوچك آيتالله هاشمي در گفتوگويي كه با ايسنا داشته است از دلايل دفن آيتالله در حرم امام ميگويد و اينكه احتمال دارد آيتالله هاشمي وصيتنامهاي جديد هم داشته باشد. مهمترين جملات محمد هاشمي را در ادامه بخوانيد.
زماني كه بحث تدفين در قم هم مطرح بود، برخي مراجع پيغام دادند كه تهران براي ايشان مناسبتر است، چرا كه آيتالله هاشمي فقط يك روحاني نبود بلكه شخصيتي سياسي هم به شمار ميآمد و به همين دليل ممكن است وقتي نمايندگاني از كشورهاي خارجي ميآيند و ميخواهند اداي احترامي به مزار ايشان كنند، در حرم حضرت معصومه (س) اين كار با مشكلاتي همراه شود و انجام نشود، بنابراين در تهران، فضا از اين جهت مناسبتر به نظر ميرسد كه در نهايت اين موضوع مطرح شد و تصميم نهايي نيز با آقامحسن بود كه وصي آيتالله بودند و ايشان هم بعد از مشورت با خانواده و همسر حاجآقا، تهران را پذيرفتند.
آن شب كه به دنبال وصيتنامه ايشان ميگشتند، تنها يك برگ وصيتنامه پيدا كردند كه تاريخش نيز براي همان سال ۷۹ است كه ميخواستند آنژيوگرافي كنند و ظاهرا در پايان آن نيز گفتهاند كه اگر اجل مهلت دهد، اين وصيتنامه را تكميل ميكنم اما ما تكميلشده آن را نديديم. اين وصيتنامه فعلي هم در يك برگه «4 A» و به صورت دستنويس است.
احتمال هر چيزي را ميشود داد. ايشان كتابخانه بزرگي داشت كه كتابهاي زيادي در آن بود و حدود هفت يا هشت هزار جلد را در بر ميگرفت. بنابراين ميشود گفت كه ممكن است وصيتنامهاي نوشته باشند و جايي ميان كتابها گذاشته باشند كه ما هنوز فرصت نكردهايم تمامي كتابها را بگرديم.
آنچه مربوط به پلمب دفاتر مشاوران ايشان ميشود در مركز تحقيقات استراتژيك انجام شد كه يك طبقه از اين مركز در اختيار مشاورين حاج آقا و پسرشان آقا ياسر بوده است كه آن طبقه بعد از رحلت آقاي هاشمي توسط مديريت مركز پلمب شده و بعد نيز اعلام كردند كه باز ميكنيم تا بياييد و هر آنچه ميخواهيد، ببريد. بحث پلمب دفاتر را بيهوده بزرگ كردند. مشكلي درميان نبود. مسوول تيم حفاظت ايشان در مجمع هرگاه آيتالله از در دفترشان خارج ميشدند، برچسب پلمب روي در دفتر ميچسباندند و حتي فراتر از آن با سيم و قلع در را مهر و موم ميكردند.
آن چيزي كه من ميدانم اين است كه هاشمي جايگزيني ندارد كه بگوييم شخصي مشابه ايشان، پيدا و جايگزينش ميشود. تاثيراتي كه ممكن است درگذشت ايشان در فضاي سياسي و كلي كشور بگذارد از نظرگاههاي متفاوتي مطرح است. حتي بعضي از خارجيها هم مطرح كردهاند كه رفتن هاشمي باعث تكهتكهشدن نظام و سقوطش ميشود. آنها تا اين حد هم جلو رفتهاند. برخي نيز ميگويند هاشمي رفته است، جايش خالي است اما مشكلي پيش نميآيد، كه اميدواريم اينگونه باشد، چرا كه آقاي هاشمي براي اين نظام بسيار سرمايهگذاري كرده و همهچيزش را براي اين نظام، داده بود.
آيتالله هاشمي بحث تغيير قانون اساسي را به دفعات مطرح كرده بودند و اصل حرفشان اين بود كه قانون اساسي اين ظرفيت را در درون خود دارد كه تغيير كند و در زمان امام (ره) هم اين اتفاق افتاده است و اينگونه نيست كه چنين ظرفيتي در قانون اساسي وجود نداشته باشد و اگر روزي ضرورتي براي تغيير ايجاد شود، سازوكار آن فراهم است.
عمده حرفهاي ايشان همان بحث ظرفيت قانون اساسي بود، نه اينكه در حال حاضر بخواهيم قانون را تغيير بدهيم. در آن سخنراني آخر هم به مناسبت چهلم آيتالله موسوي اردبيلي صحبت كردند، چون بحث از خدمات آيتالله موسوي و اينكه يكي از پنج عضو اصلي شوراي انقلاب بود كه توسط امام (ره) تعيين شده بود و خدمات زيادي براي انقلاب داشت، بحث قانون اساسي هم پيش آمد و ايشان به اين موضوع كه قانون اساسي چنين ظرفيتي دارد اشاره كرد.
هيچوقت گله نميكردند. حاج آقا كوه صبر بود. صبر ميكرد و از كسي شكايتي نميكرد. ايشان به خاطر محكوميت فائزه و مهدي نميآمد معركهگيري كند و تشنج در جامعه ايجاد كند و گلهاي به آن معنا مطرح نميكرد.
شايد ما انتقاداتي مطرح ميكرديم اما اتفاقا ايشان همواره از كليت نظام دفاع ميكردند و ميگفتند ممكن است در عملكرد مشكلاتي وجود داشته باشد اما اجازه نميدادند عملكرد شخصي يا سازماني را به اصل نظام ارتباط بدهيم و هميشه از اصل كليت نظام، چه در جلوت و چه در خلوت دفاع ميكردند. ايشان ميگفتند در حال حاضر هم نظام جمهوري اسلامي ايران با ساختاري كه دارد بهترين نظام در دنيا است و ما تجربه اولمان از اين نظام است و سالهاي نخست شكلگيري آن را پشت سر گذاشتهايم. بايد به تدريج نواقصش را مطرح كنيم تا به عنوان يك نظام الگو در جهان مطرح شود.
ايشان از اصل نظام و ساختاري كه وجود دارد همواره دفاع ميكردند و اگر هم ما جايي نقدي ميكرديم، ميگفتند اين نقدِ عملكردي است. حتي ما وقتي ميگفتيم عملكرد جداي از ساختار نيست و ساختار است كه اين عملكرد را به وجود ميآورد، ايشان نميپذيرفتند. آيتالله هاشمي كسي بود كه خودش در برپايي اين نظام از خشت اول اين مبارزه تا روز پيروزي و بعد از آن در تمام اين دوران ۳۷ ساله به عنوان فردي موثر حضور داشت و به نوعي نظام را متعلق به خودش ميدانست و به عنوان يك دستاورد از آن حفاظت و حراست ميكرد و نسبت به آن تعصب داشت. من گاهي وجود تعصبات را در فرمايشات ايشان نسبت به نظام ميديدم.
بعضا از صدا و سيما نقد ميكردند؛ البته نه نسبت پوشش اخبار مربوط به خودشان. ايشان نسبت به خودشان هيچوقت خواستهاي از كسي نداشت و من در دوراني كه با ايشان بودم نديدم كه چه پيش و چه پس از انقلاب براي خودشان خواستهاي را مطرح كنند. ايشان شخصيتي بود كه استغناي فكري و توكل به خدا داشت و از كسي چيزي نميخواست. بنابراين نسبت به خودش هم گلهاي از صدا و سيما نداشت. اما برخي رفتارهاي صدا و سيما در زمينه تحريف تاريخ را نقد ميكرد و ميگفت زيبنده كشور ما نيست كه صدا و سيماي آن، اينگونه برخورد كند. ايشان نسبت به انحرافاتي كه صدا و سيما از ملي بودن پيدا ميكرد، انتقاداتي را مطرح ميكرد.
آقاي هاشمي در خصوص نماز جمعه كه نميرفتند يا نميگذاشتند كه بروند، يك زاويه نگاه داشت و جايگاه نماز جمعه در نظام را بالا ميدانست بنابراين حرمتشكني نسبت به آن را درست نميدانست. وقتي ما به ايشان ميگفتيم كه چرا نسبت به جريانهاي مردمي كه خواهان بازگشت شما به نماز جمعه هستند و از شما دعوت ميكنند به نماز جمعه برويد، عكسالعملي نشان نميدهيد، ميگفتند كه من براي جايگاه نماز جمعه حرمت قايل هستم و معتقدم نبايد اين حرمت شكسته شود، چرا كه نماز جمعه متعلق به نظام است. همين نگاه ايشان به جايگاه نماز جمعه نشان ميداد كه آيتالله تا چه اندازه به حفظ نظام علاقهمند است.
ايشان علاقهاي نداشت كه براي خودش كاري كند كه به جايگاه نماز جمعه در نظام لطمه وارد شود. در واقع به دليل برخوردي كه با نمازگزاران در آخرين نماز جمعهاي كه ايشان اقامه كرد، صورت گرفت و چهار نفر آمدند، شعاري دادند و توهيني كردند، آيتالله هاشمي اينها را توهين به خود تلقي نكرد بلكه توهين به جايگاه نماز جمعه تلقي ميكرد.
من در جريان اينكه دعوت ميشدند يا نه، نبودم اما بعضا برخي ميگفتند مشكلي براي حضور ايشان وجود ندارد، اما آقاي هاشمي به همان دلايلي كه گفتم، نماز جمعه نميرفتند و ميگفتند اگر ما بياييم و اين جايگاه را تضعيف كنيم و باعث شويم عدهاي حرمتش را بشكنند، ديگران چه خواهند كرد و ديگر چه چيزي باقي ميماند؟ البته درباره نماز جمعه هم بايد گفت كساني كه براي آن تصميم ميگيرند همگي صرفا مجري هستند، نه تصميمساز.