ادامه از صفحه اول
فرصتها را با رقابت كودكانه هدر ندهيم
هرچند بداخلاقيهايي در كشور وجود داشته و دارد و به خصوص اينكه فشارهاي سنگيني عليه دولت شكل گرفته و تخريبهايي كه عليه شخص آقاي رييسجمهور انجام ميگيرد مردم را عصباني كرده است و آنان از دست اين بداخلاقيها ناراحتند، اما تمامي جناحهاي سياسي بايد تلاش كنند تا به تاكيدات بزرگان كشور جامه عمل بپوشانند. تاكيدات سيد محمد خاتمي و بزرگان اصلاحات هم كه اين روزها روايت ميشود بيشتر به خاطر درك حساسيت مقطع كنوني كشور و انقلاب است. ما نبايد فرصتسوزي كرده و فرصتهايي كه ميتوانيم با همبستگي و همراهي براي كشور خلق كنيم در اين دايره تنگ بداخلاقيها يا رقابتهاي كودكانه هدر برود.
ريزگردها و بيتوجهي ما به مخاطرات
3- مقايسه ميان دو واقعه آتشسوزي پلاسكو و وضعيت آلودگي خوزستان بهتر از هر چيز ديگري به ما نشان ميدهد كه در نحوه برخوردمان با موضوعات و مخاطرات نه تنها جوگير ميشويم، بلكه اين نحوه برخورد به گونهاي است كه نميتوانيم اهميت اصلي اين بحران را براي موجوديتي به نام ايران و همه شهروندانش درك كنيم. البته قبول بايد كرد كه حل مشكل ريزگردها نيازمند مطالعات و اقدامات وسيعتري است ولي از هر نظر كه حساب كنيم اهميت آن و عوارض اجتماعي و سياسي و دربرگيري آن، صدها برابر حادثه پلاسكو است در حالي كه ميزان توجه رسمي به اين دو مساله مطلقا از چنين نسبتي تبعيت نميكند. ريزگردهاي خوزستان و ساير مناطق، حتي اگر يك رويداد كاملا طبيعي و غيرمرتبط با اقدامات انسان بود، باز هم جا داشت كه اقدامات موثرتر و همدلانهتري در مورد آن انجام شود. بنابراين كمتوجهي ما به موضوع تغييرات آب و هوايي يا مخاطرات اقليمي ريشه در بيتوجهي اجتماعي و فقدان انسجام اجتماعي ما دارد.
4- شايد مشكل اصلي اين است كه از چند جهت دچار نقص هستيم. اول اينكه نميدانيم وضعيت بحراني يعني چه؟ در واقع تعريف دقيقي از آن نداريم و ديگر اينكه بهطور دقيق نميدانيم مرجع تشخيص بروز اين وضع كيست؟ و بالاخره مديريت بحران به عهده چه نهاد و مرجعي است و اختياراتش چيست؟ بنابراين نه تنها بايد به اين چند پرسش پاسخ دقيق و روشني داد، بلكه بايد نگرش كلي خود را نسبت به مسائل و امور جاري كشور از جمله مسائل زيستمحيطي، آب و تغييرات آب و هوايي اصلاح كنيم و تا وقتي كه چنين اصلاحاتي انجام نشود بعيد است كه بتوانيم به نحو شايسته بر مخاطرات احتمالي پيشرو فايق آييم.