كتابي كه در شش ماهه گذشته به چاپ بيستم رسيده
«بيشعوري» همچنان مخاطب دارد
نازنين متيننيا
50 هزار نسخه چاپ شده و چاپ بيستم، سرنوشت تولد رسمي كتابي است كه از بهار امسال روي دكه كتابفروشيهاست. كتابي به نام «بيشعوري» كه تا پيش از بهار سال 93، در دسته كتابهاي بيمجوز بود و دستفروشها چاپ افست و بيكيفيت آن را با قيمت 9 هزار تومان ميفروختند يا لينك دانلود متن پيدياف آن دست به دست ميشد.
تا قبل از بهار 93، كسي از آمار فروش اين كتاب خبري نداشت، اما حالا نام «بيشعوري» در فهرست هفتگي كتابهاي پرفروش كتابفروشيهاست و به همان اندازه كه ممكن است كسي سراغ كتابهاي احمد شاملو و شفيعي كدكني و... را بگيرد، نام اين كتاب هم به زبان ميآيد. كتاب «بيشعوري»، نوشته خاوير كرمنت و ترجمه محمود فرجامي، كتابي است در حوزه روانشناسي كه با همين ركورد شش ماهه، همچنان در فهرست كتابهايي است كه بازار كتاب را رونق داده و احتمالا رقم فروشي بالاتر و نسخههايي بيشتر، احتمال ساده و راحتي براي آن است.
«نويسنده كتاب از مكانيسم دفاعي طنز استفاده كرده تا مخاطب را درگير كند. مكانسيمي كه خيلي خوب جواب داده و خواننده را راضي ميكند. در همان فصل اول هم تكليفش را روشن ميكند و با اتهام «بيشعوري» به خودش، راه را براي مخاطب ميبندد. همين است كه كتاب در همان قدم اول جذاب ميشود. اما بعد از اين جذابيت، همين مكانيسم، براي تمام آنهايي كه خواننده كتاب هستند، تبديل به يك مكانيسم فرافكن ميشود تا آنكه درباره «بيشعوري» ديگران ميخواند، خودش را از اين قاعده جدا كند و در حالي كه فكر ميكند«خب، اينكه با من نيست»، از به چالش كشيدن ديگران راضي شود». حامد محمدي كنگراني، روانپزشك اين جملات را درباره اشتياق اصلي خوانندگان و علاقهمندان «بيشعوري» ميگويد و از زاويه نگاهي علمي، اين ركورد فروش شش ماهه را بررسي ميكند.
كنگراني معتقد است كه مشكلات شخصيتي در دو دسته خودآگاه و ناخودآگاه قرار دارد و كتاب «بيشعوري» با يك عنوان كلي، همه اين اختلالات رواني را دربرميگيرد: « هميشه براي هر اختلالي، يك سودجويي و منفعتطلبي شخصي وجود دارد. مهمترين و بزرگترين مشكل اين اختلالات رواني هم آزار و آسيبي است كه به افراد ديگر و جامعه وارد ميشود.
«بيشعوري» در هر دو دسته خودآگاه و ناخودآگاه، كليت بزرگ همين آزار و آسيبرساني را دربرميگيرد و همين است كه براي خواننده خوشايند ميشود». اما فارغ از اين تحليلهاي علمي و كارشناسي، كتابفروشها و حتي ناشر كتاب، دليل ديگري را براي استقبال از اين كتاب عنوان ميكنند. آنها ميگويند كه به دليل ممنوعيت چندين و چند ساله كتاب، عطش خوانندگان براي داشتنش بيشتر شده؛ اتفاقي كه هرچند براي كتابفروشها خوشايند است، اما ناشر را به دردسر انداخته و باعث شده تا در گفتوگويي با يكي از خبرگزاريها، از دانلود كتاب شكايت كند.
مدير نشر تيسا، كمي بعد از انتشار رسمي اين كتاب مجبور شد كه توضيح دهد كتاب مجوز گرفته، در حد دو، سه كلمه حذفي دارد و از مخاطبان خواست تا به خاطر رسيدن به كتاب «بيشعوري»، فايل پيدياف آن را دانلود نكنند.
اما با تمام اينها، ركورد بيسابقه «بيشعوري» در كتابفروشيها اتفاق افتاده و اين روزها مخاطبان گسترده اين كتاب، از بحثها و مباني كلي آن براي مقايسه آدمها و مواردي كه در جامعه اطرافشان ميبينند، به خوبي استقبال ميكنند، اتفاقي كه كنگراني درباره آن ميگويد: «به همان اندازه كه كلمه بيشعوري، كلمه مندرآوردي براي آنهايي است كه اطرافيان خود را آزار ميدهند، در كتاب هم اين بيماري ساختگي است و پايه علمي ندارد. اما اين كتاب در مقايسه با كتابهاي روانشناسي كه در بازار كتاب است، تنها به اين دليل كه يك متخصص آن را نوشته، ارزش يكبار خواندن را دارد.
اما مخاطبي كه كتاب را ميخواند، بايد آگاه باشد كه در دام فرافكني نيفتد و خودش را جدا از تمام آنچه كتاب ميگويد، نبيند.
خودبرتربيني نشانهاي است كه در ميان مخاطبان آن و حتي يكجاهايي در نوشتار مترجم كتاب هم ديده ميشود. بيماري كه نويسنده كتاب سعي كرده با خودتخريبي و «بيشعور» خواندن خودش، در قدم اول آن را از بين ببرد».
به اين ترتيب ممنوعيت در گذشته، سوژه هيجانانگيز درباره آنچه ديگران دارند و ما نداريم و البته لحن طنز، سه عامل موفقيت كتابي است كه اينروزها بازار كتاب را در دست گرفته و احتمالا در آيندهاي نزديك به فروشهاي استثنايي كتابهاي عامهپسند حوزه روانشناسي و با عنوانهايي مثل «از حال خوب به حال بد»، «لطفا گوسفند نباشيد» و... نزديك ميشود.