توصيههاي يك جهانگرد براي بهتر سفر كردن
عرفان فكري
جهانگرد و فعال گردشگري
بسياري از مردم عادت دارند تا نام مسافرت و سفر ميآيد، ذهنشان به سمت شهرهاي شمالي كشور ميرود. اين در صورتي است كه ما در كشورمان نقاط بكر و جذابي داريم كه اگر شناخته شوند، ميتوانند تجربههاي جديدي را براي مسافران خلق كنند. به طور مثال اگر بخواهيم جايي را به عنوان يك مقصد جديد معرفي كنيم، كه در ايام نوروز هم آب و هواي مناسبي براي سفر دارد استان سيستان و بلوچستان است، كه اتفاقا امسال را هم به عنوان سال رونق گردشگري اين استان نامگذاري كردهاند. اين استان يكي از ناشناختهترين استانهاي ايران است. و پتانسيل فوقالعادهاي هم براي جذب گردشگر دارد. اگر بخواهيم چند جاذبه منحصر به فرد استان را نام ببريم، يكي از آنها تپههاي گِل فِشان است. اين تپهها يك پديده بسيار خاص و نادر طبيعي هستند كه به واسطه خروج گازهاي زير زميني يك عارضه طبيعي در منطقه ايجاد ميشود، اين گازها وقتي از زمين خارج ميشوند با خودشان گل بيرون ميآورند و به مرور مخروطي شبيه آتشفشان تشكيل ميدهند. جاذبه ديگري كه ميتوان در اين استان معرفي كرد ساحل رمين است، تنها نقطهاي كه در ساحل درياي عمان و خليج فارس ميشود در آن موجسواري كرد ساحل رمين در چابهار است. هيچ كدام از كشورهاي عربي اين امكان را ندارند، به دليل اينكه براي موج سواري، موج بايد به نوعي كنترل شده باشد، اما اين امكان در ساحل رمين وجود دارد. و جاذبههاي بسيار ديگري كه هنوز بكر هستند و بسياري از مردم از آنها خبر ندارند.
ارتقاي كيفيت سفر با رعايت قاعده 80 -20
برنامهريزي سفر موضوع بااهميتي است. ما قاعدهاي در برنامهريزي سفر داريم به نام قاعده 80 – 20، كه يكي از اصول مهم در گردشگري است. متاسفانه بسياري از كساني كه براي سفر برنامهريزي ميكنند نه از اين قاعده خبر دارند و نه آن را رعايت ميكنند. اين قاعده ميگويد 80 درصد وقت و زمان و انرژي را بايد قبل از سفر صرف كرد. با افرادي كه به مقصد مورد نظر سفر كردهاند مشورت كرد و اطلاعات كسب كرد و حتي با محليها تماس گرفت و اطلاعات دقيقتري به دست آورد. يكي از مهمترين منابع براي پيدا كردن جاذبههاي خاص و ديدني و بكر، مردم محلي هستند و يكي از مهمترين خصوصياتي كه مردم محلي ايران دارند، اين است كه مهمان نوازند. خيلي راحت ميتوان از مردم محلي در مورد اماكن ديدني و جذاب محل زندگيشان پرسيد. از اين خصوصيت خوب ايرانيها يعني مهمان نوازي ميشود بهترين و بيشترين استفاده را برد. مردم محلي در بيشتر اوقات جاهايي را به شما معرفي ميكنند كه هيچ منبعي اطلاعاتي در مورد آن به شما نميدهد، نه اينترنت و نه اطلاعاتي كه سازمان ميراث فرهنگي به گردشگران ميدهد، اطلاعاتي را كه ميتوانيد از مردم بگيريد را به شما نميدهند. ما اگر تحقيق كنيم و در مورد مقصد سفرمان پرس و جو كنيم، كيفيت سفرمان بالاتر ميرود. من اين روش را سالها براي سفرهايم استفاده كردهام و هنوز هم وقتي ميخواهم به منطقهاي سفر كنم يا مصاحبه تلويزيوني دارم با محليهاي منطقه صحبت ميكنم و به اطلاعات آنها استناد ميكنم. آشنايي با آداب و رسوم محلي هم يكي از مواردي است كه در گردشگري مغفول مانده است. مثلا براي سفر به استان سيستان و بلوچستان كه استان وسيعي است و فاصله مقاصد و جاذبهها از هم زياد است، بايد مسير طراحي كرد و مدت زماني كه براي ديدن اين منطقه نياز است را تخمين زد. به اين ترتيب ميتوان از جاذبههاي مسير هم استفاده كرد. به طور مثال مسير استان خوزستان تا سيستان و بلوچستان جذابيتهاي خاص خود را دارد، و ميتواند يك مسير نوروزي بينظير باشد، به دليل اينكه در يك خط جغرافيايي و كنار يك ساحل حركت ميكنيد، اما هزاران فرهنگ و آداب و رسوم مختلف را مشاهده ميكنيد.
غذاهاي محلي، مردم محلي و پوشش و شغل اين مردم هر كدام جاذبه جداگانهاي است كه در سفر بايد به آن پرداخت. يكي از ضعفهايي كه در فرهنگ سفر ما در ايران وجود دارد اين است كه ابعاد مختلف سفر شناخته شده نيست، ميراث معنوي شناخته شده نيست. يكي از بزرگترين جاذبههايي كه در گردشگري وجود دارد، ارتباط با محليهاست. تمام جهانگردهاي حرفهاي آنقدر در هتلهاي مختلف اقامت داشتهاند كه ديگر خسته شدهاند و دنبال اين هستند كه تجربه زندگي با مردم محلي را داشته باشند. اما در ايران مسوولان همه به فكر ساختن هتلها و رستورانهاي شيك هستند. يكي از بزرگترين معضلاتي كه ما با آن سر و كار داريم اين است كه حتي افرادي كه در روستاها اقامتگاه ميسازند، المانهاي محلي آن روستا را ناديده ميگيرند و به جاي آن از المانهاي لوكسي استفاده ميكنند كه هيچ همخواني با فضاي آن روستا ندارد. مثلا اقامتگاهي كه در روستايي ساخته ميشود كه تمام فضاي آن كاهگل و خاك است را با كاشي و سراميك تزيين ميكنند، اين اصلا استاندارد جهاني ندارد. در دنيا تمام اقامتگاههاي محلي تمام تلاششان را ميكنند كه زمينه تجربه زندگي محلي را براي گردشگران فراهم كنند.
در كشور ما متاسفانه دولت حمايت كافي از اقامتگاههاي بومگردي ندارد، براي اين اقامتگاهها بايد فرهنگسازي صورت بگيرد تا مردم با اين فضاها آشنا شوند. گردشگري ما در حال حاضر به نقطهاي رسيده است كه اهل سفر به دنبال مقصد جديد و تجربه جديد هستند. يكي ديگر از نكات اين است كه اقامتگاههاي بومگردي يكي از بهترين راهحلهاست براي اينكه گردشگري عموميتر شود، به دليل اينكه در اين اقامتگاهها هزينه اقامت پايين ميآيد. بيشترين هزينهاي كه براي سفر در نظر گرفته ميشود هزينه اقامت است، بعد از ان هزينه حمل و نقل است و بعد هزينه خورد و خوراك، اين سه مورد عمدهترين هزينههاي سفر را به خود اختصاص ميدهند. خوشبختانه چند سالي است كه تعداد اقامتگاههاي بومگردي در حال افزايش است و همين موضوع نشان از يك رشد فكري ميان مردم براي گردشگري حرفهايتر دارد.
يكي از مهمترين نكاتي كه در حال حاضر براي همه افرادي كه ميخواهند در صنعت گردشگري مشغول به كار شوند استفاده از قابليتهاي دنياي مجازي است. براي جذب گردشگر به يك منطقه هر كسي به هر نوعي در حال ارايه سرويسي به گردشگران است از يك بقالي در يك روستا تا راهنماي گردشگري محلي و مدير يك رستوران تا كسي كه صنايع دستي توليد ميكند بايد با توجه به بستر فوقالعادهاي كه در دنياي مجازي وجود دارد خدماتشان را معرفي كنند. اما متاسفانه دنياي مجازي براي ما صرفا محلي است براي سرگرمي، در حالي كه در دنيا از اين بستر براي بيزينسهاي كلان حرفهاي استفاده ميكنند. گوشيهاي تلفن همراه ما مثل يك هواپيماي جت هستند كه ما به عنوان كالسكه به استفاده سطحي از آن اكتفا ميكنيم. كافيست مردم محلي با دوربين گوشي هوشمند از منطقهاي كه در آن زندگي ميكنند جاذبههاي معنوي و طبيعي و تاريخي و فرهنگي را در قالب يك كليپ در اينترنت منتشر كنند، همين ميتواند افراد بسياري را جذب كند، نبايد هميشه منتظر اقدام دولت بود. افراد محلي هم ميتوانند اقدامات موثري انجام دهند.