گزارش «اعتماد» از آرايش سياسي انتخابات 96
رقيب روحاني از مشهد آمد
مجتبي حسيني
معادله انتخابات رياستجمهوري با اعلام كانديداتوري سيد ابراهيم رييسي، توليت آستان قدس رضوي تكميل شد. يك سوي اين معادله دو ضلعي حسن روحاني با حمايت و پشتوانه اصلاحطلبان و اعتدالگرايان است و سوي ديگرش جناح راست و سيد ابراهيم رييسي. جداي از اين دو ضلع اصلي، بازي انتخابات با وجود اعلام انصراف اوليه محمدباقر قاليباف و پرويز فتاح چند كانديداي ديگر اصولگرا هم دارد. سعيد جليلي، سيد مصطفي ميرسليم، مهرداد بذرپاش، عليرضا زاكاني و حميد بقايي افرادي هستند كه با «نه» به جمنا؛ مكانيزم جديد اصولگرايان پاشنه كفشهايشان را براي ورود به انتخابات بالا كشيدهاند. هرچند ثبت نام اين افراد در انتخابات محتمل است اما با توجه به موقعيت و وضعيت سياسي- اجتماعي جناح راست، در فرآيند احراز صلاحيتها رخداد هر اتفاقي هم براي اين متقاضيان اصولگراي رياستجمهوري هم محتمل به نظر ميآيد. بر اساس صورت وضعيت فعلي و متغيرهاي موثر آشكار و پنهان در ميدان سياست ايران نيم نگاهي به اهميت مشدد انتخابات 96 براي جناحها، گروهها و بازيگران سياسي ضرورت دارد.
هرچند براي رسيدن به ادراكي دقيق از چرايي اين اهميت، كالبدشكافي وضعيت و موقعيت جناحها، آناليز اهداف و مقاصد قوه عاقله جريانها به همراه بازخواني نقاط ضعف و قدرت اجتماعي-سياسي آمران و عاملان بازي بزرگ و تحليل داشتهها و نداشتههاي آنان نياز است:
يكم/اهميت انتخابات 96 از منظر جناحين
الف) اصولگرايان: جناح راست بيش از يك دهه نتوانسته كانديداي منتخب خود را پيروز انتخابات رياستجمهوري ببيند. هرچند محمود احمدينژاد به جهت گفتمان سياسي از دل اردوگاه اصولگرايان توانست فرمان ماشين دولت را در اختيار بگيرد اما از همان ابتدا نشان داد كه به دنبال ايفاي نقش جريان سوم سياسي در ايران است. همراهي اصولگرايان با وي بيترديد چيزي بيش از نمايش پيروزي در دو انتخابات 84 و 88 نبود. در انتخابات 92 و با اعلام برائتهاي دقيقه نودي از احمدينژاد و محدود بودن اصلاحطلبان بر اين گمان بودند كه در رقابت درون جناحيشان يك نفر رييسجمهور خواهد شد. اما مهندسي آيتالله هاشمي و ايفاي نقش سيد اصلاحات و كنارهگيري محمدرضا عارف، نقشههاي راستگرايان را نقش برآب كرد و حسن روحاني به رياست دولت رسيد. ورود روحاني به پاستور گره جديدي بر كلاف در هم تنيده اصولگرايان زد. امكانات و اختيارات قدرت از جناح راست دورتر شد و مديران اين جناح را با بحران هويتي –گفتماني جديدي مواجه ساخت. از سوي ديگر تب بالكانيزاسيون بر پيكر اصولگرايي افتاد تا جايي كه انشعابهاي جديدي كه منبعث شده از تضاد اهداف و تجادل منافع ميان گروههاي اصولگرا بود شكل گرفت. همزمان كاهش ضريب محبوبيت اجتماعي در كنار عدم بازسازي گفتماني گريبان جناح راست را گرفت تا برخي از بازيگران اصلي اين جناح سياسي اعم از محسن رضايي، مرتضي نبوي و اميرمحبيان نسبت به وقوع بحران در جريان اصولگرايي بر صور هشدار بدمند. مقابله با اقدامات دولت و حمله به دستاوردهاي روحاني براي فرار از اين وضعيت سخت همزمان هم استراتژي اصولگرايان شد و هم تاكتيك آنان. هدفگيري برجام، ركود، تورم، اشتغال و... از جمله مسائلي بود كه به عنوان هدف جهت ناراضيسازي عمومي از دولت روحاني توسط اصولگرايان نشانه گرفته شد و بيترديد از امروز تا ايام تبليغات انتخابات تشديد خواهد شد. هرچند هنوز مشخص نيست در كنار سيد ابراهيم رييسي به عنوان كانديداي اصلي جناح راست. چه كساني به عنوان كانديداي پوششي جهت نقد روحاني در مناظرات انتخاباتي قرار خواهند گرفت اما اظهرمن الشمس است كه اصولگرايان از نا موفقيتهاي پي در پي و دور بودن از قدرت و ابزار قدرت آزرده خاطرند و با سيد ابراهيم رييسي اهداف بلندي را دنبال ميكنند كه يكي از آنها جبران شكستهاي گذشته و جداكردن دست روحاني از فرمان ماشين دولت است. از همينرو انتخابات رياستجمهوري براي راستكيشان سياسي ايران فراتر از انتخابات و انتخاب يك رييسجمهور بوده و به نوعي اعاده حيثيت سياسي آنان است.
ب) اصلاحطلبان: هدف اصلاحطلبان از سياست ورزي و انتخابات افراطزدايي و خانهنشين كردن گفتمان پوپوليستي-راديكاليستي از ميدان قدرت و سياست، بالابردن ضريب عقلانيت در مديريت اجرايي كشور، قانونمند كردن امورات جاري كشور، بالابردن آگاهيهاي اجتماعي، تامين منافع ملي، كمك به امنيت ملي با رفع نارضايتيهاي عمومي و... است. رفرميستهاي ايران با تحليل دقيق از مديريت كشور در سالهاي 84 تا 92 بر اين اعتقادند كه با توجه به پتانسيل نيروي انساني و منابع اصلي مولد ثروت در كشور، ايران و ايراني در صورت دور بودن از فضاي هيجاني و مديريتهاي سليقهاي غيرقانوني و با دست فرمان اعتدالگرايي ميتواند به سمت اصلاحات و توسعه جهش كند. اصلاحطلبان با توجه به وضعيت سياسي موجودشان به دنبال آن هستند تا حسن روحاني به عنوان رييسجمهور مستقر در انتخابات رياستجمهوري آتي رييسجمهور باقي بماند. چه آنكه اهداف و مطالبات روحاني و اصلاحطلبان داراي اشتراكات فراواني است. اصلاحطلبان با تحليل شرايط بينالمللي و جايگاه ايران معتقدند تغيير گفتمان خارجي ايران ميتواند منجر به هزينههاي دردسرسازي در حوزه امنيت ملي و منافع ملي شود. از همين منظر به تثبيت موقعيت روحاني در دولت اعتقاد دارند.
ج) احمدينژاديها: رييس دولتهاي نهم و دهم هرچند با توصيه سلبي رهبري براي ورود به انتخابات رياستجمهوري مواجه شد اما محمود احمدينژاد و جريان تحت مديريت وي گويا دنبال ايفاي نقش خود به بهترين وجه ممكن هستند. انتخاب حميدرضا بقايي از سوي احمدينژاد و موضعگيريهايي شبه اپوزوسيونيستي از سوي وي ميتواند نمايهاي از اين مساله باشد كه اين جريان سهم القدر خود از آينده سياسي ايران را با به نمايش گذاشتن و تهديد مطالبه ميكند. هرچند بسياري از تحليلگران سياسي معتقدند كه كانديداي جريان احمدينژاد قابليت عبور از فيلتر شوراي نگهبان را ندارد اما با توجه به موضعگيريهاي محمود احمدينژاد و اسفنديار رحيم مشايي ميشود احتمالات ديگري را هم در نظر گرفت. هر چه هست حضور جريان احمدينژاد در انتخابات رياستجمهوري تنور انتخابات را گرمتر خواهد كرد.
دوم/ اقطاب انتخابات، فرصتها و تهديدها
1- حسن روحاني: رييسجمهور مستقر، كارنامه سياسي-مديريتي معتبر، متبحر در مناظره محترمانه، تحتالحمايه اصلاحطلبان و اعتدال گرايان و طرفداران مرحوم آيتالله هاشميرفسنجاني، در اختيار داشتن گزارشهاي دقيق از وضعيت كشور، آشنا به مديريت، مقبول دولتها و قدرتهاي جهاني از جمله اروپا و روسيه، موفق در تحقق وعدههاي انتخاباتي همچون برجام و كنترل تورم و... از جمله مزيتهاي نسبي او نسبت به ديگر رقيبان انتخاباتي وي است. البته ركود، اشتغال، منفعل در پرونده محصوران، وضعيت حقوق بازنشستگان، يارانهها، مسكن و... از نقاط ضعف حسن روحاني به شمار ميآيد كه مورد توجه جدي افكار عمومي است و بيترديد از سوي كانديداهاي جريان اصولگرا در اين حوزهها مورد نقد جدي قرار خواهد گرفت.
2- سيد ابراهيم رييسي: مشهور نبودن در بين افكار عمومي، نداشتن سابقه اجرايي و مديريتي كلان كشور، كارنامه قضايي از منظر افكار عمومي، جامعالحمايه نبودن از سوي همه گروههاي اصولگرا، ناشناخته بودن گفتمان سياسي-اجتماعي و... از جمله مصايب و مشكلات داماد آيتالله سيداحمد علمالهدي امام جمعه مشهد در انتخابات رياستجمهوري خواهد بود. البته دريافت حكم از رهبري انقلاب، جوان بودن، نبود ابهام و ايهام در زندگي شخصي وي، سليمالنفس بودن و... از نقاط شاخص سيدابراهيم رييسي محسوب ميشود.
3- ديگر كانديداها: حزب موتلفه با معرفي سيد مصطفي ميرسليم براي نخستين بار از دايره وحدت انتخاباتي اصولگرايان خارج شد تا از فرصت مناظرههاي انتخاباتي براي معرفي خود به افكار عمومي و يارگيري اجتماعي بهره ببردحزب موتلفه با اين راهبرد به دنبال كسب راياي حتي حداقلي براي بالابردن ضريب قدرت خود در مذاكرات درون جناحي اصولگرايان خواهد بود. از سوي ديگر محتمل است از ميان عليرضا زاكاني و مهرداد بذرپاش يك نفر مجوز حضور در انتخابات را به عنوان كانديداي كمكي به سيدابراهيم رييسي جهت مناظره با حسن روحاني بگيرد. چه آنكه پتانسيلهاي روحاني به دليل آشنايي بيشتر با امور اجرايي بالاتر از رييسي است و يكي از اين دو نفر به ويژه در حوزه برجام ميتواند ياريرسان كانديداي اصلي جناح راست باشد. سعيد جليلي پس از حمايت آيتالله مصباحيزدي از سيد ابراهيم رييسي در تلاش است تا پايگاه اجتماعي جريان انقلابي كشور را نمايندگي كند. كانديداتوري جليلي بيش از آنكه به نفع اصولگرايان و سيد ابراهيم رييسي باشد به ضرر آنها خواهد بود چرا كه فضاي پيش از انتخابات رياستجمهوري 92 را براي افكار عمومي زنده خواهد كرد.
با نيم نگاهي به وضعيت فوق به نظر ميآيد انتخابات 96 براي جناحين سياسي كشور هم سخت است هم سهل. براي روحاني، اصلاحطلبان و اعتداليون سهل است به جهت آنكه روحاني رييسجمهور مستقر است و منطبق با سنوات گذشته روساي جمهور در ايران هرگز تك دورهاي نشدهاند. اما از سوي ديگر سخت است چرا كه كانديداتوري سيدابراهيم رييسي اين قاضي نام آشنا پيامي جز اين ندارد كه روحاني براي ماندن در پاستور به ذخيره راي بيشتري از آنچه در حال حاضر در سبد راي خود دارد محتاج است.
بازي بزرگ 96 براي اصولگرايان و سيدابراهيم رييسي همچنين وضعيتي دارد. گرفتن كليد پاستور نياز به نارضايتي حداكثري اجتماعي از رييسجمهور مستقر دارد كه در حال حاضر روحاني گرفتار اين معضل نيست. اما در عين حال عوامل مختلفي در جناح راست ميتواند شرايط سخت اصولگرايان را به ساحات سهل آنان بدل كند.
انتخابات 96 بيترديد از سوي راستگرايان سياسي ايران به قضاوت عمومي عملكرد روحاني در حوزههاي مختلف از جمله برجام و مسائل اقتصادي تبديل خواهد شد. شايد ماموريت نقد فني و تبليغات رواني ضد روحاني در مناظرههاي انتخاباتي به دو كانديداي كمكي واگذار شود تا همزمان اين دو كانديدا بتوانند تمركز روحاني را برهم زنند و موج ريزش راي او را بسازند و همزمان ماموريت ايجابي به نمايش گذاشتن چهرهاي محترم و مردم دوست را كانديداي اصلي ايفا خواهد كرد. جداي از همه اين تفاسير و سناريوها بايد به انتظار نشست و ديد چه كسي ميآيد و چه كسي نميآيد كه رخداد هر اتفاق و واقعهاي در ساحات انتخاباتي ايران محتمل و ممكن است.