فلامينگوها به درياچه اروميه باز خواهند گشت
فراهم احمدزاده٭
اكوسيستمهاي طبيعي كه طي ميليونها سال فرآيندهاي مختلف و پيچيده به وجود آمدهاند، همانطور كه به آساني به وجود نيامدهاند به آساني هم از بين نميروند و حتي شكنندهترين و آسيبپذيرترين آنها هم براي بقا مبارزه ميكنند. امروزه در حالي كه عزم همگاني بر احياي درياچه اروميه جزم شده است صحبت از مرگ و پايان درياچه، حرفي بيهوده و باطل است. درياچه اروميه هم از اين قاعده مستثني نيست. درياچه زنده است و نفس ميكشد اما بايد پذيرفت اروميه شرايط سخت و طاقتفرسايي را پشت سر ميگذارد. زياده خواهي بشر و قهر طبيعت، سخت تنش را لرزانده آنگونه كه دامن نمناك خويش را جمع كرده، اما هنوز زنده است و بازخواهد گشت كه اين بازگشت هم كم هزينه و صد البته نشدني نخواهد بود. يقينا اين درياچه زيبا دوباره ميزبان فلامينگوها خواهد شد.
اما وجود بيش از 60 سد احداث شده يا در دست احداث در حوضه آبريز آن، حفر چاههاي قانوني و غيرقانوني بيش از اندازه و اضافه برداشت از آنها، انحراف آبهاي وارد شده به درياچه جهت مصارف كشاورزي، احداث پل ميان گذر شهيد كلانتري كه با گذر از وسط درياچه آن را به دو قسمت شمالي و جنوبي تقسيم كرده، تغيير نوع باغداري و كشاورزي، تغيير الگوي كشت و همچنين كاهش نزولات جوي كه البته كل كشور و منطقه خاورميانه را تحت تاثير خود قرار داده است، ازجمله دلايلي است كه براي اضمحلال اين درياچه كم نظير ذكر ميشود. اما ردپاي انسان مثل هميشه از همه تيرهتر است. انجام پروژههاي عمراني و توسعهاي به بهانه توجيه اقتصادي و ايجاد اشتغال و اموري از اين دست همواره تهديدي براي طبيعت كشور به شمار رفته و ميرود و نتيجه آن هم ميشود تبديل يك درياچه ارزشمند و سرشار از زندگي به شورهزار.
ضعف ارزيابيهاي زيستمحيطي، برخوردار نبودن اين ارزيابيها از استانداردهاي بينالمللي، عدم نظارت كافي سازمان محيط زيست بر انجام آنها و همچنين فقدان ديدگاه حفاظتي و اكولوژيكي در بين مديران و مسوولان، اينگونه پروژهها را در نهايت تبديل به عامل بزرگ بروز چنين فجايع زيست محيطي ميكند كه پس از اتفاق افتادن مجبور به پرداخت هزينههايي به مراتب بيشتر از هزينههاي احداث يا سود برآورد شده آنها براي بازسازي و احياي اثرات تخريبيشان ميكند و گاهي نيز با هيچ هزينهاي نميتوان خسارت را جبران كرد.
اينك درياچه اروميه همانند فرد مبتلا به سرطان بدخيم نيازمند شيمي درماني يا پرتو درماني است كه علاوه بر بافتهاي آلوده بافتهاي سالم را هم از بين ميبرد؛ نجات آن هم هزينههايي دارد كه بايد پرداخت كنيم. گريزي هم نيست. مجبور هستيم باور كنيم و متقاعد شويم كه درياچه برميگردد. اما زمان لازم دارد تا خود را بازيابي كند. فراموش نكنيم كه اين بيماري يك شبه به وجود نيامده است كه يك روزه هم حل شود. بيشك زمان احيا طولانيتر از زمان اضمحلال خواهد بود چون هميشه سرعت تخريت اكوسيستم از سرعت بازسازي آن بيشتر است. اين اصل مهم اكولوژيكي را فراموش نكنيم كه تغييرات در اكوسيستمها تدريجي است. تغيير در اجزاي سيستمهاي اكولوژيكي شايد عملكرد آن را مختل كند اما اين به معناي مرگ و پايان نيست تنها زمانيكه انسان پي به نتايج زيانبار دخالتهاي خود برده و به شيوه درست اقدام به جبران كند، ميتواند در كنار توان بالقوه بازيابي طبيعت عامل موثري در رفع اين آثار زيانبار و بازگشت زندگي دوباره به اكوسيستم كمنظيري چون درياچه اروميه باشد.
جاي بسي خوشحالي دارد همانند آنچه امروز در مورد آشوراده، جاده ابر، ... ميگذرد درياچه اروميه هم به انزوا نرفت و مردم و دولت را در كنار خود ديد و همدرد خود يافت. هرچند دير، اما همه متوجه فاجعه شدند و بيماري را جدي گرفتند. مهم است بدانيم كه نجات درياچه به تنهايي از توان دولت و گروه احيا خارج است و رسيدن به اين مهم همدلي و همراهي مردم، به خصوص سازمانهاي مردمنهاد واقعي و دلسوز را ميخواهد تا با اجراي طرحهاي احياي اكولوژيكي، اكوسيستم به مرور زمان خود را بازسازي كند. اين بدان معناست كه «درياچه، راه نجات فوري ندارد».
همانطور كه اشاره شد درياچه اروميه يك بيواكوسيستم طبيعي و ويژه است نه يك سد بتني كه آب را رها كنيم تا مخزن آن پر شود و هر زمان كه آب بازگشت، بگوييم درياچه زنده شد يا با يك بارش ناگهاني فكر كنيم نيازي به راههاي درماني ديگر نيست. بديهي است كه ناديده گرفتن اين مهم كه درياچه اروميه هم داراي همه شرايط و قواعد يك اكوسيستم زنده و پوياست، سبب نابودي آن خواهد شد. بنابراين نبايد به بهانه نجات فوري درياچه اجازه داد تا گروهي به خاطر سود و منافع شخصي خود دست به اقدامات نابخردانهاي همانند انتقال آب بين حوضهاي بزنند. اين پيشنهاد، خطرناك است؛ پيشنهادي كه شايد روزي باعث شود كارگروهي هم براي احيا درياچه خزر ايجاد شود يا تبعات سياسي-منطقهاي براي ما به دنبال داشته باشد. كارشناسان پيشاپيش با دلايل عملي كافي نسبت به خطرات و عواقب اين اقدام هشدار دادهاند همانگونه كه در مورد درياچه اروميه هم هشدار داده بودند اما هشدارشان جدي گرفته نشد. اين تفكرات نه تنها اجازه بازگشت به زندگي را به درياچه نميدهد بلكه مشكل ديگري هم به مشكلات موجود اضافه خواهد كرد. آموزش اصلاح الگوي مصرف آب به ويژه در زمينه كشاورزي از روش سنتي غرق آبي به مكانيزاسيون قطرهاي كه بيشترين اتلاف آب در اين بخش است، ايجاد مشاغل مناسب براي مردم منطقه البته بدون تخريب در جاي ديگر، كمك دولت به كشاورزان البته آن هم با پرداخت تسهيلات بلاعوض و نه وامهاي كمرشكن، بهجاي آفرينش مشكلي ديگر ميتواند كارگشا باشد.
٭عضو هيات علمي پژوهشكده علوم محيطي دانشگاه شهيد بهشتي