نظرخواهي
گروه سياسي| حسن روحاني در سخنان ديروز خود باز هم از منتقدان دولت انتقاد داشت. روحاني با بيان اينكه معني انتقاد هو كردن، تهمت و تخريب نيست، گفت: انتقاد يعني راه را بهتر نشان دادن و به نام انتقاد و حزب و جناح و تخريب كردن ضربه زدن به منافع ملي است. در حالي كه جناح ذيل منافع ملي و مصلحت ملي تعريف ميشود. در همين رابطه و با طرح اين سوال كه چقدر به رييسجمهور حق ميدهيد و چقدر انتقادات را درست ميدانيد و حمايت از تيم مذاكرهكننده چقدر ميتواند موثر باشد، ديدگاه دو چهره سياسي را جويا شدهايم كه در ادامه ميآيد:
نياز به دفاع همه جانبه
مرتضي حاجي
حمله به تيم مذاكرهكننده هستهاي شكلي همهجانبه به خود گرفته و اين حمله همهجانبه نياز به دفاعي همهجانبه هم دارد. مشخصا براي دفاع از تيم هستهاي كشورمان شخص رييسجمهور بايد در ابتداي صف قرار بگيرد. چه آنكه او بوده كه افرادي را براي چنين ماموريتي انتخاب كرده و نهايتا بار مذاكرات را بر دوش آنها گذاشته است. از جنبه ديگر دفاع تمامقد از مذاكرهكنندگان هستهاي تصوير پشتيباني همهجانبه دولت از مذاكرات را در چشم طرفهاي بينالمللي ايران روشنتر ميكند. در بيان لزوم دفاع از تيم مذاكرهكننده هستهاي بايد گفت كه مخالفان داخلي اين مذاكرات، اگر موقعيت مناسباتي پيدا كنند هيچ ترديدي براي ختم مذاكرات هستهاي نخواهند داشت و براي اتمام كار در هر مرحلهاي، لحظهاي هم درنگ نميكنند. بسيار مشخص است منتقدان، هيچگاه براي گفتوگو به عرصه نخواهند آمد؛ نه با طرف داخلي و نه با طرف خارجي. به عبارتي سياست اصولگرايان تندرو در عرصه خارجي كه تاكيد مشخصي بر تقابل صرف دارند، بازتابي واقعي از منويات و سياست داخلي آنهاست. آنها در داخل هم به چيزي جز تقابل كامل با حريفان نميانديشند و اگر تاكنون عرصهاي را وا نهادهاند ناشي از تضعيف جدي آنها بوده است، نه تمايل به رقابت سياسي. در چنين فضايي آنها در قبال مذاكرات هستهاي تقابلي دووجهي را كليد زدهاند؛ يك وجه تقابل با طرف خارجي است و وجه ديگر تقابل با طرف داخلي. به عبارتي آنها سعي دارند تا با اصرار مكرر بر تقابل داخلي، دولت را دچار چنان ضعفي كنند كه نهايتا سياست تقابلي آنها در عرصه بينالمللي در دستور كار ديپلماسي كشور قرار بگيرد. در چنين وضعيتي قطع به يقين حمايت محكم از مذاكره و مذاكرهكنندگان كشورمان توسط رييسجمهوري و دولت يازدهم يك ضرورت كامل و غير قابل ترديد است. ضمن اينكه بايد بستر امكان چنين حمايتي براي بخشهاي ديگر نيز فراهم شود تا پايگاه اجتماعي هواداران اصلاح و تنشزدايي در سياست خارجي هم بتواند وارد اين عرصه شده و در جهت همافزايي دولت عمل كند.
انتقاداتي از روي فشار
فياض زاهد
به نظر ميآيد كه فشار زيادي بر رييسجمهور و بهخصوص تيم مذاكرهكننده هستهاي به رهبري محمدجواد ظريف وارد است. از آن نوع فشارهايي كه به خاطر يك دستمال قيصريه را به آتش ميكشند. جاي تعجب است كه خيلي از نمايندگان به جاي دقت در ماهيت و محتوا و روندهاي گفتوگوي ديپلماتهاي ايراني و گروه 1+5 به اين موضوع بپردازند كه چرا آنها با هم قدم زدند. مثل اينكه وقتي آدمها مينشينند و صحبت ميكنند، ماهيت و گفتمان و مسيرهاي گفتوگوي شان كاملا متفاوت ميشود و اگر قدم زدند دست به يك خطاي بزرگ و سيئه لايغفر ميزنند. معلوم است كه اين ايرادات بهانهاي است براي اينكه سنگيني بر تيم مذاكرهكننده و خصوصا آقاي روحاني وارد سازند. حسن روحاني كه به خاطر حمايتهاي همين گروه از دولت قبلي يك دولت ويران را تحويل گرفته و بايد تمام تمركز خود را بر حل آن بگذارد اما با انتقادات بيجايي روبهرو ميشود. روزي آقاي ريچارد نيكسون به چين سفر كرد و با رييسجمهور اين كشور پينگ پنگ كرد كه به سياست پينگپنگي معروف شد براي اينكه سطح تنش بين چين و امريكا را كاهش دهد. ديپلماسي راههاي مختلفي دارد. اگر ظريف براي حفظ منافع ايران احساس ضرورت كند كه براي پيشبرد مذاكرات هستهاي تشخيص دهد كه با كري گل كوچيك هم بازي كند بايد اين كار را انجام دهد. تشخيص اولويت رويكردها و محورهاي گفتوگوي ظريف با ديگر مقامات غربي را شخص وزير خارجه تشخيص ميدهد و آنها هستند كه در معركه هستند و چه چيزي بالاتر از حمايتهاي مقام معظم رهبري از تيم مذاكرهكننده هستهاي كه آنها را فرزندان انقلاب خطاب كرد. اساسا انتقادات گروهي خاص در مجلس را تخريبگرايانه و خلاف منافع ملي ميدانم كه هيچ وجاهتي ندارد. زيرا كه يك منتقد بايد در مورد بندهاي مورد توافق بحث كند نه در مورد برخي از رفتارهاي عرف ديپلماتيك. اين مذاكرات منافع اسراييل، عربستان، چين و روسيه و اعراب را مورد تهديد قرار ميدهد پس بايد با نهايت دقت پيش برود. اگر طرف مقابل حس كند كه تيم مذاكرهكننده هستهاي ايران از حمايت كل نظام حاكميت و مردم و افكار عمومي برخوردار نيستند قطعا در مسير مذاكرات ايران با غرب ديپلماتهاي ما دست پايين را خواهند داشت.