نتايج كلي از نظرسنجيها
تا هنگامي كه نتايج اين موضوع روشن نشود، انتخابات وارد شور و هيجان نميشود، در حالي كه انتخابات رياستجمهوري بايد چند ماه موضوع بحث عمومي باشد. تا اگر نامزدها طرح و برنامهاي دارند آن را به جامعه عرضه كنند و پيرامون آن ديدگاهها فضاي گفتوگو شكل بگيرد.
2- ويژگي ديگري كه درباره اين انتخابات و تا اين مرحله ميتوان ذكر كرد، فقدان هسته مركزي يا موتورهاي انتخاباتي است. به اين معنا كه دادههاي نظرسنجيها نشان نميدهد كه هركدام از نامزدها توانسته باشند يك هسته مركزي طرفدار خود را شكل داده و حمايت از آن نامزد را در اطراف خود تكثير كنند.
به طور مشخص در سال 1376 اين هسته در فروردين ماه شكل گرفته بود، نسبت مردان جوان تحصيلكرده شهري در ميان نامزد اول و دوم، حدود 8 برابر تفاوت داشتند. اين هسته توانست تا پايان انتخابات مثل آهنربا مردم زيادي را به خود جذب كند چنانچه بر اثر اين جذب در روز دوم خرداد تفاوت مذكور به 5/1 برابر كاهش يافت. در انتخابات پيش رو هنوز هسته مركزي شكل نگرفته است، يك علت آن فقدان پيام مركزي است پيامي كه در شعارها تجلي پيدا ميكند.
تاكنون هيچكدام از شعارهاي داده شده، نتوانسته چنين حركتي را ايجاد كند. شعارهاي موجود فاقد مضمون بيروني است. هركدام را ميتوان تعريف و تحليل كرد ولي مردم و جامعه تعريف سياسي روشني از آن نكرده است.
3- ويژگي ديگري كه از نظرسنجيها ميتوان يافت، وجود راي منفي به نسبت بالا ميان نامزدها است. اين مساله اهميت فراواني دارد. به عبارت ديگر نامزدها براي كسب راي نميتوانند به ويژگيهاي فردي خود چندان اتكا كنند.
آنان بايد برنامهمحور باشند. اغلب مردم از روي عشق و علاقه فردي راي به كسي نخواهند داد. حتي ممكن است از يك نامزد به صفت فردي هم خوششان نيايد ولي به دليل برنامههاي او يا ترس از برنامههاي بدتر، به او راي دهند. اين مساله ميتواند تا حدي مثبت تلقي شود، زيرا راي دادن مستقل از ويژگيهاي فردي تلقي ميشود.
براي نمونه وقتي بيمار ميشويم سعي ميكنيم نزد پزشكي برويم كه حاذقتر و باتجربهتر است هرچند به صفت فردي انساني جذاب يا خوشاخلاق نباشد. از اين رو انتخابات ايران وارد اين مرحله شده است. البته اين نگراني وجود دارد كه خالي شدن سياست از اين وجه اخلاقي و انساني؛ به مرور باعث شود كه سياست بيش از اينكه هست، غيرجذاب شود و شور و شوق كافي را در افراد برانگيخته نكند و اين براي جامعه ايران يك خطر محسوب ميشود كه باندهاي خطرناك عهدهدار سياست آن شوند.
4- چهارمين ويژگي كه از نظرسنجيها قابل استنتاج است، گرايش مردم به مشاركت و راي دادن است.
به يك معنا جامعه متوجه شده است كه انتخابات ايران فارغ از هر ضعف و قوت آن، موضوعي جدي است و بر زندگي آنان اثرگذار است و انتخابات به عنوان يك نهاد جا افتاده است و ضعفهاي آن را هم در مسير حضور و مشاركت ميتوان حل كرد و نه قهر و بيتفاوتي و اين نكته مهمي است كه همه را نسبت به آينده اميدوار ميكند.