انديشهاي درباره انتخابات
شروين وكيلي
دوازدهمين انتخابات رياستجمهوري از چند نظر اهميت دارد. در دنياي قديم ايرانيان از سويي عدد دوازده را مقدس و مهم ميشمردند و چرخههاي دوازدهگانه را نشانه تكميل يك دوره و به پايان رسيدن يك چرخه از زمان كرانمند به حساب ميآوردند، كه خاستگاهي گاهشمارانه هم دارد و از گنجيدن دوازده ماه در سال خورشيدي ريشه ميگيرد و باور به دوازده هزار ساله بودن تاريخ جهان را در ايران باستان به دنبال داشته است. از سوي ديگر دوازدهمين دور انتخابات رياستجمهوري در آستانه چهل ساله شدن نظام سياسي جمهوري اسلامي انجام ميپذيرد و اين سني بوده كه در قديم بلوغ و پختگي عقلي و گاه بعثت و برانگيختگي و چرخشهاي بزرگ معنوي را در زندگي افراد بدان منسوب ميساختهاند. چراكه مردمان دنياي قديم در حدود چهل سالگي نوههاي خود را ميديدهاند و وظيفه زيستشناختيشان در توليد مثل و تداوم بقا برآورده ميشده است. انتخابات پيشاروي ما هم نشانههايي از تكميل يك چرخه زماني و پوست انداختن مربوط به بحران ميانسالي را نمايان ميسازد. آنچه كه در اين كوتاه سخن مجالش فراهم است، اشارهاي فهرستوار به برخي از نمودهاست كه در جريان مناظره رقيبان رياستجمهوري چشمگير بود و بيانگر رسم مناظره رقيبان و پخش زنده اين گفتوگوها، آييني درست و شايسته و مردمسالارانه است كه از بلوغ سياسي يك جامعه و اعتمادش به عقل جمعي خويش برميخيزد. همين اعتماد به عقل عمومي است كه قاعده گشوده بودن رقابت بر همگان و آزادي همه شهروندان براي ورود به اين عرصه را در بيشتر كشورهاي دنيا نيز رقم زده است. از همين روي، آن شماري از نامزدهاي عجيب و غريب كه با شعارهايي شگفت يا ظاهرهايي بحثبرانگيز براي ثبتنام در اين رقابتها اقدام ميكنند، هيچ ايرادي ندارند و حضورشان نشانه بلوغ يك نظام سياسي است. به هر روي در نهايت از گردونه اين نامزدها هشت نام بيرون آمد كه در چند نوبت و چندين ساعت با هم به گفتوگو و بحث پرداختند. با تاكيد بر اينكه اين ويژگيها در گفتمان عمومي حاكم بر رقيبان منصب رياستجمهوري جاري بود و امري نيست كه منحصر به يك يا چند نامزد باشد. نخستين ويژگي كه بسيار جالب توجه بود، همه نامزدها طوري سخن ميگفتند كه گويي پرچمدار اصلاح يك نظام سياسي «از بيرون» آن هستند و از جايي خارج از بسترِ آن دربارهاش سخن ميگويند. اين در حالي بود كه همه نامزدها كارگزاراني باسابقه و قابلاعتماد در سيستم سياسي كشور هستند و چنين شكلي از فاصلهگيري صريح و روشن را اگر نخواهيم ناسازگون و شگفتانگيز بدانيم، دستكم بايد به بينظير بودنش در انتخاباتهاي مشابه كشورهاي ديگر تاكيد كنيم. دومين ويژگي كه محور توجه رقيبان بود. چنان كه همه جاي دنيا مرسوم است، همه نامزدها نقدهايي نسبت به وضعيت موجود داشتند و وضعيتي مطلوب را تصوير ميكردند. يعني به ناكاراييها و شكايتهايي كه انعكاسي از افكار عمومي بود اشاره ميكردند و براي رفع آنها راهبردهايي پيشنهاد ميكردند. اين نكته بسيار اهميت داشت كه محور مطلق و استواري كه بر كل گفتمانها استيلا داشت، اقتصاد بود. بحثهاي بسيار مهمي مانند بحران محيط زيست يا بحران اخلاقي جامعه ما، هرچند مورد اشاره واقع ميشد، اما محل تاكيد و تامل نبود. در مقابل بحث درباره وضع اقتصادي مردم موضوع اصلي تاكيد همه نامزدها بود. سومين ويژگي مهم، عبور پياپي نامزدها از خطهاي قرمز سياسي بود. مفاهيم، موضوعها، نهادها و مسائلي كه اغلب در گفتمان سياسي رسمي كشور ناگفته باقي ميمانند و اشاره به آنها تابو تلقي ميشود در جريان مناظرهها و همچنين پيش و پس از آن بارها و بارها مورد اشاره قرار گرفت. از اين نظر گفتمان سياسياي كه در جريان اين انتخابات شكل گرفت تا حدودي شالودهشكن و جسور و بيپروا بود. امري كه به خودي خود ارزشمند است و اگر درست مديريت شود گفتمان سياسي كشور را از تكرار و ركود بيرون خواهد كشيد. در ميان اين سه وجه غالب كه از حضور عناصري نوظهور در گفتمان سياسي كشور خبر ميداد، سه غيابِ چشمگير هم در كار بود كه در جاي خود بايد مورد توجه قرار گيرد. يكي از آنها، غياب اشاره به برخي از مهمترين مسائل پيشاروي جامعه ايران بود. به عنوان مثال موقعيت ايران در منطقه و چالشهاي پيشاروي كشورمان در رويارويي با نيروهاي ايرانستيز كشورهاي همسايه به كل ناديده انگاشته شد. به همين ترتيب مسائل مهمي مانند فرار مغزها و پيكربندي عمومي قدرت در كشور كه در گفتمان عمومي مردم موضوع بحث و تبادل نظر است، به كلي در گفتمان انتقادي نامزدها غايب بود. دومين نكته كه بسيار جاي توجه داشت، چرخش نماياني بود كه از گفتمان ديني به گفتمان ملي در سخن همه نامزدها ديده ميشد. گفتماني كه بر اسلاميت نظام تاكيد داشت و بنابراين پارسايي و اخلاقمداري دينمدار را تبليغ ميكرد، همواره بخشي جداييناپذير از شعارهاي انتخاباتي نامزدهاي رياستجمهوري در دوران معاصر ما بوده است. سومين و مهمترين نكته آنكه غيابي بسيار برجسته و سرنوشتساز در گفتمان همه نامزدها وجود داشت، اما احتمالا از همهشان اهميت بيشتري داشت و آن هم غياب يك دستگاه نظري منسجم بود. كليدواژههايي كه در جريان گفتمانهاي انتخاباتي به كار گرفته ميشد همه مفاهيمي جا افتاده و تخصصي بود كه در شاخههاي گوناگون علم دانشگاهي تعريفها و نظريههايي پرداخته دربارهشان وجود دارد و مكتبهايي مشهور شيوههاي رقيب انديشيدن شفاف و دقيق در هر مورد را نمايندگي ميكنند. متاسفانه در گفتمان عمومي نامزدها نشاني از استقرار در يك دستگاه نظري روشن و دقيق ديده نميشد و همين نارسايي كل گفتمان انتخاباتي را به امري مبهم و انباشته از كليبافي و گاه ناسازگاريهاي منطقي و تناقضگويي تبديل ميكرد. اين امر متاسفانه در گفتمان سياسي كشورمان و البته بسياري از كشورهاي ديگر باب است و پيشينه و دامنهاي آشكار دارد.