«اعتماد» از مطالبات دانشجويان از دولت دوازدهم گزارش ميدهد
دولت دست دانشگاه را بگيرد
زهرا چوپانكاره
آردشان را بيختهاند و الكها را آويخته. دانشگاه آرام است، فصل پرهياهو و پربحث انتخابات گذشته است. آن تريبونهاي آزادي كه دانشجويان پشتش ميايستادند و از كانديداي محبوبشان دفاعهاي جانانه ميكردند و به رقيبها، جانانه ميتاختند جمع شدهاند. ديگر فصل امتحانات است و دانشجويان به جاي پوسترهاي تبليغاتي بايد سرشان گرم جزوهها و كتابهاشان باشد تا آخرين روزهاي سال تحصيلي 96-95 را به خير و خوشي به پايان برسانند. اما در پس اين آرامش، مطالبات و خواستههاي دانشجويان از دولت دوازدهم حكم آتش زير خاكستر را دارد. اين بخش مهم از بدنه اجتماعي جريان اعتدال انتظار دارد كه حسن روحاني و كابينهاش در دوره بعدي دولت خود نگاهي به كمبودهاي دانشگاه بيندازند و اينبار جديتر از دوره قبل به رفع آنها بپردازند.
«سيستان و بلوچستان در زمره استانهاي محروم قرار دارد و در عين حال دانشگاه بزرگي مثل دانشگاه زاهدان دارد با حدود 20 هزار دانشجو كه اغلب از جوانان بومي استان هستند. بخش قابل توجهي از قشر كارمند و فرهنگي اين استان در همين دانشگاه تربيت ميشوند. رسيدگي به دانشگاه زاهدان يعني رسيدگي به استان سيستان و بلوچستان. » صنعتي، دبير انجمن اسلامي دانشگاه زاهدان ميگويد كه راه تغيير و رو به بهبود گذاشتن استان از دانشگاه ميگذرد. استاني كه با راي بالاي خود به تداوم دولت روحاني و با پيشينهاي كه در انتخاب نامزدهاي اصلاحطلب داشته است. اين فعال دانشجويي ميگويد كه دانشجويان دانشگاه زاهدان هم در رسيدن به خواستههاي خود و به كرسي نشاندن مطالباتشان يد طولايي دارند: «آن زماني كه در تهران دانشجويان درگير اعتراض به مشكل سنوات بودند، اين مشكل در دانشگاه ما حل شده بود. دانشگاه زاهدان دانشگاه بزرگ و پيشرويي است اما مانند بسياري از دانشگاههاي ديگر مشكل خاكستري شدن فضا را دارد، يعني فضايي كه در آن فعاليت و برگزاري نشستها با سختي انجام ميشود. مدام با اين بهانه كه اين منطقه «شرايط امنيتي» دارد از برگزاري نشستها و برنامههاي ما جلوگيري ميكنند.» صنعتي ميگويد كه تركيب هيات نظارت و شوراي فرهنگي دانشگاهها چندين سال است كه مانع فعاليت دانشجويي محسوب ميشود و اگر در اين شرايط تحولي ايجاد شود زمينه براي فعاليت تشكلها، انجمنهاي علمي و فرهنگي فراهم ميشود: «يكي از مشكلات ما استحاله روز دانشجو است، 16 آذر كه در گذشته بهانهاي بود براي آشنا شدن دانشجويان تازهوارد براي پيدا كردن هويت دانشجويي حالا تبديل شده است به جنگ شادي. انگار بهقصد قرار است مفهوم اين روز خاص را تغيير دهند.» او ميگويد يكي از ضعفهاي بدنه دانشگاه ضعف مديران دانشگاهي است كه هنوز قدرت آن را ندارند تا از دخالت نهادهاي امنيتي بيرون از دانشگاه جلوگيري كنند. مشكلي كه به گفته او ديگر تنها مربوط به يك استان خاص نيست و در بسياري از مناطق كشور ديده ميشود.
اتحاديه، اتحاديه، اتحاديه
هركدام از فعالان دانشجويي نزديك به جريان اصلاحطلبي كه شروع به صحبت ميكند قبل از هر مطالبهاي به سراغ اين جمله ميرود: «مجوز تشكيل اتحاديهها را بدهند!» آرش دهقان، دبير سياسي مجمع سياسي دانشگاه اميركبير ميگويد كه حالا يك سال و خردهاي است تشكلهاي اصلاحطلب درخواست تشكيل اتحاديه دادهاند: «قاعدتا بايد در ظرف 6 ماه اين موضوع تعيين تكليف ميشد. در ديدارهايي كه با وزير علوم، معاون فرهنگي وزارت علوم و حتي اعضاي ستاد آقاي روحاني داشتيم اين خواسته را مطرح كرديم و به نظرم تشكيل اتحاديه تشكلهاي دانشجويي الان جديترين مطالبه ما است.» دهقان ميگويد كه در دولت يازدهم موضوع دخالت امنيتي در فضاي دانشگاه تا حد قابل توجهي مرتفع شده اما هنوز هم ميتوان نمونههاي آن را ديد. اما به جز خواستههاي مربوط به تشكلها چه مساله مرتبط با دانشگاه بايد در اولويت رسيدگي دولت دوازدهم قرار بگيرد. اين دانشجوي دانشگاه اميركبير از «پوليشدن دانشگاه» نام ميبرد: «پولي شدن دانشگاه را ميتوان در افزايش هزينههاي رفاهي از جمله افزايش قيمت غذاي سلف و خوابگاه ديد و از سوي ديگر در موضوع پولي شدن واحدهاي درسي. همين پولي شدن است كه سبب شده قانون سنوات از دانشجويي كه درست سر موعد درسش را به پايان نرساند هزينه دريافت كند. با اين كار دانشجو فارغ از هرگونه فعاليت جانبي فقط بايد حواساش به اين باشد كه درس و دانشگاه را زودتر تمام كند و بيرون برود تا هزينهاي متحمل نشود. چقدر اميد وجود دارد كه اين مطالبات با ساختار فعلي وزارت علوم به نتيجه برسد: به نظرم اولويت اول تمامي دانشجويان ايجاد تغييراتي در وزارت علوم است. براي رسيدن به اين خواستهها بايد اين تغييرات ايجاد شود.»
مجتبي خادمي هم اول از هر چيز به سراغ موضع اتحاديه ميرود. رييس انجمن اسلامي دانشگاه لرستان كه مانند بسياري از دانشجويان فعال اين دانشگاه از انتخاب مجدد حسن روحاني حمايت كرده است، ميگويد كه انتقادات دانشجويان بر جاي خود باقي است: «چهار سال از دولت يازدهم گذشت اما خواسته ما براي تشكيل اتحاديه برآورده نشد. از طرف ديگر مشكلات دانشگاههاي شهرستان خيلي بيشتر از دانشگاههاي مستقر در تهران يا شهرهاي بزرگ است. به نظرم وزارت علوم تمركزگرا است و حمايتش چندان شامل حال دانشگاههاي شهرستان نميشود و همين هم باعث شده تا فضاي دانشگاه در شهرهاي كوچكتر بيشتر از باقي شهرها، امنيتي شود. ما به حمايت خودمان از آقاي روحاني ميباليم اما اين را هم ميگوييم كه اگر فشار روي تشكلهاي نزديك به جريان اصلاحات همينگونه ادامه داشته باشد، تا دو سال ديگر اين تشكلها كه متمايل به جامعه مدني هستند بهشدت تضعيف خواهند شد.» او هم از مشكل سنوات و پولي شدن آموزش به عنوان مشكل عموميتر دانشجويان نام ميبرد و اميدوار است كه براي برآورده شدن اين مطالبات تغييراتي در راه باشد: «به نظرم زمان وزارت آقاي فرجيدانا، جو خوبي ايجاد شده بود اما آقاي فرهادي نتوانسته نظر دانشجويان را جلب كند.»
به دنبال سهم زنان
«خانم مولاوردي سر بحث سهميهبندي جنسيتي در آزمون استخدامي خيلي خوب ايستاد. از نظر من مهمترين خواسته دانشجويان دختر اين است كه بدانند چه هنگام انتخاب رشته و چه پس از فارغالتحصيلي و زمان جستوجو براي كار با مشكل سهميهبنديهاي جنسيتي مواجه نميشوند.» صديقه واضحي، دانشجوي دانشگاه تهران به انواع مسائلي اشاره ميكند كه به عنوان دغدغههاي دانشجويان دختر از آنها ياد ميشود. انواع تبعيضهاي جنسيتي كه در شكلهاي مختلف خودش را در دانشگاه نشان ميدهد: «يكي از بزرگترين مشكلات دانشجويان دختر كه ساكن خوابگاه هستند اين است كه برخلاف پسران بايد مدام مواظب ساعت رسيدنشان به خوابگاه باشند. بايد به اين تن بدهند كه اگر ساعت بازگشتشان از 9 شب ديرتر شد تعهد بدهند و با خانوادهشان تماس گرفته شود. در مورد پسران چنين مشكلي وجود ندارد.» يك دغدغه ديگر خلأ قانوني است براي پيگيري رفتارهاي آزاردهنده با دختران دانشجو. واضحي ميگويد: «در دانشگاه تهران پژوهشي انجام داديم و از دانشجويان دختر پرسيديم كه چقدر مورد خشونت كلامي و رفتارهاي جنسيتزده واقع شدهاند. تعداد بالايي از دختران دانشجو اين تجربه را داشتهاند، تعداد كمي از آنها اين موضوع را پيگيري ميكنند و عده بسيار كمتري نتيجه پيگيريها و شكايتهاي خود را ميبينند. بايد براي برخورد با اين نوع رفتارها قانوني وجود داشته باشد. بايد دختران دانشجو بتوانند مرجعي داشته باشند تا رفتارهاي اينچنيني را از طرف استادان، دانشجويان پسر و كارمندان دانشگاه گزارش دهند بدون اينكه خودشان مورد اتهام قرار بگيرند كه: لابد مشكل از خودتان بوده!» يكي از مواردي كه وقتي جايش باشد مسوولان هميشه از آن با افتخار نام ميبرند تعداد بالاي دانشجويان دختر است اما اگر پاي مقايسه به ميان آيد خروجي اين همه دانشجوي دختر را كمتر ميتوان در قامت مدير در وزارت علوم يا به عنوان رييس دانشگاه ديد. شايد يكي از جديترين مطالبات خاص زنان در دانشگاه اين باشد كه تواناييهاي مديريتي آنها ديده شود: «ميدانم كه به نسبت مردان، زنان درصد بسيار پاييني در هياتهاي علمي دانشگاهها دارند و شايد به همين دليل مديران زن در بدنه دانشگاهها و وزارت علوم كم است اما شايد بتوان با تعيين سهميه براي زنان مانند آنچه در انتخابات شوراي شهر اتفاق افتاد، راهي براي ورود زنان به اين حوزه باز كرد.»