پذيرش قواعد رقابت سياسي، اخلاقي
عبدالله ناصري
فعال سياسي اصلاحطلب
1- نخستين اقدامي كه اصولگرايان براي مقبوليت در عرصه سياسي و عمومي جامعه بايد انجام دهند، پذيرش قانون رقابت سياسي طبق اصولي است كه در همه دنيا تعريف ميشود. اگر آنها اصول رقابت برابر و اخلاقي را بپذيرند، گام اول و بزرگي براي ارتقاي سطح محبوبيت اجتماعيشان برداشتهاند. همچنين بايد خود را تا جايي كه ميتوانند از كانونهاي قدرت سياسي و اقتصادي حكومتي دور كنند و نزديك به جامعه مدني قرار بگيرند. اگر واقعا اصولگرايان اين دو اصل را بپذيرند، ميتوانند محبوبيت اجتماعي خود را افزايش دهند و طبيعتا موقعيت خوبي از لحاظ اجتماعي پيدا كنند. از سال 84 به بعد چون اين قواعد از سوي اصولگرايان رعايت نشده است، شكاف عميقي بين اصولگرايان رخ داد. بخش قابلتوجهي از اين انشقاق در جناح راست نشات گرفته از رفتارهاي دولت احمدينژاد بود و باعث شد نهايتا جرياني عاقل و منصف از آنها جدا شود. جريان راديكالي كه گفتمان و رويكرد آقاي احمدينژاد را تعقيب ميكردند در سال 96 در انتخابات ظهور پيدا كردند. در عين اينكه راي خوبي آوردند اما شكست سنگيني نيز خوردند، چرا كه آن دو اصل را رعايت نكرده بودند. يكي از اين اصول بيتوجهي به جامعه مدني و مطالبات عمومي و دوم وابستگي به كانونها و نهادهاي قدرت بود. همچنين آنها اصل پذيرش رقابت برابر و اخلاقي را مورد نظر قرار ندادند. از اين جهت شكست آنها بسيار سخت بود. پس از سال 96 اگر اصولگرايان بخواهند به مواضع راديكال خود ادامه بدهند، به مراتب شكافي بيشتر از دوران احمدينژاد دامنشان را خواهد گرفت.
2- هر كشوري كه بخواهد در مدار توسعه قرار بگيرد، بايد شكوفايي و رشد و بلوغي را در تضارب آرا و انديشهها ايجاد كند. در ايران نيز بايد دو جريان اصيل و تاريخي اصلاحطلب و اصولگرا در صحنه بمانند. در عين حال كه اصول هويت بخش مستقل و منحصري دارند اما در يك چارچوب ضابطهمند مدني بايد با هم رقابت كنند. اين امر متضمن اين است كه اصولگرايان كه كانونهاي انتصابي و كانونهاي پر قدرت در حاكميت سياسي را در اختيار دارند، قواعد بازي را بپذيرند. به هر حال بهعنوان يك اصلاحطلب دوام و انسجام هرچه بيشتر اصولگرايان را آرزومند هستم و با باور به اينكه اصولگرايان هم بپذيرند كه جامعه مدني ايران وارد دوران جديد شده و رويكرد جديدي را اتخاذ ميكند و در عين حال كه به قانون اساسي و اصل نظام پايبند هستند اما ميخواهند كه بازي دوران مدرن خود را ايفا كنند. بنابراين هر دو جريان بايد در صحنه باشند و جامعه مدني نيز مختار بين دو جريان در عرصههاي رقابت و مبارزات اخلاقمند انتخاباتي آزاد باشد تا انتخاب كند.