نگاهي به تاريخچه صنعت گاز ايران
از سوخت 50 ساله تا شبكه گاز رساني
از نوشتههاي تاريخنويسان كهن چنين برميآيد كه ايرانيان در استفاده از گاز و ديگر مشتقات نفتي بر ديگر اقوام جهان پيشي داشتهاند. به عنوان مثال وجود بقاياي آتشكدهها و معابد نظير آتش جاوداني نزديك كركوك كه به مشعل بختالنصر مشهور بود، در نزديكي مخزن گاز طبيعي قرار داشت. همچنين معابد زرتشتيان در نزديكي مسجدسليمان و روايات تاريخي از آتشكده آذرگشسب در آذربايجان، همگي گواه همين مدعاست. ايرانيان باستان بنا به اقتضاي فرهنگ مذهبي خويش وجود آتش را گرامي ميداشتند و در جهت پايداري آن ميكوشيدند. در فلات مركزي و جنوبي ايران و در مناطقي كه جنگلهاي انبوه وجود داشت براي روشن نگاه داشتن آتش مقدس از امكانات ديگري به جز چوبهاي جنگلي استفاده ميبردند و طبيعت اين مناطق با ذخاير فراوان زير زمين اين تلاش را آسان مينمود.
تولد صنعت گاز طبيعي
اساس و مبناي صنعت گازي كه در امريكا و اروپا به وجود آمد گاز طبيعي نبود، بلكه گازي بود كه در اثر حرارت دادن به زغال سنگ ايجاد ميشد. اين گاز زغال سنگي (گاز شهري) كه براي روشنايي مورد استفاده قرار ميگرفت، روش زندگي مردم را در اوايل قرن هجدهم دگرگون ساخت. ساعات كار و فعاليت كارخانهها افزايش يافت و مردم نيز توانستند در هنگام شب بدون استفاده از شمع گرانقيمت و خطرناك، از روشنايي استفاده ببرند و متعاقب آن در منازل خود روزنامه و كتاب بخوانند.
سرانجام يك مخترع اسكاتلندي به نام ويليام مرداك نخستين كسي بود كه دريافت از گاز به عنوان يك منبع انرژي ميتوان آسانتر از زغالسنگ استفاده كرد زيرا هم امكان انتقال آن از طريق لولهكشي وجود داشت و هم آنكه به راحتي قابل كنترل بود. در سال 1972 ويليام مرداك توانست با استفاده از انرژي گاز، روشنايي خانه خود را تامين كند و در سال1979 فردي به نام فيليپ لبون نخستين آزمايش خود را به روي گازي آغاز كرد كه در اثر حرارت دادن خاك اره و زغال سنگ به دست ميآمد. وي روش تقطير گاز حاصل از چوب را به ثبت رساند. با اين وصف دولت فرانسه از پذيرش نظريه و ديدگاه فيليپ لبون در استفاده از گسترش نظام روشنايي گازي امتناع كرد تا اينكه در سال 1807 وينسور براي نخستين بار روش ايجاد روشنايي گازي در خيابانهاي لندن را به نمايش گذاشت. در اوايل كار براي گازرساني از لولههاي چوبي استفاده ميشد و به مرور لولههايي مانند لوله توپهاي جنگي مربوز به نيروي دريايي جايگزين آنها شد. در سال 1819 در لندن حدود 482 كيلومتر لوله كشي وجود داشت كه گاز مورد نياز حدود 50 هزار مصرفكننده گازي را تامين ميكرد. در همين سالها فعاليتهاي مختلف براي استفاده از گاز در صنعت آغاز ميشود. هر چند ايرانيان در استفاده از گاز و ديگر مشتقات نفتي بر ديگر اقوام جهان پيشي داشتهاند و همچنان كه پيشتر اشاره كرديم وجود بقاياي آتشكدهها و معابدي كه در نزديكي مخازن گاز طبيعي قرار داشتهاند گواه اين مدعاست. اما نخستين اسناد تاريخي استفاده با برنامه از گاز در ايران به زمان قاجاريه و سلطنت ناصرالدين شاه مربوط ميشود. هنگامي كه ناصرالدين شاه در سال 1873 ميلادي به لندن سفر كرده بود، چراغهاي گازي كه روشنيبخش معابر بودند، تعجب وي را برانگيخت و پس از بازگشت به ايران دستور احداث و استفاده از كارخانه چراغ گاز را صادر كرد. از سال 1908 ميلادي كه نخستين چاه نفت ايران در مسجد سليمان به نفت رسيد، حجم زيادي از گازهاي همراه به علت بعد مسافت بين منابع توليد و نقاط مصرف و بالا بودن هزينه سرمايهگذاري و پايين بودن مصرف كه تنها محدود به مناطق جنوب ميشد، سوخته و به هدر ميرفت اما تدريجا كه منابع نفت يكي پس از ديگري احداث و به بهرهبرداري ميرسيد، استفاده از گاز طبيعي براي تامين سوخت و مصارف منازل سازماني در مناطق نفتخيز از جمله مسجد سليمان، آغاجاري، هفتگل و آبادان مورد توجه قرار گرفت و در كنار فعاليتهاي اصلي توليد، انتقال و پالايش نفت خام در نواحي جنوبي ايران، فعاليتهاي محدودي براي تهيه و به عمل آوردن گاز طبيعي توسط شركتهاي عامل انجام ميشد.
در ايران در ابتدا فقط نفت استخراج ميشد، در حالي كه همراه آن مقدار زيادي گاز هم توليد ميشد. از 1910 تا دهه 1960 گازهاي توليد شده به همراه نفت عمدتا سوزانده ميشد. در اوايل دهه 1990 طي قراردادي در مقابل احداث كارخانه ذوب آهن توسط روسيه در ايران، گازهاي همراه نفت استخراج شده با خط لوله به روسيه منتقل شد. در واقع، به مدت 50 سال اين گازها ميسوخت و استفادهاي از آن نميشد. اما پس از آن و همزمان با صادرات به روسيه، براي نخستين بار، گازهاي توليدي همراه نفت، در شيراز مورد استفاده قرار گرفت. در واقع، كارخانه سيمان شيراز نخستين كارخانهاي بود كه گازي شد و به تدريج گازكشي به ساير شهرهاي ايران شكل گرفت. بدينترتيب، گازي كه 50 سال ميسوخت و هدر ميرفت، وارد شبكه گازرساني كشور و خانههاي مردم شد. اين وضعيت تا زماني كه ميادين مستقل گازي كشف نشده بودند و گاز تنها از ميادين نفتي استخراج ميشد، طبيعي بود. اما با كشف ميادين مستقل گازي نظير كنگان و پارس، ضروري بود تا اين تفكيك مسووليتها در مورد استخراج گاز بين شركت ملي نفت و شركت ملي گاز انجام شود؛ به عبارت ديگر، بايد شركت ملي نفت مسوول توليد، استخراج، تجارت و صادرات نفت و شركت ملي گاز، مسوول توليد، تجارت و صادرات گاز باشد.
حدود 40 سال قبل سياستهاي شركت ملي نفت ايران موجبات فني و اقتصادي را براي مهار كردن گازهاي همراه و جمعآوري و پالايش، انتقال و فروش آنها فراهم آورد. پس از مطرح شدن بحث فروش گاز به خارج، مطالعات گستردهاي انجام شد و پروژه خط لوله سراسري اول موسوم به IGATI اجرا و بهرهبرداري شد. به سبب آنكه ضرورتا بايد كليه امور مرتبط به گاز در يك سازمان متشكل ميشد تا پاسخگوي مسووليتها و اهداف آينده باشد و علاوه بر آن توافق كلي كه در زمينه توسعه همكاريهاي اقتصادي بين ايران و شوروي سابق در سال 1344 صورت گرفت و منجر به امضاي پروتكلي در دي ماه همان سال شد زمينه صدور گاز مطرح و تاسيس شركت ملي گاز ايران در اسفند ماه 1344 تصويب و به مورد اجرا گذاشته شد. هماكنون اين شركت يكي از چهار شركت اصلي وزارت نفت است كه رياست مجمع عمومي آن به عهده رييسجمهور و رياست هياتمديرهاش به عهده وزير نفت است.