خرداد در تاريخ
6 خرداد: درگذشت علامه قزويني (1328 ش)
محمدبن عبدالوهاب قزويني در حدود 1255 ش (1294 ق) در تهران تولد يافت. وي تحصيلات علوم قديمه را در تهران به پايان رساند و پس از مدتي از محضر درس فقه آيتالله شيخ فضلالله نوري و كلام و حكمت قديمِ شيخ علي نوري بهره برد. محمد قزويني همچنين از استاداني همچون ميرزا حسن آشتياني، شيخ هادي نجمآبادي، سيد احمد اديب پيشاوري، محمد مهدي قزويني و ذكاءالملك فروغي استفاده كرد و زبان فرانسه را نيز فراگرفت. علامه قزويني در سايه استعداد شگفتآور خود، مراتب علمي را طي كرد و به كسب علوم و تحقيق در مباني هنر و فلسفه پرداخت.
وي در سال 1283 ش به دعوت برادر خود ميرزا احمد خان به انگليس و فرانسه و بعد به آلمان رفت و با مستشرقان اروپايي از جمله «هانري ماسه»، «ادوارد براون» و «ولاديمير مينورسكي» آشنا شد و با آنان در مسائل فرهنگي ايران همكاري كرد. علامه قزويني در سال 1318 ش پس از حدود 35 سال اقامت در اروپا به ايران بازگشت و پيوسته به تعليم و تدريس و
مطالعه پرداخت.
وي از نوادر نوابغي بود كه وسعت معلومات جديد و قديم را با غريزه كنجكاوي و دقت در هر چيز و داشتن روش انتقادي علمي و انصاف و بيطرفي را جمع داشت. او 10 سال آخر عمر را در ايران سپري كرد و سرانجام در جمعه 6 خرداد 1328 ش برابر با 28 رجب 1368 ق در 86 سالگي در تهراندار فاني را وداع گفت و در جوار حضرت عبدالعظيم در ري به خاك سپرده شد.
7 خرداد: كنگره «خواجه نصيرالدين طوسي» (1335ش)
در هفتم خرداد 1335، به مناسبت هفتصدمين سالگرد وفات انديشمند و دانشور بزرگ جهان اسلام، خواجه نصيرالدين طوسي، كنگره بزرگداشتي در تهران برگزار شد و ابعاد گوناگون اين شخصيت عظيم علمي مورد بررسي قرار گرفت. ابوجعفر محمد بن محمد حسن طوسي معروف به نصيرالدين، استاد البشر، محقق طوسي و خواجه در روز يازدهم جماديالاول 597 ق در طوس به دنيا آمد. در كودكي در سوس، مقدمات علوم را از پدر فاضلش فرا گرفت. در جواني راهي نيشابور شد و از محضر بزرگان آن ديار همچون فريدالدين داماد نيشابوري و عطار نيشابوري استفادههاي فراوان برد. در زمان حضور او در عراق، واقعه هجوم سپاهيان مغول به ايران روي داد و او به ايران بازگشت. خواجه نصيرالدين از آن پس به دعوت يكي از حاكمان فرقه اسماعيليه به قهستان و سپس قلعه الموت در نزديك قزوين رفت و نزديك به 26 سال در اين قلعهها به سر برد.
با هجوم مغولان و فروپاشي اسماعيليان، با استفاده از موقعيت علمي خود، به هلاكوخان مغول نزديك شد. مقام علمي خواجه نصيرالدين موجب شد تا هلاكو او را در شمار بزرگان دانسته، نسبت به حفظ و حراست از جان وي كوشا باشد.
خواجه نصيرالدين در طول ساليان بعد، شاگردان فرهيختهاي را پرورش داد كه علامه حلي، كمالالدين ميثم بن علي بحراني، سيد ركن الدين استرآبادي و مجدالدين طوسي از آن جملهاند. وي همچنين با نفوذ خود مانع از قتل عام مردم و دانشمندان ميشد و در حفاظت از ميراث عظيم اسلامي و علمي سعي زيادي كرد. وي سرانجام در 18 ذيعقده 673 ق در 76 سالگي جان به جان آفرين تسليم كرد و در حرم حضرت امام موسي كاظم (ع) به خاك سپرده شد.
8 خرداد: انتشار روزنامه «صور اسرافيل» (1286 ش)
نخستين شماره نامه هفتگي صوراسرافيل چند ماه پس از پذيرش مشروطيت ايران در هشتم (يا يازدهم) خرداد 1286 از چاپ خارج شد و به دست مردم رسيد. اين روزنامه با پيشنهاد و كوشش ميرزاجهانگيرخان شيرازي معروف به صوراسرافيل و علي اكبر دهخدا اداره و
منتشر ميشد.
جهانگيرخان اين روزنامه را با هدف تكميل معني مشروطيت و حمايتِ مجلس شوراي ملي و كمك به روستاييان، ضعفا، فقرا و مظلومين انتشار ميداد. در آغاز، صوراسرافيل هفتهاي يكبار منتشر ميشد. تا آن وقت، ادبيات و انشاي ايراني عموما و روزنامهها، خصوصا به طرز نگارش قديم، سراسر الفاظ مسجّع، پرتكلف و بيحقيقت و بدون معني و خالي از سود و اثر بود. اين روزنامه در تغيير نگارش تاثير فراواني داشت. روزنامه صوراسرافيل در طول انتشار خود دچار مشكلاتي شد. چندين بار نويسنده آن را تكفير كردند و چند بار بساط روزنامهنويسي آن را در هم پيچيدند. اين روزنامه سرانجام پس از 32 شماره انتشار و در پي به توپ بستن مجلس توسط محمد علي شاه قاجار و پس از قتل ميرزا جهانگيرخان، مدتي تعطيل شد تا اينكه دهخدا آن را چند شماره در اروپا منتشر كرد و پس از مدتي براي هميشه تعطيل شد.
9 خرداد: درگذشت «فرانسوا ولتر» (1778م)
فرانسوا ماري آروئه معروف به ولتر، نويسنده نامآور فرانسوي در 21 نوامبر 1694م در پاريس به دنيا آمد. وي در محيطي تحصيلات خود را ادامه داد كه آزادي انديشه تا قعر لذات جسماني مجاز شمرده ميشد. با اين حال وي ذوق ادبي خود را در سرودن هجوياتي عليه برخي مقامات حكومت به كار گرفت و به همين علت به زندان افتاد. هرچند ولتر پس از 11 ماه زندان بر اثر كوشش دوستانش آزاد شد و باز كار را شروع كرد و در نتيجه براي بار دوم به زندان افتاد، با اين حال آزادي وي از زندان برابر با تبعيد او از فرانسه شد و ولتر راهي انگلستان شد.
او سالياني در انگلستان اقامت گزيد و پس از مطالعه و آشنايى با برخي متفكران آن سامان، در گوشهاي به انتشار آثار خود پرداخت. ولتر كه به آزادي انديشه و بيان و اصول حقوق انساني پايبند بود، مصلح و پيشواي جامعه و يكي از اركاني معرفي شد كه براي انقلاب فرانسه كه 11 سال پس از مرگش به وقوع پيوست، آماده كرد. ولتر در سال 1755م ساكن ژنو شد و از آن زمان به بعد، خانه او، كانون علم و ادب اروپا گرديد. از ولتر آثار متعددي برجاي مانده كه فرهنگ فلسفي، تاريخ پتر كبير، ساده دل و ژول سزار از آن جمله است. فرانسوا ولتر سرانجام در 30 مه 1778م به علت خستگي و كار زياد در 84 سالگي درگذشت. او معتقد بود كه بهترين كشور، كشوري است كه در آن فقط قانون حكومت كند گرچه تصور ميكرد چنين كشوري وجود ندارد. همچنين اين جمله از اوست؛ اگر خدا نباشد بايد آن را اختراع كرد.
10 خرداد: انعقاد عهدنامه «ارز روم» (1226 ش)
در زمان سلطنت محمدشاه قاجار، والي بغداد به تحريك بازرگانان بصره كه از رونق گرفتن بندر خرمشهر زيان ديده بودند، اين بندر را مورد تجاوز قرار داد و پس از كشته و زخمي كردن عدهاي، اموال بازرگانان را به غارت برد. در پي آن، دولت ايران نمايندهاي به عثماني فرستاد تا با آنان به مذاكره پرداخته، جبران خسارات وارده را خواستار شود.
در اين اثنا، دولت عثماني مدعي شد كه بندر خرمشهر جزو خاك عثماني است و اين حادثه را مسالهاي داخلي ميداند. در پي اين ادعا، دولت ايران نيز تهديد كرد كه به تلافي حمله به خرمشهر، شهر بغداد را هدف حملات خود قرار خواهد داد. اما دولت عثماني كه پس از جنگهاي خود با روسيه، تمايلي به جنگ با ايران نداشت، نمايندهاش را به ايران فرستاد و بندر خرمشهر را تخليه كرد. پس از آن، مذاكرات دو طرف آغاز شد. در اين اثنا بار ديگر كشتاري در كربلا روي داد و در آن ايرانيان مقيم كربلا قتل عام شدند. اين حادثه، دولت ايران را بهشدت عصباني كرد اما با تلاشهاي سياسي، مذاكرات صلح آغاز شد و پس از گذشت دو سال، قرارداد ارزروم در دهم خرداد 1226 ش برابر با 16 جمادي الثاني 1262 ق بين ايران و عثماني امضا شد. نماينده ايران در اين كنفرانس، ميرزا تقي خان فراهاني معروف به اميركبير بود.
به موجب اين پيمان دولت ايران از ادعاي خود نسبت به سليمانيه چشم پوشيد و در عوض دولت عثماني مالكيت ايران بر بندر خرمشهر و حق كشتيراني در رودخانه شطالعرب را به رسميت شناخت و مقرر شد كه دولت عثماني از بدرفتاري با زايران و بازرگانان ايراني پرهيز كند.