دشواری کار روحانی مظلوم
علی شکوهی
در یکی دو روز گذشته دکتر روحانی در جمع اقشار مختلف مردم با ذکر شواهد و نمونههای فراوانی از برخوردهای غیراخلاقی و غیرانقلابی و غیرقانونی با دولت يازدهم اعلام کرد که دولت او مظلومترین دولت بعد از انقلاب است. من فکر میکنم این ادعای درستی است و برای آن دلایل زیادی را میتوان برشمرد. برخی از این دلایل را مرور میکنم.
اول- دولت روحانی کشور را در شرایط عادی تحویل نگرفته بود زیرا ريیسجمهوری با کوهی از مشکلات روی هم تلنبار شده اقتصادی در همان آغاز کار دولتش مواجه بود. قصد ندارم به تکرار آمارها و ارقام اقتصادی در حیطه تورم و رشد منفی اقتصادی و تحریم و بدهی به پیمانکاران و تعهدات مالی سنگین مانند پرداخت یارانه و ... اشاره بکنم و در این زمینه فقط بر این نکته تاکید میکنم که شرایط اقتصادی کشور اساسا به شکلی بود که سروسامان دادن به آن کار بسیار دشواری بود چون با وجود «رکود تورمی» نمیتوان راهکار مناسبی هم برای کنترل تورم و هم برای مبارزه با رکود انتخاب کرد و به همین دلیل دولت روحانی با دشواری زیادی در حل معضل اقتصادی به ارث رسیده از قبل مواجه بود. تصور کنید هم درآمد عمومی کشور کاهش پیدا کند، هم رکود آغاز شده از دولت قبل در این دولت خودش را علنی کرده باشد، هم میزان جوانان جویای کار در این دولت بسیار بیش از گذشته وارد بازار کار شده باشند، هم مکلف باشید بدهیهای سنگین دولت به پیمانکاران را پرداخت کنید، هم انتظارات از شما خیلی بالا باشد و تصور کنند که میتوانید کار کاملا علیحدهای انجام بدهید در حالی که میزان امکانات شما بسیار محدود است، هم مجبور باشید به تعهداتی که دولت قبل ایجاد کرده است و عموما هم کارشناسی شده نبود (مانند پرداخت یارانه مستقیم، مسکن مهر و ...) پایبند بمانید و ... آن وقت متوجه میشوید که وضعیت اقتصادی کشور را به سامان کردن به چه میزان سخت و دشوار است.
دوم- یکی از مهمترین مشکلات کشور در هنگام روی کار آمدن دولت روحانی، ماجرای هستهای و بحث تحریمها بود. بحران هستهای در دولت قبل به حادترین شکل خودش رسیده بود یعنی از سطح آژانس و شورای حکام آژانس فراتر رفته بود و به شورای امنیت رسید و این یعنی ایران با چندین قطعنامه محدود کننده شورای امنیت مواجه بود که ایران را به مثابه تهدید علیه امنیت جهانی قلمداد میکرد و در نتیجه تحریمهای زیادی علیه ایران به تصویب رسیده بود. این امر موجب محدودیتهای زیادی علیه جمهوری اسلامی میشد که در دولت جدید باید برای آن فکری میشد. اقدامات دولت روحانی برای مذاکره با 6کشور بزرگ جهانی در شرایطی صورت گرفت که اوضاع داخلی اصلا مناسب نبود یعنی حمایت مورد نیاز از ایشان در حین مذاکرات انجام نشد. در واقع قبل از شروع مذاکره با بیگانگان اصل ضرورت مذاکره و منطق مذاکره باید به یک ایده مشترک ملی تبدیل میشد اما چنین نشد و در نتیجه در حالی که بخشی از نیروهای سیاسی همچنان مذاکره را نفی و مذاکره کنندگان را در حد خائن و وابسته به بیگانه و سازشکار و... معرفی میکردند، روحانی باید مذاکره میکرد تا بتواند بدون پرداخت هزینههای سنگین، تحریمها را لغو و ضمن حفظ توان هستهای کشور، ایران را از شر قطعنامههای شورای امنیت نجات دهد.
متاسفانه میزان وفاق ایجاد شده در این مذاکرات در حد قبول قطعنامه 598 نبود زیرا در آن واقعه، امام خمینی تمامی مسوولیت قبول قطعنامه را برعهده گرفته بود و در همان ابتدا هم به همه تاکید کردند که ما همانگونه که در جنگ جدی بودیم در صلح هم جدی هستیم. ایشان به تمامی نیروهای انقلابی هشدار دادند که تندروی عواقب دارد و با آن برخورد خواهد شد و به آنان نصیحت کردند که خیال نکنند مسوولان در پیشنهادشان برای قبول قطعنامه کار غلطی انجام دادند که این پیشنهاد برای خودشان هم تلخ بود. با این سیاست در آن مقطع ما شاهد ایجاد وفاق ملی شدیم و هیچ کسی به جان هم نیفتاد و هیچ اختلافی بروز نکرد اما متاسفانه در ماجرای مذاکرات هستهای آن میزان وفاق ایجاد نشد و هنوز هم برجام و نتایج آن، موضوع اختلاف است و نیروهای انقلاب به جان هم افتاده و هر روز هم از آن ماجرا برای کوبیدن یکدیگر استفاده میکنند.
مظلومیت روحانی در جریان مذاکرات مضاعف است زیرا کار به شکلی سامان یافته است که اگر برجام برای کشور دستاورد به همراه داشته باشد متعلق به دیگران است و نه دولت و اگر باید فحش و اهانتی به خاطر مذاکرات هستهای نصیب کسی شود، آن فرد قطعا دکتر روحانی و دکتر ظریف است زیرا متاسفانه در این سالها به شکلی از مذاکرات هستهای دفاع نشد و بر سر آن توافق ملی فراهم نیامد که اکنون بتوان خوب و بد آن مذاکرات را به حساب کل نظام و همه ارکان آن گذاشت.
سوم- یکی از دلایل مظلومیت دولت روحانی شکل و سازماندهی مخالفان دولت است. با قاطعیت میتوان گفت در هیچ دولتی مخالفان به این میزان سازماندهی و انسجام نداشتند و تقسیم کار نکرده بودند و علیه دولت مسالهسازی نمیکردند. البته اگر مخالفان دولت را احزاب و جریانهای سیاسی مخالف بدانیم هیچ اشکالی به آنها وارد نیست اما واقعیت این است که مخالفان دولت روحانی را عمدتا نهادهایی از درون حاکمیت تشکیل میدادند و میدهند که از بودجه عمومی استفاده میکنند و طبعا حق موضعگیری سیاسی ندارند اما به بدترین شکل ممکن علیه دولت فعالیت کرده و برای تخریب وجهه ريیسجمهوری و ناکارآمد نشان دادن آن تلاش میکنند. این امر نیز در دولتهای قبل سابقه نداشته و ندارد.
مختصر آنکه اکنون هم دولت روحانی با آنکه با رای بیشتری از دوره اول از سوی مردم انتخاب شده است، باز مظلوم و همچنان ناجوانمردانه مورد انتقاد است و از حمایتهای رایج در قبال دولت قبل خبری نیست.