به كجا چنين شتابان؟
روزنامهاعتماد
شوراي نويسندگان
يك قاعده كلي وجود دارد كه هرگاه موجوديت يك جامعه به عنوان يك موجود زنده از طريق عامل خارجي تهديد شود، به طور طبيعي اجزاي آن جامعه واكنش هماهنگي را عليه عامل بيگانه نشان ميدهند و يكي از طبيعيترين واكنشها افزايش انسجام و همبستگي ميان مردم و كنار گذاشتن اختلافات است. يك نمونه مهم آن در جنگ جهاني دوم است كه توسعهطلبي نازيهاي آلمان و هيتلر، موجب شد كه جناحهاي گوناگون كشورهايي كه موجوديت آنها از سوي هيتلر در خطر بود، به يكديگر نزديك شوند. از جمله نزديك شدن كمونيستها و ليبرالهاي برخي از كشورها شاهد اثبات اين مدعا است. كساني كه پيش از حمله هيتلر دشمن خوني يكديگر بودند. علت روشن است؛ انسان به طور ذاتي خطرات عليه خود را اصلي و فرعي ميكند. هرگاه يك خطر جديد و مهم پيش آيد، سعي ميكند اختلافات ديگر را ناديده بگيرد و با مخالفان قبلي خود عليه خطر جديد متحد شود.
ولي به نظر ميرسد كه اين قاعده در مورد جامعه ما يا حداقل در شرايط كنوني صادق نيست و هرچه خطر خارجي بيشتر و بيشتر ميشود، برخي از نيروهاي داخلي به جاي كاهش اختلافات داخلي و منجمد كردن آنها و در كنار هم قرار گرفتن در برابر دشمن خارجي حملات عليه يكديگر را تشديد ميكنند. بروز چنين رفتارهايي در مقاطعي از تاريخ جهان سابقه داشته است. در اواخر جنگ جهاني اول، دولت آلمان در توافقي ضمني توانست لنين و مجموعه كمونيستهاي روسيه آن زمان را از اروپاي غربي به خاك روسيه منتقل كند، تا با براندازي حكومت تزار، روسها مجبور به صلح با آلمان و امتياز دادن به آلمان شوند و همين طور هم شد. براي كمونيستهاي روس رسيدن به قدرت و براندازي حكومت روسيه تزاري مهمتر از مبارزه با دشمن خارجي يا آلمان بود. حتي حاضر شدند كه امتيازات خوبي به اين دشمن بدهند، هرچند در لفظ و شعار خود را دشمن خارجيها به ويژه رژيمهاي سرمايهداري معرفي ميكردند. با اين مقدمه بايد گفت كه وضعيت سياست داخلي در ايران بسيار عجيب و غيرقابل فهم است. از يك سو مردم يكي از مهمترين انتخابات را به خوبي و خوشي به سرانجام رساندهاند و قدرت سياسي ايران را تبديل به يك قدرت دفاعي و نظامي كردهاند. از سوي ديگر رجزخوانيهاي امريكاييها و نيز وابستگان منطقهاي آن مثل عربستان بيشتر شده است. تروريسم داعشي نيز فعالتر شده و حتي اقداماتي را در داخل كشور انجام داده است و... هركدام از اينها به تنهايي كافي است كه اختلافات داخلي را فراموش كنيم و تا حد ممكن به نقاط اشتراك خود چنگ بزنيم، ولي در مقابل شاهد آن هستيم كه برخي از نيروها نه تنها چنين روندي را تجربه نميكنند، بلكه برعكس لبه تيز انتقادات و هجوم را متوجه دولت و رييس دولت كردهاند، به طوري كه در راهپيمايي روز قدس نيز از اين وضع سوءاستفاده كردند و دست به تحركاتي زدند كه نهتنها موافق فلسفه اين روز نبود، بلكه ميتوان مدعي شد كه سبب خشنودي مخالفان اين روز نيز گرديد. اين اقدامات به وضوح جرم است و مدعيالعموم وظيفه دارد كه با آن برخورد كند. ولي چنين سكوتي از سوي مراجع رسمي چه معنايي ميتواند داشته باشد؟ در اين ميان عجيبترين اتفاق اختلاف درباره اين است كه چه كسي دستور شليك موشك را داده يا چه كساني از آن مطلع بودهاند؟!!
ماه مبارك رمضان هميشه بايد پربركت باشد، ولي به نظر ميرسد كه امسال از نظر سياسي ماه مباركي نبود. البته اين ماه در ذات خود پربركت است، مشكل به ما برميگردد كه نتوانستهايم چنانچه بايد و شايد از آن استفاده كنيم، و به جاي آنكه از فرصتهاي روزانه اين ماه كه به دليل ميهمانيهاي افطاري به وجود آمد استفاده كامل شود، متاسفانه به طرح موضوعاتي پرداختيم كه اختلافات را برجسته كرده است. اختلافاتي كه در برابر هجوم فعلي دشمنان اين مرزوبوم بسيار بسيار فرعي است. اميدواريم پس از ماه رمضان و تمام شدن اين مهمانيهاي افطاري شاهد فروكش كردن اين اقدامات باشيم.