تولدهايي براي عباس كيارستمي در غياب او
گروه فرهنگ و هنر| همزمان با سالروز تولد 77 سالگي عباس كيارستمي دو مراسم مختلف براي او برگزار شد تا ياد اين گارگردان در فاصله دو هفته مانده به نخستين سالگرد درگذشتش زنده نگه داشته شود. چهارشنبه گذشته شهر كرمان ميزبان تعدادي از سينماگران و مديران بود تا به بهانه سالروز ۷۷ سالگي عباس كيارستمي سالن تماشاخانه پارس و سينماي هنروتجربه در اين شهر افتتاح شود، سالني با 80 نفر ظرفيت كه قرار است در كنار هفت سالن ديگر در اين استان ميزبان فيلمهاي اين گروه سينمايي باشد. عليرضا تابش، مديرعامل بنياد سينمايي فارابي يكي از مهمانان اين مراسم بود. او با اشاره به سالروز تولد عباس كيارستمي توضيح داد: «از دهه ۸۰ ميلادي كه يك نوع سينماي پيچيده در جهان شكل گرفت، روايت عباس كيارستمي با فيلمهايش در جهان، روايت جذابي براي مخاطب شد، هرچند برخي منتقدان وطني آن را درك نكردند. اما اميدوارم فيلمسازان خلاق، راه عباس كيارستمي را ادامه بدهند.» «هوشنگ گلمكاني»، منتقد و عضو شوراي سياستگذاري هنروتجربه ديگر سخنران اين مراسم بود: «نميدانم حرفهاي من در اين جايگاه و در اين شب درست است يا نه. شايد منشأ سوءتفاهم شود، اما اميدوارم اين اتفاق نيفتد. ما هر وقت بزرگي را به هر دليلي از دست ميدهيم، ميگوييم قدرش دانسته نشد و اين «قدر نديدن» ترجيعبند تمام عباراتي است كه معمولا در فضاي احساساتي از دست دادن عزيز مطرح ميكنيم، اما من معتقدم عباس كيارستمي قدرديدهترين هنرمند تاريخ اين مملكت چه در داخل و چه در خارج از كشور است.» گلمكاني در توضيح دلايلش براي چنين صحبتهايي به كتابها و مطالبي اشاره كرد كه در مورد كيارستمي در داخل و خارج از كشور نوشته شده است. هرچند گلمكاني در مورد عدم نمايش آثار كيارستمي در سينماهاي كشور نظر ديگري داشت: «اما به نظرم تنها قدرناديده شدن درباره عباس كيارستمي، نمايش ندادن آثار او در سينماهاي كشور بود. متاسفانه اغلب سالنهاي سينمايي به دليل وابستگي به جريان سينماي بدنه، جايي براي نمايش آثار كيارستمي و فيلمسازاني چون او نداشتند.» شهرام مكري، كارگردان «ماهي و گربه» در اين مراسم ترجيح داد تا از روند ساخت مستند «۷۶ دقيقه و ۱۵ ثانيه» بگويد.
تولدي براي كيارستمي در خانه هنرمندان
اما روز پنجشنبه مراسم ديگري هم براي نكوداشت عباس كيارستمي در خانه هنرمندان برگزار شد. مراسمي كه با افتتاح نمايشگاه آثار طراحي گرافيك كيارستمي در گالري مميز خانه هنرمندان همراه بود و در بخش ديگري از آن از كتاب «در ستايش زندگي عباس كيارستمي» كه شامل گفتوگوي امير اثباتي و محمودرضا بهمنپور با اين كارگردان است، رونمايي شد. ابراهيم حقيقي در اين مراسم از عباس كيارستمي و روزهاي آخر زندگي او گفت: «وقتي كيارستمي بيمارياش شدت گرفت من و خسروي و فرهادي در سفر بوديم و سفر بر ما زهر شد. وقتي برگشتيم بارها به ديدارش رفتم و در اين ديدارها تنها به سلامي و عليكي خلاصه ميشد و بعد هم خبر شوكآور رفتنش را بهمنپور به من داد.» بخش بعدي صحبتهاي حقيقي به شخصيت كيارستمي و فعاليتش در سينما اختصاص داشت: «كيارستمي هنرمند منحصر به فردي بود و به شاگردانش زندگي كردن و فيلم ساختن را آموزش داد. هنرجويان او امروز هر يك راه خودشان را پيدا كردهاند و فيلمهايي ميسازند كه نگاه تصنعي در آن به چشم نميخورد.» به گفته حقيقي، كيارستمي با آثاري كه در عرصه گرافيك خلق كرد به ما ياد داد تا به آموزههاي آكادميك لگد بزنيم و راه خودمان را پيدا كنيم: «كيارستمي در پوسترهايي كه براي فيلم طراحي كرد از همان جنس سادگي حرف زد كه وقتي دو نفر در كافه مقابل هم مينشينند و قهوه سفارش ميدهند و حرفهايشان را ريز ريز براي هم ميزنند. نهتنها پوسترها بلكه فيلمهايش همه مخاطب خاص داشتند و خودش هم معتقد بود غريبهها فيلمهاي او را نميفهمند و اتفاقا خودش نيز نميخواست براي غريبهها فيلم بسازد.» سخنران بعدي اين مراسم امرالله فرهادي بود. او با اشاره به اينكه من هيچوقت شاگرد مستقيم كيارستمي نبودم اما در ۱۷ سال گذشته به واسطه همسايگي از او بسيار آموختهام درباره برنامهاي كه براي نكوداشت كيارستمي ترتيب داده شده گفت: «در اين برنامه سعي كرديم از بضاعت خودمان استفاده كنيم و حامي مالي نداشته باشيم و اين نمايشگاه نكوداشت به نوعي قدرداني شاگردان كيارستمي از اوست. در اين نمايشگاه توانستهايم ۳۰ درصد آثار گرافيك كيارستمي را براي نخستينبار گردآوري كنيم و به نمايش بگذاريم. اميدوارم تا سال آينده بخش اعظم آثار او را گردآوري و در معرض ديد مخاطبان بگذاريم و كتابي نيز به همين مناسبت منتشر كنيم.» با پخش فيلم ۴۲ دقيقهاي گفتوگوي محمودرضا بهمنپور و امير اثباتي با عباس كيارستمي در اين مراسم نوبت به علياكبر صادقي رسيد تا از خاطرات دوستي قديمياش با كيارستمي بگويد: «من با كيارستمي از سال ۱۳۳۸ در مدرسه آشنا شدم و اين دوستي و آشنايي تا آخرين لحظه حيات او ادامه داشت و پس از دبيرستان نيز با فاصله يك سال كيارستمي هم دانشگاهي من در دانشگاه شد و بعدها همكار من در آتليه هفت شد و با من كار ميكرد. عباس كيارستمي عزيزترين دوستم بود و تا پايان زندگيام بهترين دوستم و عموي فرزندانم باقي ماند. در تمام اين مدت هيچگاه كدورتي ميان ما شكل نگرفت و هميشه با هم با خنده و مهرباني روبهرو شديم.» محمودرضا بهمنپور ديگر سخنران اين مراسم هم ترجيح داد تا در صحبتهاي كوتاهش خاطرهاي از كيارستمي تعريف كند و در پايان هم كتاب «در ستايش زندگي» را به بهمن كيارستمي تقديم كرد.