در جستوجوي وجه شبه
سيد علي ميرفتاح
ما به رييسجمهوري راي دادهايم كه مورد اعتماد نظام جمهوري اسلامي بوده و سالهاي سال دبير شوراي امنيت ملي بوده است. او يكشبه كه به رياستجمهوري نرسيده. سابقه انقلابي دارد و در طول انقلاب و جنگ و ديپلماسي آزمونهاي سخت را پشت سر گذاشته و همواره مورد وثوق مقامات عاليه بوده است. هم در چهار سال پيش و هم در امسال شوراي محترم نگهبان او را واجد صلاحيت رياستجمهوري تشخيص داده، مردم هم مطابق قانون و بر حسب وظيفه به تشخيص خود عمل كردهاند و به او راي دادهاند. در اين مدت نه اتفاق خاصي افتاده و نه در رو و پشت پرده حرف غيرمتداولي زده شده، مع ذلك بعضي از مخالفان ايشان درصدد مشابهتسازي شخص حسن روحاني، به عنوان دوازدهمين رييسجمهور اسلامي با ابوالحسن بنيصدر هستند. اين مشابهتسازي آنقدر شديد و غليظ است كه ديروز در راهپيمايي روز قدس، به جاي حمله به صهيونيسم بينالملل و حمايت از فلسطين به منتخب ملت بد گفتند و او را بنيصدر يا متحد بنيصدر ناميدند. حتي در فضاي مجازي با فوتوشاپ عكسي را ساختهاند كه تركيبي است از صورت روحاني و بنيصدر. چند ماه جلوتر با احمدينژاد هم همين كار را كردند و اگر ديده باشند اسباب صورت بنيصدر را با احمدينژاد جابهجا كردند. منتها در راهپيمايي قدس و ظاهرا در حركتي خودجوش، اينبار احمدينژاد را ستودند و ياور رهبرش ناميدند اما به روحاني و جهانگيري و حتي علي مطهري بد گفتند. اگر فيلمهاي مورد بحث را ديده باشيد ميدانيد كه محافظان رييسجمهور از رفتار تند و تيز تندروها خوف كردند و فيالفور ايشان را از معركه دور كردند. رفتار مخالفان دولت تدبير و اميد چنان تند و از سر بيپروايي بود كه صداي بعضي اصولگرايان هم درآمده و سعي كردهاند حساب خود را از آنها جدا كنند. حتي منتقدين جدي حسن روحاني هم اين همه گستاخي و اهانت را جايز نميشمارند و آن را به صلاح مملكت نميدانند. سوال مهم و اساسي اين است كه وجه شبه نخستين رييسجمهور و آخرين رييسجمهور را از كجا آوردهاند؟ چه چيزي باعث شده كه بعضي از جوانان ارزشي به اين نتيجه برسند كه اين دو رييسجمهور شبيه همند و اين يكي را هم بايد به سرنوشت آن يكي دچار كرد؟ يادتان باشد وقتي احمدينژاد قهر يازده روزه كرد و در خانه نشست وفرمان ابقاي وزير اطلاعاتش را نپذيرفت فرجام بنيصدر را به يادش آوردند. يادآوري نابجايي هم نبود. اما روحاني چه كرده و چه گفته كه مستحق چنين برخوردي است؟ آيا اصرارش بر سند بيست و سي باعث اين مشابهتسازي شده است؟ اين سند كه به دستور دولت و شوراي انقلاب فرهنگي ملغا شده و از دستور كار بيرون رفته. آيا چون به اهميت و نقش مردم اشاره كرده و آنها را ركن ركين نظام اسلامي دانسته تشبه به بنيصدر كرده؟ آيا چون سهم خود و دولتش را در موشك زدن به مقر داعش به زبان آورده بنيصدري عمل كرده؟ آيا سخنرانيهاي ماه رمضاني روحاني منتقدانش را به اين گمان انداخته كه او ولايتپذيرياش را از دست داده و بنيصدري شده؟ آيا اينها دارند دفع مقدر ميكنند و از حادثهاي قريبالوقوع پيشگيري ميكنند؟ آيا دارند با اين نوع برخوردهاي تند جلوي فرجام خطرناك آقاي رييسجمهور را ميگيرند؟ سوالم را با ادبيات ديگري بپرسم بلكه منظورم را بهتر معلوم كنم. آيا بر سر قبري كه اين عده گرد آمدهاند و زاري ميكنند بچهاي هم هست يا فقط احتمال ميدهند كه شايد بچهاي عنقريب در خواهد خفت؟ كسي نميداند و براي خيليها روشن نيست كه روحاني چه گفته و چه كرده كه سزاوار چنين پاداشي شده است؟ مگر اينكه در پشت پرده چيزي باشد كه ما از آن بيخبريم و به شايعات هم نميتواند اطمينان كرد. واقعا يكي به ما بيست و چهارميليون رايدهندهاي كه از رييسجمهورمان حمايت كردهايم بگويد قضيه از چه قرار است و چرا هنوز هيچ اتفاقي نيفتاده، او را بنيصدرياش كردهايد. شايد بگوييد در موقع رقابت حرفهايي زده كه نبايد ميزده. خيلي هم خوب اما آيا بقيه دست به سينه نشستند و هيچ نگفتند؟گر حكم شود كه مست گيرند، بقيه هم ما از يادمان نرفته كه چه فرمايشهايي كردند.