لزوم بازگشت نگاه انساني
به شهرها
حافظ حكمي
مديريت شهري بهدليل ابعاد متعدد اقتصادي و اجتماعي و زيستمحيطي و فرهنگي يكي از پيچيدهترين نقشهاي حاكميتي است و احياي ركن شوراهاي اسلامي شهر و روستا به واسطه جلب بيشتر مشاركت مردم در امور مرتبط با شهرها گامي بلند در راستاي استيلاي حقوق شهروندي در ايران بود كه بهدليل نوپايي و ضعف ساختاري در تضمين اجرايي حق نظارت منتخبان مردم بر عملكرد شهرداري نتوانست آنچنان كه بايد غول شهرداريها را رام و مطيع كند. شهردارها تا آنجا كه خط قرمز استيضاح را رد نكنند ميتوانند در عرصه شهرها تركتازي كنند و در كلانشهرها عملا به «مديريت شورا» و «همراه كردن منتخبان» ميپردازند و نهايتا شهر آنگونه اداره ميشود كه مطلوب شخص شهردار است. موارد متعدد تخطي از طرحهاي جامع و تفصيلي و اسناد بالادستي در توسعه شهر و تغيير كاربري زمينهاي با ارزش گواهي بر اين مدعاست. در اين ميان علاقه شهردارها به حوزههاي عمراني به غفلت جدي از ابعاد ديگر مديريت شهرها ختم شده است كه نمود آن در وضعيت كنوني شهر تهران به واضحترين شكل ممكن قابل مشاهده است. تهران عملا به شهري خودرومحور و ماشيني بدل شده و نشانههاي اجتماعي آن كمتر قابل رويت است. نگاه به انسان و ظرافتهاي انساني در پروژههاي عمراني تهران و ديگر كلانشهرها به حدي كمرنگ است كه گويي مديران شهري كمترين وقعي به ابعاد فرهنگي و روح زندگي شهري ننهادهاند. اتوبانهاي طولاني بدون كوچكترين استراحتگاه، وضعيت اسفناك جايگاههاي سوخت، بلندمرتبهسازيهاي غيرقانوني، بيسروساماني سيما و معماري شهرها، بحران فراگير پاركينگ، شرايط تاسفبار سرويسهاي بهداشتي عمومي، كمبود جدي گرمخانهها، عدم جذابيت سراي محلهها براي شهروندان و عدم حراست جدي از باغات و درختها تنها بخشي از معضلات نگاه ماشيني به كلانشهرهاست. در خياباني كه تا دو دهه قبل 20 خانوار زندگي ميكردند، حالا در هر پلاك آن ۲۰ واحد مسكوني احداث شده بدون آنكه متري بر پهناي خيابان افزوده شده باشد و محلهها هويت خود را در پي اين بيانضباطي در ساختوساز از دست دادهاند. اينكه سيستم حمل و نقل عمومي تهران ظرفيتي براي خدمترساني به توانيابان ندارد مايه شرمساري مديريت شهري است و بدان معناست كه در نگاه ماشيني حاكم بر شهر توانيابان – كه ۱۱درصد جمعيت كشور را تشكيل ميدهند- از اساس ديده نشدهاند! نبود آسانسور و پلهبرقي در برخي ايستگاههاي مترو كلانشهرها يعني ديده نشدن سالمندان و زنان باردار و همه اينها نتيجه فقدان نگاه انساني به شهر است.
اكنون و همزمان با آغاز پنجمين دوره شوراهاي اسلامي شهر و روستا زمان تغيير فرا رسيده است و بر منتخبين شوراهاي كلانشهرهاست كه قدر اعتماد مردم را بدانند و پيام راي و مطالبه آنها را به دقت بشنوند و نگاه انساني به مقوله مديريت شهري را سرلوحه خود قرار دهند. بدون شك اين نوع نگاه برطرفكننده بخش عمدهاي از آسيبهاي اجتماعي كه امروز گريبانگير كلانشهرهاست نيز خواهد بود و سبب رونق اقتصادي شهرها شده و گردشگري داخلي نيز از آن منتفع خواهد شد. مردم از منتخبان شورا متوقعند كه شهرداريها را به اتاقهايي شيشهاي تبديل كنند و براي جذب مشاركت مردمي در اداره امور شهرها برنامهاي مدون داشته باشند. تبديل شهرها به محلهايي براي زندگي همه شهروندان اعم از زن و مرد و سالمند و خردسال و توانياب بايد در اولويت برنامهريزيها قرار بگيرد و اين مهم محقق نخواهد شد مگر با نظارت مستمر نمايندگان مردم بر عملكرد شهرداريها.