تحليل جلاييپور از رفتار رايدهندگان در انتخابات 96 و پس از آن:
خاستگاه اجتماعي راي 24 ميليوني
گروه احزاب
انتخابات رياستجمهوري 96 با راي 24 ميليوني مردم به حسن روحاني براي بسياري از تحليلگران دو جناح قابل پيشبيني نبود. مناظرهها و گفتوگوهاي انتخاباتي همه گواهي بر رقابتي تنگاتنگ بين دو جريان سياسي كشور داشت. فعالان سياسي جريان اصلاحات كه در سال 92 توانسته بود از عسرت سياسي خود فاصله گرفته و در فضاي سياست كشور قدعلم كند، بر اهميت انتخابات 96 براي ادامه راه دموكراسي خواهي و اصلاحطلبي تاكيد داشتند و پايگاه اجتماعي خود را به مشاركت در انتخابات دعوت كردند. با اينحال همچنان اين سوال مطرح است كه اين راي 24 ميليوني براي حسن روحاني چگونه رقم خورد؟ چه بستر و زمينهاي در جامعه زيست ميكرد كه چنين تغييري را رقم زد؟ اين موضوع مقالهاي است كه حميدرضا جلاييپور، عضو شوراي مركزي حزب اتحاد ملت ايران و استاد جامعهشناسي دانشگاه تهران طي دو ماه تحقيق پس از انتخابات در نشست مشاوران سيد محمد خاتمي ارايه كرده است. متن اين مقاله كه در اختيار روزنامه اعتماد قرار گرفته را در زير ميخوانيد:
محدوده اين ارزيابي كجا است؟ معمولا تحليل انتخابات ۱۳۹۶ (رياستجمهوري و انتخابات شوراهاي شهر و روستا) «تهرانمحور» و بيشتر مبتني بر «تجربيات» قابل مشاهده تحليلگران تهراننشين (عمدتا مردها) و مقداري هم با توجه به «نظرسنجيها و نتايج آماري انتخابات» وزارت كشور است. در صورتيكه براي تحليلي «فراتهراني» ما نيازمند به آگاهي از نظرات شهروندان، پس از انتخابات در سراسر كشور هستيم. بدين معنا كه در «سطح كمي» از مردم (شهر و روستا، زن و مرد، فقير و غني) نظرسنجي شود كه چرا به روحاني يا رييسي راي دادهاند؟ و همچنين دلايل آنها كه راي ندادهاند را نيز بدانيم تا بر اساس اين دادههاي سراسري بهتر بتوان پيروزي روحاني و شكست رييسي را تبيين (تعليل) كرد. همچنين در «سطح كيفي» در اين بررسي بايد نظر فعالان انتخاباتي را كه در استانها و شهرها فعال بودند جويا شويم. با وجود اهميت اين توضيحات و تا انجام تحقيقات فراتهراني، اين بررسي هدف محدودي دارد و كوشش ميكند بر اساس شواهد و آمارهاي در دسترس نقاط «قوت» و «ضعف» رخداد انتخابات ۹۶ را در جامعه سياسي ايران از زاويه اهداف و ارزشهاي اصلاحطلبي ارزيابي كند و بر پيشنهاداتي براي آينده تكيه داشته باشد.
نقاط قوت
1- اين انتخابات با مشاركت بيش از 70 درصد مردم ايران در جهان و منطقه لغزنده خاورميانه، پايگاه اجتماعي دولت (دولت به معناي وسيع كلمه يا مجموعه نظام سياسي) در ايران را تقويت كرد. واكنشهاي تند بعد از انتخابات (با توجه به سخنان بعضي از ائمه جمعه، مسوولان سپاه و مواضع سياسي صدا و سيما) نشان ميدهد كه بخشي از نتايج اين انتخابات باشكوه راضي نيستند.
2- به درستي نميدانيم تا چه حد «كارنامه بحرانزداي روحاني» يا «ترس مردم از تقويت جرياني كه در گذشته نشان داده پرواي حقوق مردم را ندارد» بر نظر ايشان اثر گذاشته است - اميدواريم در پيمايش در دست اقدام بتوانيم به اين سوال بهتر پاسخ دهيم- اما فعلا شواهد و قراين بر اين نكته صحه ميگذارد كه متغير «ترس مردم...» عنصر قابل توجهي در جهتگيري آرا براي اجتناب از جناب رييسي داشته است. وقوع اين پديده در شرايط بحران اقتصادي، رشد فرهنگ سياسي دموكراتيك در ايران را نشان ميدهد.
3- با وجود اينكه اصولگرايان راديكال از دو راهبرد آشكار ضديت مستقيم با دولت روحاني (ضديت قاليباف در مناظرههاي تلويزيوني از همه آشكارتر بود) و ديگري توسل به يك پوپوليسم افسارگسيخته اقتصادي (مثل شعارهاي قاليباف و رييسي: دويست و پنجاه هزار تومان يارانه، به همين ميزان كارانه به ميليونها نفر بيكار، دو و نيم برابر كردن ثروت كشور و دادن سند مالكيت خانه به شانزده ميليون حاشيهنشين) و لمپنيسم فرهنگي (ديدار رييسي با تتلو براي جذب چهار ميليون فالوور تتلو) استفاده ميكردند اما اكثريت مردم به اين پوپوليسم مخرب پاسخ منفي دادند. با وجود توسل به اين پوپوليسم و در كشوري كه بيش از يك دهه است با ركود و تورم اقتصادي روبهرو است، نتايج انتخابات در اكثر نقاط ايران و همه اقشار جامعه نشان ميدهد (24 ميليون راي روحاني در برابر ۱۶ ميليون راي رييسي) كه مردم ايران به نگاههاي كوتاهمدت شعاري و پوپوليستي در اداره كشور يك «نه» بزرگ گفتند.
4- در اين انتخابات تنها با «پوپوليسم مردمانگيز و مخرب» ذكر شده در بند 3 روبهرو نبوديم بلكه با «پوپوليسم و مردمگرايي مثبت» نيز مواجه شديم. در اين نوع مردمگرايي شخصيتهاي مورد اعتماد مردم براي تشويق آنها به شركت در انتخابات وعده دروغ ندادند بلكه آنها را با اين واقعيت كه كشور به حمايت مردم و «تكرار» آن حمايت نياز دارد آنها را دعوت كردند و مردم نيز چنين كردند. يك روز پس از حمايت خاتمي از روحاني، آراي روحاني بيش از شش درصد رشد كرد و اين مردمگرايي مخرب نيست بلكه سرمايه اجتماعي جامعه ايران است كه در جريان انتخابات به نفع كانديدايي كه واقعنگرانهتر درباره جامعه ايران سخن گفته عمل كرد.
5- نقطه قوت ديگر اينكه، از ماهها قبل از تبليغات انتخابات، از سوي اصلاحطلبان حصول اجماع كامل روي روحاني انجام گرفته بود و ائتلاف بزرگ اصلاحطلبان پس از دو انتخابات ۱۳۹۲ و ۱۳۹۴ در انتخابات ۱۳۹۶ نيز با انسجام بيشتر ادامه يافت، ائتلافي متشكل از همه لايههاي اصلاحطلبان، اعتدالگرايان، اصولگرايان ميانهرو، حاملان اختصاصي جنبش سبز و بخشي از تحولطلبان. اين انتخابات خلاف نظر تحولطلبان نشان داد «عملگرايي» اصلاحطلبان همچنان در عرصه سياسي ايران ثمربخش است.
6- روحاني خصوصا از مناظره دوم به بعد «ورزيده» عمل كرد و جمعيت گردانياش عالي و بسيجگر بود. همچنين جهانگيري پديده جذاب اصلاحطلبان بود كه در مناظره اول و در كمپين روحاني نقش شوك موثر انتخاباتي را در فضاي آنلاين بازي كرد. به طوريكه عبارت «قاليشويي اسحاق (جهانگيري)» در گفتوگوهاي روزمره مردم وارد شد. اين رخداد تاثيرگذار نشان داد توصيه خاتمي بر ماندن جهانگيري تا آخر مبارزات انتخاباتي به عنوان كانديداي پوششي رياستجمهوري توصيهاي بجا بوده است.
7- حضور موثر در فضاي آنلاين (فضاي مجازي) نقطه قوت ديگر اصلاحطلبان بود. اما به چه معنا؟ با وجود اينكه 70 درصد توليدات محتوايي در فضاي مجازي متعلق به اصولگرايان و حدود 30 درصد متعلق به اصلاحطلبان بود، ولي نكته حايز اهميت اين است كه 70 درصد مخاطبان فضاي مجازي از همان 30 درصد توليدات اصلاحطلبان استفاده ميكردند، توليداتي كه بيشتر مردمي و بدون استفاده از امكانات دولتي تهيه شد و از اينها مهمتر بهكارگيري شيوههاي نوين در كمپين تبليغاتي فضاي مجازي بود. اينستا لايو «روحاني ۹۶»، كانال «امتداد»، كانال «براي ايران» به رسانههايي تاثيرگذار و شبانهروزي، در دسترس، تعادلبخش و خنثي كننده نبرد سايبري تبديل شدند و همچنين طرحهاي «هزار ميدان»، «يك ميليون زنگ و يك ميليون راي» و «گفتوگو در خيابان» قابل توجه بود. ظريف اينكه كانالهاي تلگرامي مردم به رسانههاي انتخاباتي و در نقش «سازمان راي» ظاهر شدند. انيميشنها، پستهاي تبليغاتي كه عمدتا از توليدات مردم بود. مانند هشتگهاي موفق «تغييرات ملموس»، «بر نميگرديم» و «نيمه راهيم» اينها پديدههاي ويژه اين دوره انتخاباتي بودند. اين امكانات، انحصار تبليغاتي صدا و سيما را خنثي كردند. آهنگ «دوباره ايران» در فضاي مجازي شگفتانگيز و بسيجكننده بود. به طوريكه صبح روز انتخابات، جنبش انتخاباتي در فضاي مجازي به فضاي واقعي تبديل شد. در اين صبح ما با يك جنبش انتخاباتي فراگير مردمي و واقعي و نه مجازي در شهرهاي ايران روبهرو بوديم. از اين رو و در شرايط بد اقتصادي وجود مشاركت 40 ميليوني مردم، بيشتر محصول اين «جنبش انتخاباتي» بود نه فقط محصول فعاليت نيروهاي منسجم سياسي.
8- در انتخابات شوراها نمايندگان فراكسيون اميد در هيات نظارت بر انتخابات شوراها اقدامي اساسي انجام دادند و با پافشاري و استواري بر مواضعشان تلاش كردند كه ردصلاحيت كانديداهاي شوراها را به حداقل برسانند.
9- با وجود طولاني بودن صفهاي رايگيري (بيش از دو ساعت)، سخت بودن نوشتن نام ۲۱ نفر بر روي برگه راي و متاسفانه با توجه به پخش تبليغات به صورت ليستهاي موازي در برابر ليست اصلي اصلاحطلبان، پيروزي اصلاحطلبان در انتخابات شوراي شهرهاي بزرگ، پيروزي اختصاصي اصلاحطلبان از ۱۳۸۴ تاكنون است. بايد به اين نكته توجه كرد كه چهار سال بعد، اصلاحطلبان تنها با ارايه كارنامهاي قابل قبول ميتوانند به اين راي اعتماد مردم به اصلاحطلبان پاسخگو باشند. (در حالي كه شوراي سياستگذاري، دو روز پس از تصويب ليست شوراها در «سكوت» رسانهاي به سر ميبرد و شرايط حساس شده بود، حمايت به موقع مصطفي تاجزاده و محمد خاتمي از ليست اصلاحطلبان در خنثي كردن ليستهاي موازي
موثر بود).
10- جمعيت اهل سنت ايران بالاترين راي را (حدود 90 در صد) به روحاني و دولت رسمي دادهاند و اين در شرايطي است كه اين مناطق نسبت به ساير نقاط كشور بيشتر در معرض مشكلات اقتصادي در استفاده از امكانات عمومي قرار دارند.
11- اين انتخابات براي كساني كه هدفشان جا انداختن جناب رييسي بود مشكل ايجاد كرد. به خصوص ديدار رييسي با تتلو و پيامدهايش كار دفاع كردن از رييسي را حتي براي هواداران مومن اصولگرا هم سخت كرده است.
12- تمام فعاليتهاي ستادهاي انتخاباتي را از صدر تا ذيل اكثرا جوانان بين 30 تا 40 سال انجام دادند. از اين نظر نسبت به گذشته پيشرفت در مشاركت نسلي داشتيم.
13- خوشبختانه صداي تحريمكنندگان در اين انتخابات (مانند رضا پهلوي، احزاب كرد مسلح مثل حزب دموكرات و كومله، سازمان جبهه ملي در خارج از كشور) از سوي مردم ايران شنيده نشد. حتي همين اقليتي كه انتخابات را تحريم كردند از واژه تحريم استفاده نكرده و از واژه «امتناع» استفاده كردند.
14- اصلاحطلبان و دولت روحاني در اين انتخابات به امنيت و توجه به اقشار كمدرآمد (يا توجه به اصل عدالت اجتماعي) توجه ويژه نشان دادند.
15- همايش جوانان ستاد روحاني، فيلم انتخاباتي روحاني و ستادهاي خياباني حزب اتحاد بسيار موثر و پرنفوذ بودند.
16- مشاركت بالاي ايرانيان خارج از كشور.
نقاط ضعف
1- ما به يك بررسي جامعتر و فراتهراني درباره انتخابات ۱۳۹۶ نياز داريم. لذا تا انجام اين تحقيقات درباره ارزيابيهايي كه از انتخابات ميشود نبايد غلو كرده و با احتياط از آنها استفاده كرد.
2- به نظر ميرسد مخالفت اصولگرايان راديكال عليه دولت روحاني پس از شكست در انتخابات همچنان ادامه دارد (به عنوان مثال حرام خواندن راي مردم، تخطئه روحاني از طريق تشبيههاي نامدلل تاريخي و يورش به سياست خارجي تعاملي روحاني.) اين جريان در گذشته خصوصا تا قبل از شكست در انتخابات ۱۳۹۲ از راهبرد تبديل نظام انتخاباتي رياستي به پارلماني دفاع ميكرد تا مساله مشاركتهاي غيرقابل پيشبيني انتخابات رياستجمهوري را براي هميشه حل كند. رفتار سياسي اين جريان راديكال پس از سه بار شكست پيدرپي در انتخابات ۱۳۹۲، ۱۳۹۴ و ۱۳۹۶ نشان ميدهد كه اگر نتوانند «نظام انتخاباتي» را تغيير دهند، حداقل بايد كاري كنند كه دولت روحاني و مجلس (با اكثريت ميانهرو) در اجراي وعدههايشان ناكام شوند تا مردم از دولت و مجلس راضي و خشنود نشوند. اين مقاومت راديكالها كه با استعانت از امكانات دولت موازي انجام ميگيرد يكي از پاشنهآشيلهاي دولت روحاني و اصلاحطلبان در اجراي برنامههايي است كه قول آن را به مردم دادهاند. (مانند رفع چالش بيكاري، تحريمها، مساله آب و غيره.)
3- مهمترين وعده انتخاباتي دولت روحاني مهار بيكاري است. اين دولت در اجراي وعده مهار بيكاري، سالانه به سرمايهگذاري 60 ميليارد دلاري نياز دارد كه اين سرمايهگذاري جز از طريق سياست تعاملي و احترام متقابل با خارج ميسر نيست. اما يكي از جهتگيريهاي مخالفان راديكال خنثي كردن اين سياست تعاملي است.
4- اصولگرايان افراطي با ماجراي تتلو و حرام اعلام كردن راي مردم يا با تبليغ كردن روي اين جمله آيتالله مكارم كه «ما از روي ناچاري بيان ميكنيم كه با راي مردم بايد امور كشور اداره شود»، نشان دادند كه از سقوطي اخلاقي رنج ميبرند. اگر نظام، دولت و اصولگرايان ميانهرو به اين سقوط اخلاقي توجه نكنند در آينده ميتوان انتظار داشت كه اصولگرايان راديكال دست به اقداماتي بزنند كه ميتواند ضربات غيرمنتظرهاي به مصالح ملي كشور بزند.
5- روحاني در انتخابات از شعار مهم «آزادي، امنيت، آرامش و پيشرفت» استفاده كرده و برنامههاي مهمي را اعلام كرده است (حمايت از كارگاههاي كوچك و متوسط، گسترش شركتهاي دانش پايه، جذب سرمايه داخلي و خارجي، گسترش گردشگري، تقويت نظام جامع تامين اجتماعي، رساندن سطح رفاه اقشار ضعيف در سه مرحله و وعدههاي ديگر.) اجراي اين برنامهها نيازمند همكاري مقام معظم رهبري و هر سه قوه، همكاري نيروهاي ملي بازار و نيروهاي جامعه است و همچنين نيازمند مهار كارشكني نيروهاي راديكالي كه به حمايت دولت موازي مجهز هستند.
6- با ادامه موانع اشاره شده در بالا، خطر بازگشت به وضعيت قبل يا غير نرمال گذشته (يا مثل دوره قبل از۱۳۹۲) وجود دارد.
7- اگرچه در تهيه ليست شوراي شهر، ميشد شفافتر و دموكراتيكتر عمل نمود اما در مجموع ليستهايي كه راي آوردهاند قابل دفاع هستند. تعداد افراد پاكدست، متخصص، جوان و زنان در شوراها قابل توجه است. اما از آنجا كه اين ليستها «جبههاي» تدوين شده اما احتمال بروز اقدامات «تكنوازانه» هست. لذا نيروي اصلاحات كه باعث تدوين و تبليغ اين ليستهاي شورا شدند، نبايد شوراها را براي چهار سال آينده به حال خود رها كنند. در اين صورت خطر تكرار تجربه شوراي اول در تهران هست.
8- اگرچه اصلاحطلبان در اين انتخابات با انجام نظرسنجيهاي گوناگون توانستند خلاف سال ۱۳۸۴ روند رفتار انتخاباتي مردم ايران را تشخيص دهند و خوب بر هم اثر بگذارند. ولي همچنان اصلاحطلبان نسبت به آگاهي از دادههاي اساسي و تجزيه و تحليل كارشناسي آن ضعيف هستند و اين رسانهها و شبكههاي اجتماعي هستند كه دادههاي تحليلي آنها را تشكيل ميدهد. در صورتيكه اين روند بايد معكوس يا حداقل دو طرفه باشد.
9- هماهنگي و انسجام ميان ستادها (ستاد روحاني، ستاد شوراي سياستگذاري اصلاحطلبان و ستادهاي حزب اتحاد) ميتوانست بيش از اين باشد. اگر وزارت كشور تعداد صندوقها را بيشتر كرده بود و با انسجام بيشتر ستادها ميشد دو ميليون نفر بيشتر از مردم راي گرفت.
جمعبندي، راهبردها و پيشنهادات
1- به لحاظ عملي ائتلاف و انسجام اصلاحطلبان، اعتدالگرايان و اصولگرايان ميانهرو مثل سال ۹۲ و ۹۴ و ۹۶ تا انتخابات دو سال آينده مجلس و انتخابات ۱۴۰۰ رياستجمهوري بايد ادامه پيدا كند. خصوصا انتخابات شوراها نشان داد سازماندهي جريان «جبههاي اصلاحات» را بايد بازسازي و دموكراتيكتر كرد.
2- اين انتخابات نشان داد در ايران همچنان نوعي «دموكراسي غير ليبرال كنترل شده» در حال آزمون شدن است. اگر همين مقدار دستاورد در آينده با مشكل روبهرو شود، مساله بحران دستاورد انقلاب اسلامي تشديد ميشود. چون پس از گذشت چهار دهه از انقلاب، از لحاظ توسعه اقتصادي و كنترل آسيبهاي اجتماعي حتي به اهداف سند چشمانداز هم نرسيدهايم و دستاورد چشمگيري نداريم. اگر «دموكراسي غير ليبرال موجود» هم نتواند خوب كار كند اين بحران دستاورد تشديد ميشود.
3- اين انتخابات نشان داد كه نيروهاي جامعه مدني براي بيرون بردن جامعه سياسي ايران از چرخه تاريخي «اقتدارگرايي، بينظمي، دوباره اقتدارگرايي» جدي هستند.
4- اين انتخابات نشان داد همچنان چالش اصلي در كشور چالش سياسي بين طرفداران حكمراني خوب با طرفداران حكمراني آمرانه است. زيرا عمل مبارزات انتخاباتي ميان دو نيروي اصلاحطلبان و اصولگرايان روي شكاف طبقاتي نبود و در هر دوسو هم رايدهنده طبقه متوسط، هم طبقه پايين و هم طبقه بالا وجود داشت. (با اين همه بايد به اين نكته توجه شود كه: از اين انتخابات نميشود نتيجه گرفت كه الزاما همواره شكافهاي سياسي، چالش اصلي كشور باقي خواهد ماند. شكافهاي طبقاتي (كه قاليباف و رييسي بهدنبال تحريك اين نوع شكاف بودند)، قوميتي، مذهبي، جغرافيايي - بر سر دستيابي به منابع طبيعي - و... هم ميتوانند روي نگرش سياسي و رفتار سياسي مردم تاثير بگذارند و تاثيرگذاري اين نوع شكافها بعد از انتخابات هم به قوت خود باقي خواهد ماند. از اين رو اصلاحطلبها بايد با اين مسائل تعيين نسبت كنند و روشن كنند كه در قبال اين شكافها چه مواضعي داشته باشند. به عنوان مثال نظرسنجياي كه پارسال از نخبگان اصلاحطلب انجام داديم، نشان ميدهد كه اصلاحطلبها هنوز در خصوص خطمشيهاي اقتصادي به اجماعي تعيينكننده نرسيدند. در واقع خطمشي اصلاحطلبانه در اقتصاد ايران به روشني قابل تشخيص نيست. لذا گويي راي دادن به يك كانديداي اصلاحطلب از نظر اقتصادي براي بسياري از مردمِ مناطق پيراموني، حكم خريد يك هندوانه سربسته رو دارد.)
5- به زبان مردمي ميتوان گفت در اين انتخابات اكثريت مردم طعم شكست را نچشيدند. اين پيروزي كمك مردم به ايران در منطقه حساس خاورميانه بود و به نظر ميرسد منتخبين مردم هم در شوراها ميتوانند سطح كارايي و مبارزه با فساد در سطح شهرداريها را ارتقاء دهند.
6- به احتمال زياد همانطور كه اصولگرايان راديكال نگذاشتند دولت روحاني از برجام در مسير حركت كشور به سوي توسعه خوب استفاده كند همچنان اجازه نميدهند كه دولت روحاني از انتخابات باشكوه ۱۳۹۶ استفاده كند. مهمترين قدرت روحاني در برابر اين مانعتراشيها حفظ پايگاه اجتماعياش است. چگونگي انتخاب اعضاي كابينه جايي است كه جامعه مدني و اين پايگاه اجتماعي به روحاني نمره ميدهد.
7- ما (يعني اصلاحطلبان و دولت روحاني) بايد بدانيم راي اقشار ضعيف معمولا سلبي است. نبايد اين جمعيت نااميد شود؛ اجراي وعدههاي مبتني بر عدالت اجتماعي روحاني مهم است. در همين انتخابات راي اقشار ضعيف نسبت به سال ۹۲ شيب رو به كاهش را نشان ميدهد و اگر ادامه پيدا كند در سال ۱۴۰۰ نگرانكننده ميشود. در ضمن به ياد داشته باشيم به نظر حدود 6 ميليون راي از 16 ميليون راي رييسي «معيشتي» بوده است.
8- نياز به اجماع ملي بر سر مهار چالشهاي اقتصادي و زيستمحيطي حياتي است و اين خط بايد راهنماي اصلاحطلبان باشد. در صورتيكه خط راهنماي اصولگرايان راديكال تشديد شكاف ميان اصلاحطلبان و مقام رهبري است. همچنين دولت روحاني به آرامش براي جذب سرمايهگذاري نياز دارد و اين موضوع هم منوط به تعامل با رهبري و اجماع ملي است.
9- ممكن است تصور شود سخنان روحاني پس از انتخابات تند است. درصورتي كه اين سخنان پاسخي حداقلي به مواضع خصمانه تندروها است. به بيان ديگر روحاني به دنبال ستيز نيست بلكه به دنبال آتشبس به نفع اجماع ملي است.
10- روحيه اميد در ميان هواداران و خودمان نبايد با نقد غير همدلانه از دولت روحاني ضعيف شود. از اين نظر توجه به تجربه ۱۳۸۰ تا ۱۳۸۴ و تجربه ۱۳۹۲ تا ۱۳۹۴ مهم است. در اين دورهها شاخصهاي كلان اداره كشور پيشرفت را نشان ميداد ولي عدهاي از موضع انتقادي سخن از عبور از خاتمي كردند و در نااميد كردن مردم نقش داشتند. در چهار سال آينده، ضمن نگاه به بخش خالي كارنامه روحاني بايد بخش پر اين كارنامه را نيز برجسته كنيم.
11- با توجه به نقش پررنگ زنان در اين انتخابات، هم در كارهاي ستادي و هم در پاي صندوقهاي راي، دادن فرصت بيشتر به زنان در سطوح مديريتي ضروري است.
12- با توجه به حمايت ويژه اهلسنت از روحاني ضرورت دارد به خواستههاي جمعيت اهلسنت در چهار سال آينده توجه اختصاصي شود.
13- چرا نبايد از جواناني كه با دست خالي يك كمپين موثر انتخاباتي را در ايران سازمان دادند در مديريت امور دولتي استفاده كرد؟
14- بايد در جبهه اصلاحات مواظب افرادي بود كه «حركتهاي خاص» ميكنند. يا همان مواظبت از غضنفرهايي كه استعداد گل بخودي زدن دارند.