زير پوست شهر
فيلمهاي شهري را ميتوان زيرمجموعه آثار اجتماعي قرار داد. انسانهايي كه در شهر و كوچه پسكوچهها يا خيابانهاي پرجنب و جوش، با مشكلات روزمره دست و پنجه نرم ميكنند و تلاش ميكنند زندگي را براي خود و اطرافيانشان خوشايند كنند، حتما بار سنگينتري را نسبت به روستاييان بر دوش ميكشند. آنهايي كه فيلم «تنها دو بار زندگي ميكنيم» بهنام بهزادي را ديدهاند حتما به ياد دارند، شخصيت اصلي فيلم يعني راننده مينيبوس، سرشار از آرزوهاي ناكامي است كه شهر براي او رقم زده و در پايان در همين شهر دوستنداشتني ميميرد. اما فيلمساز گاهي ناچار است براي نشان دادن تصاوير شهري، به زبان استعاره و كنايه رو آورد.