نسل فوكو و هايدگر
نسل 1933 با ورود هايدگر شكل ميگيرد و بعد نسل 68 به شكل ديگري از هايدگر و البته نيچه استفاده ميكند. بورديو از ديدگاه بافتگرايي به اين استفادهاي كه فيلسوفان فرانسوي اين دو نسل از هايدگر كردهاند، ايراد ميگيرد. او بر آنها خرده ميگيرد كه چرا به بستر و بافت تاريخي تكوين انديشه هايدگر توجه نكردهاند. البته ما بايد خوشحال باشيم كه فيلسوفان فرانسوي اين دو نسل توصيه بورديو را جدي نگرفتهاند و به اين شيوه كار نكردهاند. بافتگرايي به نوعي خوانش جامعه شناسانه منتهي ميشود كه البته در جاي خود بسيار هم مفيد ميتواند باشد. ولي ما اگر بخواهيم صرفا به شيوه بافتگرايانه نگاه كنيم، چيزي به نام فلسفه نميتواند وجود داشته باشد.